هرچند در آستانه فرا رسیدن فصل زمستان قرار داریم، چنین احساس میشود که شکوفایی بهار سیاسی بینالمللی در راه است. در اجلاس سران «گروه ۲۰» خوشبینی بسیاری به پایان کشمکش بین دو قدرت بزرگ جهان، یعنی ایالات متحده و چین، به چشم میخورد. شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین، گفت، «ما باید در مسیر اصلاحات گام برداریم» زیرا «جهان بر سر یک دوراهی رسیده است». جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، نیز در پاسخ به شی، گفت که «جنگ سرد جدیدی وجود نخواهد داشت». علاوه بر این، در این اواخر تمایل به پایان دادن به جنگ اوکراین از طریق راهحلهای سیاسی مسالمتآمیز افزایش یافته است و دو کشور روسیه و آمریکا پیوسته بر لزوم آغاز این راهبرد اصرار میورزند.
بر این اساس، تردیدی نیست که همه رویدادهای یادشده، شاخصهای مهمی به شمار میروند که از نظر سیاسی و اقتصادی تاثیر زیادی در تحولات جهان دارند.
در شروع نشست سران «گروه ۲۰»، بایدن و شی، دو رئیس جمهوری متخاصم، پیروزی در انتخابات را به یکدیگر تبریک گفتند تا نشان دهند که تیمهای هر دو طرف پیش از آنکه مذاکرات مستقیم را آغاز کنند، بیشتر کارها را انجام دادهاند.
البته در ارتباط با آمریکا، با توجه به نتایج انتخابات میاندورهای کنگره، [این رویکرد] تعجبآور و نامنتظره نیست، زیرا مجلس سنا در اختیار دموکراتها باقی ماند و جمهوریخواهان با تفاوت اندکی، مجلس نمایندگان را در کنترل خود گرفتند. انتخابات مجلس به دلیل محلی بودن، همواره با دشواریهای بسیاری همراه است، زیرا رایدهندگان تنها بر یک موضوع تمرکز ندارند، بلکه باید دهها موضوع را که به زندگی اجتماعی و شخصی آنها بستگی دارد، مدنظر داشته باشند. اکنون رئیس جمهوری آمریکا کنترل بر یک مجلس را حفظ کرده است و این امر به او اختیارات کافی میدهد تا برنامههای خود را تصویب، و طرحهای مخالفان را متوقف کند. اما رئیس جمهوری آمریکا قدرت مطلق و نامحدودی نخواهد داشت. بر فرض، اگر بایدن قصد امضای توافقنامه با ایران را داشته باشد، یا بخواهد سلاحهای بیشتری برای حمایت از جنگ اوکراین به آن کشور بفرستد، باید رای کنگره را بگیرد، و در چنین صورتی، ممکن است برخی از دموکراتها برای مقابله با طرح رئیس جمهوری، در کنار مخالفان جمهوریخواه بایستند.
با این حال، میتوان انتظار داشت که بایدن اشتیاق بسیاری داشته باشد که دو سال باقیمانده از دوره ریاست جمهوری را در جستوجوی یک دستاورد تاریخی سپری کند که نام او را در تاریخ ثبت کند؛ و البته این عادت همه روسای جمهوری آمریکا است. در واقع، بایدن با دیداری که روز گذشته [۱۵ نوامبر- ۲۴ آبان] با رئیس جمهوری چین در اندونزی داشت، نخستین گام را در این مسیر برداشت. شکی نیست که اگر او بتواند به کشمکش کنونی با چین پایان دهد تا دو قدرت بزرگ بدون تنش و درگیری در کنار هم زندگی کنند، آنگاه تصویرش روی جلد مجله تایم چاپ خواهد شد و جایزه صلح نوبل را دریافت خواهد کرد. در این صورت، جهان نیز او را نه با ویدیوهای تمسخرآمیز مخالفان، بلکه به دلیل تلاشی که برای متوقف کردن جنگ سرد با چین انجام داده است تا آمریکا و جهان را از تنگنای بحران بیرون آورد، به یاد خواهد داشت.
در هر حال، به سر رساندن این ماموریت بزرگ، کاری بینهایت دشوار است، مگر اینکه بایدن از نامزدی برای دور دوم ریاست جمهوری دست بکشد، زیرا در صورت نامزد نشدن در انتخابات، بایدن آزادی بیشتری خواهد داشت و مجبور نخواهد بود در همه اقدامات و تصمیمگیریها، نگران واکنش مردم در انتخابات آینده باشد تا حامیان و دوستانش را در حزب دموکرات از دست ندهد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پرسشی که اینک بررسی آن برایمان اهمیت دارد، این است که آیا بایدن در طول دو سال باقیمانده در کاخ سفید، در قبال خاورمیانه و تحولات آن چگونه برخورد خواهد کرد؟
اگر بایدن تصمیم داشته باشد به برجام بازگردد یا به توافق جایگزینی با ایران دست یابد، به نظر من، بعید است که بتواند بدون مشارکت کشورهای مربوطه در منطقه موفق به انجام این کار شود. زیرا در غیر این صورت، توافق جدید نیز به سرنوشت نافرجام برجام که در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما منعقد شد، دچار میشود. همچنین، اگر بخواهد طرح صلحی را برای پایان دادن به مناقشه فلسطین و اسرائیل به نام خود ثبت کند، چنین اقدامی را هرگز بدون حمایت و همکاری کشورهای بزرگ منطقه آغاز نخواهد کرد. حتی اگر بایدن تصمیم به عقبنشینی از منطقه داشته باشد تا همه توجه خود را به درگیری بزرگ با روسیه و چین متمرکز کند، کشورهای مهم منطقه، مانند عربستان سعودی و سایه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، به دلیل نقش موثری که در زمینه تامین انرژی در جهان دارند، به بخشی از بازی رقابت، به ویژه با چین، تبدیل خواهند شد. البته در چنین شرایطی، ایالات متحده فشارهای خود را بر عربستان سعودی افزایش خواهد داد، در حالیکه ریاض همچنان به دنبال ایجاد توازن در روابط با همه کشورهای جهان است.
البته خاورمیانه حتی از لحاظ تاریخی، به دلیل موقعیت ویژهای که دارد، همواره صحنه تاختوتاز قدرتهای خارجی بوده است که سعی دارند آبراهها و منابع انرژی را به کنترل خود درآورند. عربستان سعودی نزدیک به یک قرن است که به هدف مهمی برای قدرتهای رقیب تبدیل شده است. این کشور هنگام رویارویی متفقین در برابر قدرتهای محور، لشکرکشیهای آلمان نازی و ترکیه عثمانی و حتی در جنگ سرد علیه اتحاد جماهیر شوروی، به صحنهای برای رقابت تبدیل شد. در حال حاضر نیز، هرچند ایالات متحده بزرگترین تولیدکننده نفت در جهان است، به دلیل افزایش اهمیت نفت و گاز، عربستان سعودی بار دیگر در تنگنای رقابت قدرتهای بزرگ قرار گرفته است.
مسلم است که موفقیت قدرتهای بزرگ در پایان دادن به کشمکشها و درگیریها، میتواند تاثیر مثبتی بر بازارهای انرژی داشته باشد و آسیبهای ناشی از همهگیری کرونا و جنگ اوکراین را در همه جا جبران کند.
برگرفته از روزنامه الشرقالاوسط