جاوید احمد، سفیر سابق دولت اشرف غنی در امارات متحده عربی، و داگلاس لندن، افسر سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا)، در مقالهای که در فارین پالیسی منتشر شد، از دولت آمریکا خواستند رژیم طالبان را از طریق کانالهای دیپلماتیک به رسمیت بشناسد. این دو نفر در مقالهای طولانی، بدون اشاره به جنایات جنگی، نقض صریح حقوق بشر، ممنوعیت زنان و دختران از حق تحصیل و کار و کشتارهای فراقانونی طالبان در افغانستان، از ایالات متحده خواستند با بازیگران اصلی در رژیم طالبان که در قندهار حضور دارند، راه تعاملی ایجاد کند.
اشرف غنی جاوید احمد را در نوامبر ۲۰۲۰ به عنوان سفیر افغانستان در امارات متحده عربی منصوب کرد.
افسر سابق سازمان سیا و سفیر سابق دولت اشرف غنی معتقدند در صورتی که طالبان به رسمیت شناخته نشوند، افغانستان به درون انزوایی بیسابقه سقوط میکند که این برای همه عواقب وخیمتری به دنبال خواهد داشت.
جاوید احمد پیش از انتصاب به سفارت افغانستان در امارات متحده عربی، از مشاوران دفتر شورای امنیت ملی افغانستان بود و با حمدالله محب، مشاور شورای امنیت و از افراد وفادار به اشرف غنی، از نزدیک کار میکرد. بر اساس گزارشهایی که از روز فروپاشی دولت جمهوری در افغانستان تاکنون منتشر شده، روایت غالب این است که حمدالله محب زمینه فرار اشرف غنی و همراهان او به امارات متحده عربی را فراهم کرد و از پیش با سران شبکه حقانی در ارتباط بود.
جاوید احمد و داگلاس لندن در مقاله خود در مورد سلطه طالبان بر افغانستان چنین نوشتند: «تسلط آهنین طالبان بر کشور [افغانستان] اکنون یک واقعیت انکارناپذیر است.» در این مقاله آمده است که هرچند طالبان تهدیدی برای مردم افغانستان، کشورهای همسایه و ایالات متحده آمریکا به شمار میروند، قدرت را در افغانستان تثبیت کردهاند.
به باور نویسندگان این مقاله، رژیم طالبان را ائتلافی از روحانیون افراطی به رهبری ملا هبتالله آخوندزاده رهبری میکند که در برابر اعتدال مقاومت میکنند و معتقدند افغانستان باید با روشی که آنان میگویند، مدیریت شود.
سفیر سابق دولت اشرف غنی و مامور پیشین سازمان سیا معتقدند که ایالات متحده در مواجهه با افغانستان طالبانی دو انتخاب دارد: «ساقط کردن رژیم این گروه که بار نخست در سال ۲۰۰۱، پیامد خوبی نداشت یا همکاری با این گروه.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
به باور این دو، خودداری دولت آمریکا از به رسمیت شناختن رژیم طالبان به ناتوانی آن در نظارت بر اوضاع افغانستان منجر شده است.
داگلاس و جاوید در مورد نشست سازمان ملل به رهبری آنتونیو گوترش که با حضور نمایندگان ۲۱ کشور اوایل ماه مه در قطر برگزار شد، نوشتند که این نشست به دلیل حضور نداشتن مولوی امیرخان متقی، وزیر خارجه طالبان، هیچ نتیجهای نداشت.
این دو نویسنده معتقدند ایالات متحده باید «یک راه رو به جلو» برای تعامل با طالبان ایجاد کند و این اقدام «بدون صحبت با تصمیمگیرندگان واقعی طالبان در قندهار، پایتخت فعلی افغانستان» ناممکن است.
به نظر داگلاس و جاوید، امارت طالبان را امیر مخفی این گروه یعنی ملا هبتالله آخوندزاده از قندهار رهبری میکند که «شکل معاصر خلافت اسلامی است که در آن اقتدار در دست یک حاکم تحت عنوان امیر متمرکز است».
این دو با وجودی که رهبر طالبان تاکنون در انظارعمومی ظاهر نشده، معتقدند که او زنده است و با قدرت تمام و به صورت انحصاری، رژیم طالبان را مدیریت میکند.
بر اساس این مقاله، علیرغم مخالفت برخی سران طالبان با فرمانهای ملا هبتالله، اکثر رهبران طالبان به دلیل «ضرورت، حمایت یا ترس از انزوا» موضع آخوندزاده را پذیرفتهاند.
با وجودی که در ماههای اخیر سران طالبان بهویژه سراجالدین حقانی، رهبر شبکه حقانی و شماری دیگر از چهرههای این گروه انتقادهایی علنی از ملا هبتالله آخوندزاده مطرح کردهاند، جاوید و داگلاس معتقدند که بین او [هبتالله] و دیگر بازیگران ارشد طالبان که در حال حاضر در قدرتاند، هیچ اختلاف نظری وجود ندارد.
اختلاف میان سران طالبان از ابتدای بازگشت این گروه به قدرت علنی شد. مقامهای سازمان ملل متحد در افغانستان از جمله مارکوس پوتزل، معاون یوناما، یک بار در بیانیهای اشاره کرد که اختلاف میان سران طالبان سر مسائل مهم از جمله نحوه مدیریت کشور به یک مسئله نگرانکننده تبدیل شده است.
جاوید احمد و داگلاس لندن با اشاره به انتقادهای سراجالدین حقانی از انحصار قدرت در دستان ملا هبتالله آخوندزاده، مینویسند: «حقانی زیرک و جاهطلب است و گروه او که اساسا یک کارتل جنایتکار بینالمللی است، در ادغام مجدد با اقتصاد جهانی منافع خاصی دارد.»
نویسندگان این مقاله با ذکر اینکه میان سراجالدین حقانی، رهبر شبکه حقانی و وزیر داخله طالبان و ملا محمد یعقوب، وزیر دفاع و پسر ملا عمر، رقابت سر تصاحب قدرت بیشتر وجود دارد، نوشتند: او [ملا یعقوب] دیدگاهی مترقیتر و ارتباط بیشتری با نسل جوان طالبان دارد؛ به ویژه آن دسته از فرماندهان نظامی که به جای پناه بردن به پاکستان، ماندند و جنگیدند.»
به باور جاوید و داگلاس، حقانی به پاکستان وابسته است و به «ساز پاکستانیها میرقصد»، اما ملا یعقوب از پاکستان حرفشنوی ندارد. این ادعا در حالی مطرح میشود که تا پیش از سلطه طالبان بر افغانستان سران طالبان از جمله حقانی و یعقوب یا در پاکستان یا در قطر زندگی میکردند.
بر اساس روایت حسن عباس، استاد دانشگاه دفاعی ملی آمریکا، در کتاب «بازگشت طالبان»، خانواده بسیاری از رهبران طالبان از جمله ملا یعقوب، وزیر دفاع این گروه، هنوز در پاکستان زندگی میکنند. این کتاب که در نتیجه پژوهش حسن عباس تهیه شده است، میگوید بسیاری از رهبران طالبان در پاکستان خانه و املاک دارند و هرازگاه برای تفریح و دیدار با خانواده به پاکستان سفر میکنند.
با این حال، نویسندگان این مطلب به ایالات متحده پیشنهاد میکنند با بازیگران اصلی رژیم طالبان که در قندهارند وارد تعامل شود و از طریق کاهش تحریمها بر طالبان، حضور آمریکا در افغانستان و خصوصا نظارت بر اوضاع آن کشور بهویژه در زمینه مبارزه با القاعده و داعش را تقویت کنند.