این روزها از نسل زد (Generation Z) زیاد میشنویم. جوانان و نوجوانانی که قرار است آینده ایران و جهان را بسازند. نسلی که بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۰ (۱۳۷۶ تا ۱۳۹۰) به دنیا آمده و اکنون حداکثر ۲۵ سالهاند. برای شناخت بهتر آنان، مشخصات و مختصات گوناگونی تعریف شده که بارزترینشان پرورش یافتن در عصر دیجیتال است که در نتیجه، به دلیل دسترسی بیشتر به اطلاعات و دادهها، احتمالا نسبت به نسلهای قبل، از جهان کنونی شناخت وسیعتری داشته باشند.
این نسل جنگ سرد را تجربه نکرده و کشمکشهای دوقطبی جهان غرب و بلوک شرق در زندگی روزمرهاش نقشی نداشته است. بر پایه مطالعات و گزارشهای منتشرشده- بهویژه در آمریکا- دغدغه نسل زد با نسلهای قبلی تفاوتهای آشکاری دارد و حساسیتهایش به مسائل محیط زیستی و تغییرات اقلیمی نیز تا اندازهای بیشتر است. برخی امید یا شاید حتی انتظار دارند که نسل زد کره زمین را نجات دهد؛ اما آیا این امید یا انتظار در عمل هم به واقعیت میپیوندد؟ آیا نسل زد میتواند منجی زمین و انسان باشد؟ وضعیت در ایران چگونه است؟
شناسایی نسلی در حال شناخت
برای شناسایی نسل زد همچون نسلهای پیش از آن، پژوهشهای بسیاری انجام شد. دستهبندی و تفکیک بر اساس سال تولد افراد شاید نخستین قدم برای شناسایی نسلها است؛ روشی آمریکاییپسند که بیشتر به سادهسازی میانجامد و البته هدفهای سیاسی و اقتصادی را هم دنبال میکند (به این نکته آخر بازمیگردیم).
گرچه نامگذاری و تقسیمبندیها بر اساس سال تولد کموبیش با هم متفاوتاند، پژوهشگران و نویسندگان روی این نامگذاری و دستهبندی تقریبا به یک اتفاق نظر رسیدهاند:
- نسل خاموش: متولدان ۱۹۲۸ تا ۱۹۴۵
- نسل بچهساز: متولدان ۱۹۴۶ تا ۱۹۶۴
- نسل اکس: متولدان ۱۹۶۵ تا ۱۹۸۰
- نسل هزاره: متولدان ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۶ (که Generation Y نیز نامیده شدهاند)
- نسل زد: متولدان ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۰ (که به iGeneration نیز شناخته میشوند)
تقسیمبندی نسلها بر اساس مقاله مرکز پژوهشهای پیو با عنوان پافشاری نسلهای زد و هزاره برای کنشگری تغییر اقلیم در رسانههای اجتماعی
تواتر استفاده از عبارت نسل زد (و مترادفهای آن؛ آیجنریشن و جن زی) در بایگانی کتابهای انگلیسی گوگل (در یک بازه ۳۰ ساله، بین سالهای ۱۹۸۹ تا ۲۰۱۹) تا اندازهای روشن میکند که این نسل همچنان در کانون توجه اهل فکر و قلم قرار دارند، توجهی که اینک در مجلات و نشریات خبری هم دیده میشود. به عنوان مثال نیویورکتایمز تقریبا هر ماه یک مقاله درباره نسل زد دارد.
تواتر استفاده از واژگان تعریفشده برای نسلها طی ۳۰ سال بر اساس بایگانی کتابهای انگلیسی در گوگل
این نشریه در مقالهای که در سپتامبر ۲۰۲۲ منتشر کرد، به تغییر ذائقه جوانان در جستوجوهای آنلاین پرداخت که حتی برای پیدا کردن یک رستوران یا پر کردن فرم پذیرش تحصیلی در دانشگاه هم از گوگل به تیکتاک روی آوردهاند. نویسنده زن این مقاله با چهار کاربر زن سیاهپوست از نسل زد و یک استاد دانشگاه زن مصاحبه کرد و از دو مرد متخصص نقل قول آورد؛ معلوم نیست چرا نظر کاربران مرد نسل زد را درز گرفته است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
همین نشریه در مقاله دیگری، از آسان شدن شرایط کار برای نسل جوان و آسانگیری کارفرماها نوشت. این مقاله شامل ۹ نقل قول است: شش زن که چهار نفر آنان به نسل زد تعلق دارند و سه مرد که هیچ کدام از نسل زد نیستند.
در یادداشت کوتاهی از نویسنده دیگری در نیویورکتایمز، محل زندگی نسل زد سوژه اصلی است. بر اساس پاسخهای یک هزار و ۲۲ نفر از نسل زد که در نظرسنجی آنلاین یک موسسه مالی خصوصی شرکت کردهاند، اکثر آنها در همهگیری کرونا به خانه والدین یا اقوام خود برگشتهاند و قصد ندارند آنجا را ترک کنند.
موسسهای دیگر مشابه همین بررسی را انجام داد که نشان میدهد بیش از دو میلیون و ۷۰۰ هزار آمریکایی به خانه والدینشان بازگشتند و همین امر، بازار مسکن را با رکود مواجه کرد (در این یادداشت فقط با یک مشاور مالی گفتوگو شده است و از نظرهای نسل زد خبری نیست).
شناخت این نسل که خود همچنان در حال کشف و شناسایی جهاناند، نهتنها برای آمریکاییجماعت که برای ارگانهای متعدد و اتاقهای فکر حکومت مستقر در ایران نیز سوژهای جذاب است. هفتهنامه صبح صادق، نشریه وابسته به سپاه پاسداران، بیش از یک سال و نیم پیش در یادداشتی کوتاه با عنوان «نسل زد و آینده ایران»، ضمن اشارهای گذرا به مقاله اندیشکده کارنگی آمریکا درباره نسل جوان این کشور، نتیجه گرفت که باید برای آیندهسازان ایران که تحت تاثیر فضای مجازی قرار میگیرند، نگران بود؛ فضایی ساختهوپرداخته غرب که نسل زد ایران را تحت تاثیر قرار میدهد و «باید از هماکنون برای رفع و مقابله با تهدید پیش رو تدبیری داشت».
اما ویژگیهای نسل زد در آمریکا چیست؟
جوانان این کشور هیچگاه آمریکا را زیر سایه تهدید جدی و آشکار یک کشور رقیب ندیدهاند؛ آنها بهجای مبارزه با دشمن، جهانی میاندیشند و به فکر نجات زمین، حقوق بشر، توسعه پایدار و مقابله با تغییرات اقلیمیاند. اما آیا میتوان ویژگیهای جوانان ینگه دنیا را به جوانان ایرانی هم نسبت داد؟
عملگرایی «نسل زد» برای محیط زیست
میزان مشارکت سیاسی در جوانان نسل زد بیش از سایر نسلها عملگرایانه است. بر اساس تحقیقی که مرکز پژوهشهای پیو (Pew Research Center) منتشر کرد، گرچه میزان مشارکت در فعالیتهای سیاسی نظیر رای دادن در آمریکا بالا است، ۳۲ درصد نسل زد و ۲۸ درصد نسل هزاره در سال ۲۰۲۰ برای کاهش روند تغییرات اقلیمی دستکم یکی از این چهار عمل را انجام دادهاند: کمک مالی، تماس با مقامهای انتخابی، فعالیتهای داوطلبانه یا حضور در تجمعها (مشارکت نسل اکس و نسل بچهساز کمتر از ارقام فوق بود).
۷۱ درصد نسل زد در هفته دستکم یک یا دو بار، درباره ضرورت اقدامی عملی در رابطه با تغییرات اقلیمی صحبت کردهاند و مطالب بیشتری در فضای آنلاین در اینباره تماشا میکنند و در هر دو مورد، در مقایسه با سه نسل دیگر، در صدر جدول قرار دارند. ۷۶ درصد از نسل زد و ۸۱ درصد از نسل هزاره معتقدند که دولت آمریکا باید انرژی جایگزین را در اولویت برنامههایش قرار دهد.
اما آنچه در فضای فارسی در دسترس است (یا دستکم آنچه نگارنده یافت) بیشتر ترجمهای از مقالهها و پژوهشهای آمریکایی است. در واقع دقیقا مشخص نیست که نسل زد ایرانی در مقایسه با نسلهای پیش از خود، تا چه میزان نگران محیط زیست و تغییرات اقلیمی است. البته که در این باره، جوانان و نوجوانان مرکز توجه پژوهشگران در ایران بودهاند اما از آنان کمتر به عنوان یک نسل مشخص- مثلا نسل زد- یاد شده است.
با این همه، میتوان اینجا و آنجا رد و اثری از این دغدغهها دید. به عنوان مثال، در گزارشی که روزنامه شرق اسفند ۱۳۹۹، با عنوان «شش روایت نسل زد» منتشر کرد، از قول کیان، «یکی از دهه هشتادیها» آمده بود: «در مورد آینده نسبی ایدهای ندارم. بعضی وقتها فکر نکنیم بهتر پیش میرود. برای مثال وقتی قرار است به سفر بروی اما حتی نمیدانی کجا! فقط امکانش هست بروید! اصلا با این وضع زمین و محیط زیست شاید نسل ما چندان امکاناتی نداشته باشد.»
در ترانه «برای»، کاری از شروین حاجیپور، هم به مسائل محیط زیست ایران اشارات مستقیمی شده است، آنجا که میگوید: «برای این هوای آلوده/ برای ولیعصر و درختای فرسوده/ برای پیروز و احتمال انقراضش/ برای سگهای بیگناه ممنوعه».
البته تلاش برای حفظ محیط زیست بین جوانان را بیشتر در مقیاس محلی و در فعالیتهای سازمانهای مردمنهاد میتوان مشاهده کرد. وقتی حکومت با دستگیری کارشناسان محیط زیست و وارد کردن اتهامهای واهی به آنان، رعب و هراسی مضاعف به جامعه تزریق کرد، عاملی شد برای آنکه جوانان علاقهمند به محیط زیست دستبهعصاتر از گذشته وارد میدان شوند و کمتر فعالیتهای عملگرایانه یا مطالبهگرانه داشته باشند؛ اما وقایع هفتههای اخیر نشان داد که نسل زد ایران این بیم و هراسهایی را که از نسلهای پیش به ارث برده بودند، دور انداخته و دلیرانه وارد نبردی شده است که گرچه میداند نابرابر است، با امیدی بینظیر آن را پی میگیرد و چنان که مشخص است عقبنشینی هم در کارش نیست. اگر جوانان پاریسی شبها از در و دیوار ساختمانها بالا میروند تا چراغ مغازهها را خاموش کنند و اینچنین به جنگ آلودگی نوری و تغییرات اقلیمی رفتهاند، جوانان ایران عامل اصلی نابودی سرزمین خود یعنی حکومت را نشانه گرفتهاند.
پینوشتی برای آن نکته
در متن به یک نکته اشاره شد که نیازمند توضیح بیشتر است. تقسیمبندیهای نسلها که بیشتر آمریکاییمابانه و برای سادهسازی و فهم پدیدههای پیچیدهاند، معمولا با نامگذاریهای توجهبرانگیز همراه میشوند (مثلا نسل اکس، وای، زد). اما این تقسیمبندیها کارکرد دیگری هم دارند و میتوانند برای اهل کسبوکار و سیاست بازار ایجاد کند.
وقتی افراد به بخشهایی مجزا و کوچک تقسیم میشوند، برای فروش یک کالا یا ایده- عمدتا سیاسی- گروههای هدف شکل میگیرد. برای این گروهها جداگانه تبلیغ میشود که یا فروش بالا رود یا یارگیری سیاسی انجام شود (بهویژه برای تامین اهداف چپ و چپ رادیکال).
با این روش، همان شعار «تفرقه بینداز و حکومت کن» (Divide and Rule) در عمل محقق میشود که در واقع به سیاستهای هویتی (Identity Politics) میانجامد و هویت فرد در قالب هویت جمع یا گروهی که به آن تعلق دارد، معنی پیدا میکند و بدینترتیب منافع و هویت فردی رنگ میبازند؛ اما آنچه از وقایع اخیر در ایران میتوان دریافت، این است که نسل زد در ایران از سیاستهای هویتی فراتر رفته است و چندان که از مصاحبهها و حرفهایشان (از جمله مصاحبه با برنامه صفحه دو بیبیسی، ۱۹ مهر ۱۴۰۱) برمیآید، روشهای تفرقهافکن غربی و سیاستهای جداسازی جمهوری اسلامی را کنار زدهاند و از اتحاد تمام گروهها و نسلها میگویند و به هدفی واحد میاندیشند؛ هدفی والا که با پایین کشیدن نابودگران سرزمین ایران از اریکه قدرت به نجات کشور و محیط زیست آن منجر خواهد شد.