مونیخ در سالهای جنگ سرد، جایگاه و اهمیت جهانی خاصی داشت. شهری بود با سنت دیرین کاتولیک و اشرافی که اکنون در قلب آلمان غربی و در فاصلهای چند صد کیلومتری «دیوار آهنین» یعنی مرز اروپای غربی با جهان کمونیستی قرار گرفته بود. اگر منادیان یک سوی جنگ سرد، برلین غربی را «جزیره آزادی» میخواندند، مونیخ انگار دژی مستحکم در نزدیکی مرزهای «جهان دوم» بود. بسیاری از نیروهای اطلاعاتی غربی که قصد تجسس در جهان کمونیستی را داشتند، در مونیخ مستقر بودند.
این شهر در سال ۱۹۶۳ میزبان همایشی شد که از آن سال تاکنون همه ساله (بهجز دو سال) برگزار شده و در طول سالها به بزرگترین نشست امنیتی بدل شده است. نشست مونیخ با تغییر مقتضیات جهان، تغییر شکل داده است و بهنوعی آینهای از وضعیت نظم حاکم بر جهان است.
این نشست ابتدا «همایش نظامی مونیخ» نام داشت. بنیانگذار این نشست، اِوالت هاینریش فون کلایست اشمنزین، از خانوادههای اشرافی پروس میآمد و در جنگ جهانی دوم سرباز ارتش آلمان نازی بود، اما هم پدر و مادرش در مقاومت ضدفاشیستی جنگیده بودند و هم خودش در اواخر جنگ به «حلقه استافنبرگ» که قصدش ترور هیتلر بود پیوست. فون کلایست در واقع آخرین بازمانده دسیسه ۲۰ ژوئیه ۱۹۴۴ برای سوءقصد به جان هیتلر بود و طبق برخی روایتها قرار بود شخصا با حملهای انتحاری، پیشوای نازیها را بکشد. فون کلایست در سال ۲۰۱۳ در ۹۰ سالگی درگذشت و رسانهها از او بهعنوان «طراح ترور هیتلر» یاد کردند. به همین دلیل بسیاری از آلمانیها او را قهرمانی ملی میدانند.
در نشست مونیخ در سال ۱۹۶۳ تنها ۶۰ نفر حضور داشتند، اما برخی از معمولیترین چهرههای همان نشست بعدها به غولهای دنیای سیاست و دیپلماسی بدل شدند: هلموت اشمیت در سال ۱۹۶۳ سیاستمداری محلی در هامبورگ از حزب سوسیال دموکرات بود، اما بعدها به یکی از مهمترین صدراعظمهای تاریخ آلمان غربی بدل شد و هنری کیسینجر متفکری خوشفکر بود که خیلی زود به مشاور امنیت ملی و وزیر خارجه دولتهای جمهوریخواه آمریکا و یکی از قویترین مردان جهان بدل شد.
نشست مونیخ نیز انگار مانند اشمیت و کیسینجر رشد کرد و با مرور زمان بر اهمیتش افزوده شد. این نشست در سالهای جنگ سرد بیشتر فرصتی بود برای گرد هم آمدن کشورهای همفکر غربی تا آینده امنیتی و نظامی دنیا را پی بریزند. محل برگزاری این نشست همیشه هتل پنج ستاره «بایریشر هوف» در میدان پرومناد شمال غربی مونیخ بوده است؛ اقامتگاه مجلل قرن نوزدهمی که مشاهیر بسیاری مهمانش بودهاند: از امپراتریس الیزابت اتریش (سیسی مشهور) تا زیگموند فروید. صمیمانه بودن فضای این هتل باعث شده است نشست مونیخ جایی ویژه برای دیدارهای غیرمنتظره باشد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
نشست مونیخ در سالهای پس از پایان جنگ سرد، ماهیتی متفاوت پیدا کرد و درهای خود را به روی کشورهای مختلف جهان باز کرد. این نشست در سال ۱۹۹۱ بهدلیل جنگ اول خلیج فارس تعطیل شده بود و انگار همزمان با طلوع نظم نوین جهانی، دوره جدید آن نیز آغاز شد. فون کلایست در سال ۱۹۹۷ بازنشسته شد و آن سال نشست مونیخ برای دومین بار در طول تاریخ برگزار نشد. جای فون کلایست را هورست تلتشیک، سیاستمداری از حزب دموکرات مسیحی آلمان، گرفت و مهمترین میراث این رئیس جدید شاید این بود که پای کشورهای آسیایی همچون هند، ژاپن و چین را به نشست باز کرد. تلتشیک در سال ۲۰۰۹ جای خود را به ولفگانگ ایشینگر، دیپلمات کارکشته و سفیر سابق آلمان در آمریکا و بریتانیا داد که تا سال ۲۰۲۱ سر کار بود. باور غالب این بود که جهان تکقطبی که پس از پایان جنگ سرد وجود داشت، بهسرعت به پایان رسیده و جهان حالا وارد دوره چندقطبی شده است.
مونیخ در چنین شرایطی به مکانی تبدیل شد که غربیها میتوانستند نهتنها به حرف متحدان خود، بلکه به حرف حکومتهای مخالفی که نظم جهانی را به چالش میکشند نیز گوش دهند. شعار نشست مونیخ به «صلح از طریق گفتوگو» تبدیل شد و این نشست در این سالها توانست به مهمترین مجمع امنیتی جهان بدل شود. تعداد شرکتکنندگان اصلی به حدود ۳۵۰ نفر از ۷۰ کشور رسید که شامل بسیاری از روسای دولتها و سازمانهای بینالمللی، وزیران، نمایندگان مجلس، نمایندگان ارشد نیروهای مسلح، جامعه مدنی، بخش خصوصی و رسانهها است.
تعجبی نیست که سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، به یک پای ثابت این نشست بدل شد و غربیها فرصت برای گفتوگو با این نماینده ولادیمیر پوتین را غنیمت میدانستند. مسکو در برخی از این نشستها نقش سازنده نیز داشت. توافق هستهای «نیواستارت» بین آمریکا و روسیه در آوریل ۲۰۱۰ پس از توافق باراک اوباما و دیمیتری مدودف، روسایجمهور وقت دو کشور، در پراگ به دست آمد، اما در نشست مونیخ در فوریه ۲۰۱۱ بود که لاوروف با همتای وقت آمریکاییاش، هیلاری کلینتون، روند رسمی آغاز قرارداد را کلید زدند.
مونیخ در ضمن میتواند فرصتی برای ابراز اختلافات درون جبهه غرب باشد. در سال ۲۰۰۳ که آلمان همگام با بیشتر اروپا مخالف حمله آمریکا به عراق بود، یوشکا فیشر، وزیر خارجه وقت آلمان از حزب سبز با جمله «میبخشید، اما من متقاعد نشدهام»، یکی از لحظات تاریخساز نشست را رقم زد.
در دو دهه اخیر که برنامه هستهای ایران به یکی از مهمترین معضلات جهان بدل شده است، پای دیپلماتهای جمهوری اسلامی هم به مونیخ باز شد. در دوران اوج مذاکرات منتهی به برجام، مونیخ به یکی از صحنههای اصلی خوشوبش جواد ظریف و همکارانش، با غربیها بدل شده بود. موقعیت جمهوری اسلامی در مونیخ بهقدری محکم شد که در اکتبر ۲۰۱۵ یکی از نشستهای جنبی این نهاد با موضوع برجام در تهران برگزار شد. ظریف و فرانک والتر اشتاینمایر، وزیر خارجه وقت آلمان، این نشست را بهطور مشترک افتتاح کردند. حتی وقتی ترامپ سر کار آمد و اوضاع از بنیان عوض شد نیز مونیخ میتوانست چنین نقشی داشته باشد. در نشست ۲۰۲۰ بود که ظریف بهطور اتفاقی در مونیخ با کریس مورفی، سناتور دموکرات، دیدار کرد و دیپلمات ارشد جمهوری اسلامی در فضای تنگ هتل «بایریشر هوف» به سناتوری از حزبی که حدود یک سال بعد به قدرت بازگشت، گفتوگو کرد.
البته مونیخ تنها صحنه مذاکره و لبخند نبود و دیپلماتهای کشورهای درگیر با غرب، گاه از آن برای تهدید و حملات کلامی نیز استفاده میکردند. مثلا در سال ۲۰۰۷ ولادیمیر پوتین یکی از تهدیدآمیزترین سخنانش تا آن زمان را ایراد کرد و تعجبی نبود که یک سال بعد بخشهای گستردهای از خاک گرجستان را اشغال کرد.
نشست مونیخ ۲۰۲۲ پنج روز پیش از حمله روسیه به اوکراین و در حالی آغاز شد که ۱۵۰ هزار نیروی روسی در مرزهای اوکراین آماده بودند و با این حال، بسیاری حمله قریبالوقوع را نمیدیدند و جدی نمیگرفتند. سال گذشته هم کامالا هریس، معاون رئیسجمهوری آمریکا، نماینده ایالات متحده در این نشست بود (چنان که جو بایدن هم وقتی معاون اوباما بود معمولا در این نشست حاضر میشد.) معلوم نیست که هریس توانسته باشد نقشی قوی در این جایگاه بازی کند.
حمله ویرانگر روسیه در حالی انجام شد که مونیخ رئیسی جدید پیدا کرد: کریستوف هوسگن، دیپلمات آلمانی و سفیر پیشین این کشور در سازمان ملل. تصمیم هوسگن بر این است که نمایندههای پوتین و جمهوری اسلامی دعوت نشوند. سرکوب خونین خیزش مردمی ایران نیز باعث شد مونیخ نهتنها از دیپلماتهای جمهوری اسلامی دعوت نکند که فضایی را به شاهزاده رضا پهلوی و مسیح علینژاد بهعنوان دو چهره مطرح اپوزیسیون ایران اختصاص دهد؛ این دو امسال مدعوین ویژه مونیخ خواهند بود. در نشست مونیخ امسال شاهد حضور بزرگترین هیئت پارلمانی از آمریکا خواهیم بود.
منتقدان دعوت نشدن حکومتهای روسیه و ایران میگویند این نشست نباید به «اتاق پژواک» بدل شود؛ بهویژه که در حال حاضر مجمعهایی مثل نشست امنیتی هالیفکس را داریم که از سال ۲۰۱۱ در این شهر در شرق کانادا برگزار میشود و سال گذشته نیز مسیح علینژاد و حامد اسماعیلیون در آن حضور داشتند. باربارا اسلیوین، کارشناس آمریکایی، پا را حتی فراتر گذاشت و در مطلبی مشخصا از دعوت نشدن مقامهای جمهوری اسلامی و دعوت از رضا پهلوی انتقاد کرد. اسلیوین مینویسد: «حضور رضا پهلوی، پسر شاه فقید مخلوع که مقیم آمریکا است، در یک صحنه بزرگ بینالمللی شاید به دولتهای غربی احساس موهبت داشتن بدهد و ایرانیهای خارج از کشور را خشنود کند، اما احتمالا باعث میشود مقامهای ایران بیشتر متقاعد شوند که غرب خطری برای موجودیت آنها است و تنها مسیر قابل اتکای نجات برایشان اصرار ورزیدن بر ائتلاف نظامی با روسیه و همکاری اقتصادی با چین است.»
اسلیوین سالها سابقه سفر به ایران و دیدار با مقامهای جمهوری اسلامی را دارد. او سال گذشته نیز در کنار مجمع عمومی سازمان ملل در دیداری با ابراهیم رئیسی حضور داشت. تغییر رویکرد جهان به جمهوری اسلامی بر حرفه او نیز تاثیر گذاشته است. پروژه «آینده ایران» در اتاق فکر «شورای آتلانتیک» که اسلیوین رئیسش بود، سال گذشته پایان یافت و اسلیوین نیز به «مرکز استیمسون» نقلمکان کرد. اما او با گفتههایش علیه دعوت پهلوی و تکرار فرمولبندیهای دیرین در مورد جمهوری اسلامی نشان میدهد که خود را با زمانه هماهنگ نکرده و تغییر جهتگیریهای علی خامنهای و آرایش هیئت حاکمه در ایران را نیز لحاظ نکرده است.
از سوی دیگر، برخی چهرهها میگویند در شرایطی که حکومت روسیه و ایران اینچنین جنایت میکنند، نیازی نیست از آنها دعوت شود و در همین راستا اصلا شاید شکل و شمایل مونیخ باید مجددا تغییر یابد. مثلا رودریش کایسوتر، سرهنگ بازنشسته آلمانی و نماینده دموکرات مسیحی مجلس، به روزنامه فایننشال تایمز لندن میگوید: «مونیخ دارد بیشتر به همایش کشورهای همفکر بدل میشود و این نکته خوبی است.»
از میان کشورهای غیردموکرات البته مهمترینشان همچنان در مونیخ حضور دارد: وانگ یی، وزیر خارجه چین، به این نشست میآید و بسیاری امیدوارند با همتای آمریکایی خود، آنتونی بلینکن، دیدار کند تا غائلهای که درپی انهدام بالون تجسسی چینیها در آمریکا ایجاد شد، به جاهای باریک نکشد.
با این حساب، مونیخ همچنان ارج و قربش بهعنوان مهمترین نشست امنیتی جهانی را حفظ کرده است و حضور نمایندگان مردمی ایران بهجای دیپلماتهای جمهوری اسلامی، قدمی مثبت برای اپوزیسیون محسوب میشود. جهان ما امروز به واقع چندقطبی است، اما نمایندگان نیروهای آزادیخواه ایران نیز میتوانند سری در میان این قطبها بلند کنند و به جهان نشان دهند که ایران پس از جمهوری اسلامی هم آیندهای دارد.