سیاست قدرتهای بزرگ جهانی مانند ایالات متحده و کشورهای اروپایی از یک سو و روابط با چین و روسیه از سوی دیگر، نقش مهمی در فراهم کردن زمینه توسعه نفوذ رژیم ایران و تحرکات آن در بسیاری از عرصهها، ازجمله در مقابله با تحریمهای اعمالشده از طرف آمریکا و تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه تهران، ایفا کرد. به عبارت دیگر، سیاست قدرتهای بزرگ نقش موثری در توسعه و تحکیم قدرتهای منطقهای دارد که همواره سعی دارند در محیط اطراف خود دست به چنان تحرکات و فعالیتهای بزرگ خارجی بزنند که ابعاد آنها فراتر از مرزها و جاهطلبیهای آنها است.
آنچه باعث شگفتی و تعجب میشود، این است که بهرغم خصومت دیرینه و آشکار بین رژیم ایران و ایالات متحده که ریشه آن به انقلاب ۱۳۵۷ و تاسیس رژیم جمهوری اسلامی برمیگردد، متغیرهای متعددی وجود دارند که به گسترش نفوذ و قدرت رژیم ایران کمک کردهاند. توافق موقت بین واشنگتن و تهران در مواردی عامل سازشناپذیری رژیم ایران بود و به گسترش نفوذ آن در برخی از مناطق مانند عراق منجر شد.
در واقع، واشنگتن و تهران برای تامین منافع خود، در زمینههای مختلفی همگرایی داشتند و این همسویی، پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و حمله به عراق گسترش یافت و راهگشای مسیر اجراییشدن طرحهای توسعهطلبانه رژیم ایران در منطقه شد.
آمریکا بهطور کلی راهبرد مشخصی درقبال رژیم ایران نداشت، بنابراین، برای مهار سرکشی آن گاهی به اعمال فشار و تحریم رو میآورد و گاهی در زمینههایی که سازگاری و هماهنگی ممکن بود، به مذاکره میپرداخت. با روی کار آمدن جمهوریخواهان و نومحافظهکاران، به هشدار و تهدید به تغییر رژیم با استفاده از اقدام نظامی بازمیگشت، سپس همانطور که در دوره ریاستجمهوری باراک اوباما اتفاق افتاد، سعی میکرد فعالیتهای تهدیدآمیز رژیم جمهوری اسلامی را با استفاده از گزینههای دیپلماتیک مهار کند؛ اما پس از مدتی، بار دیگر از فشارحداکثری، اعمال تحریمهای شدید و برخی عملیات نظامی استفاده میکرد. نبود سیاست واحد و رویکرد مشخص، به رژیم ایران اجازه داد تا در هر مرحله و در هر حوزه نفوذ، برای رسیدن به منافع و اهدافش، گامهای بلندتری بردارد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
از سوی دیگر، واگرایی مواضع بینالمللی درقبال رفتارهای رژیم جمهوری اسلامی، بهویژه تفاوت بین مواضع روسیه و کشورهای اروپایی با موضع آمریکا، فرصت دیگری را فراهم کرد تا تهران بتواند قدرت و نفوذ خود را در عرصههای مختلف توسعه دهد. در واقع، روابط رژیم ایران با کشورهای اروپایی از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۹۱، تفاوت بسیاری با ماهیت روابط آن با ایالات متحده داشت و عامل اصلی ناسازگاری تهران و اروپا، ترور مخالفان ایرانی در قلمرو کشورهای اروپایی بود؛ با وجود این، اروپاییها با هدف دستیابی به راه حلی برای برنامه هستهای ایران، تمایل بسیاری برای ادامه گفتوگو با تهران نشان میدادند.
در حال حاضر، کلیه تلاشها متمرکز بر نگهداشتن ایران در چارچوب توافق هستهای و برخورداری از مزایای اقتصادی آن است، بهویژه پس از خروج دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهوری پیشین آمریکا، از برجام در ماه مه سال ۲۰۱۸. البته هدف از این راهبرد، تلاش برای بازگرداندن دولت ایران به توافق هستهای جدیدی است که از طریق گفتوگو با دولت جو بایدن، رئیسجمهوری فعلی ایالات متحده، منعقد شود.
همچنین، حمایت روسیه و چین از رژیم ایران نیز یکی از مهمترین عواملی است که به جمهوری اسلامی فرصت توسعه قدرت و نفوذ داد. تهران برای روابط با روسیه اهمیت ویژهای قائل است، زیرا این کشور، عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد و یکی از طرفهای اصلی برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) است، علاوهبر اینکه در جنگ سوریه نیز با ایران همسویی دارد. در مقابل، مسکو نیز تهران را بازیگر مهمی در مقابله با سازمانهای افراطی میداند. در واقع، روابط تهران با مسکو ابعاد گستردهای دارد که شامل همکاری اقتصادی میشود، به همین دلیل، همگرایی دو کشور توانست پیامدهای منفی خروج آمریکا از برجام و اعمال مجدد تحریمها بر ایران را کاهش دهد.
چین نیز با توجه به اینکه عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد و یکی از طرفهای امضاکننده برجام است، برای ایران اهمیت بسیاری دارد، افزون بر اینکه این کشور بزرگترین واردکننده نفت ایران و صادرکننده مهم تسلیحات متعارف به ایران است. از سوی دیگر، چین همواره در مورد تحریمهایی که ایالات متحده علیه ایران اعمال میکند، موضع مخالفی دارد.
سال گذشته، دو کشور چین و ایران قرارداد مشارکت راهبردی ۲۵ ساله را امضا کردند و پکن همچنان یکی از مهمترین واردکنندگان نفت ایران باقی ماند و به خرید نفت ایران از طریق کانالهای قاچاق ادامه میدهد. علاوهبر آن، چین و روسیه از پیوستن ایران به سازمان همکاری و امنیت شانگهای و نقش محوری ایران در پروژه «کمربند و جاده» چین، حمایت میکنند.
به همین ترتیب، تفاوت در سیاستهای کشورهای غربی و سایر قدرتهای بزرگ در قبال اقدامهای تهدیدآمیز رژیم ایران، نهتنها باعث مهار رفتار تهران نشد، بلکه عامل مهمی برای گسترش نفوذ آن در زمینههای مختلف بود و رژیم جمهوری اسلامی توانست در سایه این واگرایی، به گونهای به منافع و اهداف راهبردی خود برسد که پیامدهای آن، به بیثباتی منطقه منجر شده است.