ری تکیه، کارشناس ایرانی-آمریکایی، با اشاره به «شباهتهای خیرهکننده» ایران امروز با ایران سالهای ۱۳۵۶ و ۵۷، مینویسد «انقلاب دوم ایران» آغاز شده است. این نویسنده در مقالهای که در شماره جدید ماهنامه «کامنتری» آمریکا منتشر شد، از «شباهتهای غریب» ۱۸ ماه گذشته ایران با دهه ۱۳۵۰ میگوید: تورم بالا، بحران انرژی، و گسترشطلبی روسیه. اینک شروع خیزش در ایران، اوضاع را بیش از پیش به چهل و اندی سال پیش شبیه کرده است؛ بهویژه که ایران امروز حاکمی خودکامه، مسن و مبتلا به سرطان دارد و با مردمی روبرو است که از حکومت او و فساد اطرافیانش خسته شدهاند. تکیه در این مقاله که در یکی از معتبرترین مجلههای روشنفکری آمریکا منتشر شده است، چنین مینویسد: «بهترین راه ترسیم مسیر احتمالی انقلاب کنونی ایران، این است که به انقلاب قبلی نگاه کنیم.»
تکیه که سابقه کار در وزارت خارجه آمریکا را در کارنامه خود دارد و در حال حاضر نیز کارشناس ارشد «شورای روابط خارجه» است، اخیرا کتابی راجع به انقلاب ۱۳۵۷ نوشته است با عنوان «آخرین شاه: آمریکا، ایران و سقوط دودمان پهلوی» که سال گذشته منتشر شد. او در تحلیل جنبش کنونی، به این موضوع اشاره میکند که پیش از این، انتخاباتهای پویایی در جنبش اسلامی [ایران] برگزار میشد که با وجود محدودیتهای شورای نگهبان، همچنان فضایی از فعالیت به شهروندان میدادند. او مینویسد: «شهروند متوسط هنگام مقابله با انتخاب بین شورش علیه نظامی شرورانه یا انداختن برگهای به صندوق رای که تاثیری محدود خواهد داشت، احتمالا دومی را برمیگزیند.»
او یادآوری میکند محمد خاتمی، محمود احمدینژاد و حسن روحانی، هر یک با وعدههایی انتخاب شدند: اولی با وعده هماهنگ کردن بنیانهای مذهبی با هنجارهای دموکراتیک، دومی با وعده توزیع منصفانه ثروت، و سومی نیز با قول احیای اقتصادی ایران با دیپلماسی هستهای؛ اما هیچ یک از اینها به موفقیت نرسید. تکیه مینویسد: «خیزش کنونی نشان میدهد که آخوند حاکم، آیتالله خامنهای، ضروریترین درس سقوط شاه را فراموش کرده است — اینکه تودههای مستاصل گاهی اوقات چارهای جز شوریدن ندارند.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
تکیه در آخرین مقالهاش مینویسد انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته احتمالا مهمترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی ایران تلقی خواهد شد. او در فرازی از این مقاله چنین آورده است: «خامنهای که به سرطان دچار است و به فکر جانشینی خود بود، کوشید جمهوری را به دست قابلاتکاترین جلاد خود بسپارد و اقتصادش را از تحریمهای خارجی مصون کند. این بار حتی وانمودی به رقابتی بودن هم نکردند… ریاست جمهوری از آن ابراهیم رئیسی شد، قاتل دستهجمعی کمسخن و بیمایه که عمری زندانبان این حکومت بود.» تکیه نتیجه میگیرد: «تلاش خامنهای برای تثبیت میراثش، باعث شد که جمهوری روند فروپاشی را آغاز کند.»
ری تکیه که پیش از این دو کتاب دیگر هم راجع به جمهوری اسلامی ایران نوشته است، جرقه کشته شدن مهسا امینی را با جرقه «سینما رکس» مقایسه میکند که نقش مهمی در بالا گرفتن جنبش انقلابی در آن دوران داشت. او یادآوری میکند که آن روزها همه تقصیر [آتشسوزی] سینما رکس را به گردن حکومت [وقت] انداختند و گفتند نشانی است از اینکه حکومت مردم عادی را هم میکشد؛ در حالیکه بعدا مشخص شد آتشسوزی سینما رکس کار اسلامگرایان مخالف شاه بوده است. از دیگر مقایسههای او، این است که خامنهای امروز تقصیر اعتراضات را بر گردن آمریکا و اسرائیل میاندازد، و محمدرضا شاه هم گمان میکرد سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) پشت کار است و حتی دیپلماتهایی فرستاده بود تا از دولت وقت جیمی کارتر در این مورد پرسوجو کنند. تکیه، به اعتصابات صنعت نفت نیز به عنوان تشابهی دیگر اشاره میکند و مینویسد: «خامنهای که در زمان انقلاب قبلی ایران، یک انقلاب جوانی بود، حتما به یاد دارد که این اعتصابات بودند که نظام سلطنت را فلج کردند و فروپاشی آن را تعجیل بخشیدند.»
در پایان، تکیه میگوید که حکومت شاید از این دلشاد باشد که شخصیتی جاذب یا حزبی سیاسی که اعتراضات را رهبری کند، هنوز عروج نکرده است. او میگوید، «انقلاب به انقلابیون نیاز دارد»، اما میافزاید: «هر قدر اعتراضات بیشتر طول بکشند، احتمال پدید آمدن رهبرانی که هدایت جنبش را به دست گیرند، بیشتر میشود.»
تکیه با اشاره به اینکه نظام جمهوری اسلامی ایران دیگر وسیلهای جز کشتار و سرکوب مردم ندارد، مینویسد: «آخوندها ضروریترین درس پیروزی انقلابی خود را فراموش کردهاند: ارتشهای ایرانیان دوست ندارند دست به کشتار وسیع مردم خود بزنند. انقلاب جدید ایران آغاز شده است؛ حتی اگر هنوز متوجه این امر نشده باشیم.»
ری تکیه پیش از این، و در جریان اعتراضهای مردمی دی ماه ۱۳۹۶ در ایران، نیز مقالهای در مورد تحولات جامعه ایران نوشت. او در آن مقاله تاکید کرد جمهوری اسلامی بحران سیاسی وقت را پشت سر میگذارد، اصلاحطلبها را از ساختار قدرت در حکومت حذف میکند و وارد مرحلهای انتقالی بهسوی سقوط میشود. تکیه در آن زمان نوشت دوره سقوط نظام جمهوری اسلامی یکی از سیاهترین دورانهای تاریخ ایران خواهد بود.