جلسه رسمی مجمع
- حالا آمدیم و بمب را ساختیم.
- مگر قرار است نیائیم و بمب را نسازیم؟
- خیر. منظورم بعد از ساختن بمب است.
- انشالله.
- یعنی اورانیوم غنی شده کامل.
- بعله. سانتیوفوژ یه همچین.
- خدا بده برکت.
- چه روزی اعلام بشه؟ یعنی اون روز تاریخی.
- چه روزی تاریخیتر از همون روز؟
- ولی بندازیمش به روزهای جاافتاده اسلامی، که اعتبار اون روز هم بیشتر بشه.
- اربعین خوبه.
- نه جانم اون روز مردم فکرشون به شله زرده، بمب ضایع میشه.
- بنده میگویم عید فطر.
- خیر آقا. روز بخور بخور است کسی حواسش به بمب نیست.
- بنده میگویم یا روز ارتحال امام خمینی یا میلاد امیرالمؤمنین یا انتخاب رهبر یا روز بعثت پیامبر اسلام.
- بنده میگویم ۱۷ شهریور.
- به چه مناسبت؟
- روز عمل پروستات مقام معظم رهبری. (صلوات دستجمعی)
- مبارک است .... - چه پیشنهاد بجائی ..... - چه روز خجستهای ..... - بنده هم همین را میخواستم بگویم ..... - بله در نظر من هم بود ولی ایشان عجله کردند ....
- بنده یک مسئله دارم. روزی که ما بمب را اعلام میکنیم اسرائیل تا صبح نمیخوابد.
- البته .... – صد در صد .... - خودش را خراب میکند .... - عزا میگیرد ... - میرود سرش را میزند به دیوار .....
- ولی فکر روز بعدش را کردهاید؟
- چه فکری؟ .... - چطور مگر؟ .... - منظور چیست؟
- فکرش را بکنید که صبح بلند میشویم میبینیم اسرائیل شبانه آمده بمب را دزدیده .... یعنی برای همین تا صبح نمیخوابد.
- الله اکبر ... - خفه شو برادر ... – زبانت را گاز بگیر .... - نفوس بد نزن مرد .... - اسرائیل غلط میکند .... -سگ کی باشد؟ ..... - احمقانه است ...
- شرمنده همهتان هستم ولی ....
- راست میگه بابا اسرائیله دیگه ..... - اینا که رحم ندارن .... - مگه کامیون کامیون اسناد نبرد؟ .... - آره بابا سر ضرب میزنه.
- برادرا نگران نباشین، شبها یکی را میذاریم پهلو بمب بخوابه.
- کی جرآت میکنه.
- حقوق خوب میدیم. بهش هم میگیم آگه منفجر شد زن و بچه ت تأمینن.
- بمبی که قراره شب اول منفجر بشه بهتره شب قبلش خودمون بدیم تحویل اسرائیل.
- اگر تحویل گرفت فرداشب انداختش اینور چی؟
- دوستان بحث از مسیرش خارج شد. به طنز کشید انگار. بنده به عنوان رئیس مجمع به آقایان یک هفته فرصت میدم یک فکر اساسی بکنید که بمب را بسازیم یا همینطور این دست اون دست کنیم تا اسرائیل خودش بیفته.
***