شاهپور جورکش یکی از معدود شاعران و نویسندگان ایرانی است که تا روز درگذشتش در تاریخ ششم مرداد ۱۴۰۲ حاضر به پذیرش ضوابط دستگاه سانسور و حضور در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای مذاکره با ممیزان آثارش نشد.
وی همچنین یکی از مسافران اتوبوس معروف نویسندگان به مقصد ارمنستان بود که در سال ۱۳۷۵ و در جریان قتلهای زنجیرهای، جمهوری اسلامی برای کشتن آنها برنامهریزی کرده بود.
شاهپور جورکش فعالیت هنریاش را با نوشتن نمایشنامه و اجرای تئاتر در شیراز آغاز کرد و سپس با نوشتن شعر و نقد و ترجمه تا پایان عمر در این شهر زیست. درگذشت او در این ایام زخم دیگری بر پیکر جامعه فرهنگی و ادبی ایران گذاشته که هنوز از داغ درگذشت احمدرضا احمدی تسکین نیافته است.
جورکش در پی انتشار دو مجموعه شعر «هوش سبز» و «نام دیگر دوزخ»، بهدلیل خیال فراواقعگرایانه و آگاهی عمیق شاعرانه و همینطور نظم و آهنگ درونی شعرش، جایگاهی شایان توجه در شعر نو و معاصر فارسی پیدا کرد.
او همچنین با انتشار کتاب نقد «بوطیقای شعر نو» در خصوص نظریه و اشعار نیما شیوه جدیدی از توجه به نوآوری پدر شعر نو فارسی را در برابر خوانندگان قرار داد که فراتر از تصور تغییر ساختار و شکل شعر فارسی بود. وی تاکید داشت که نکته مهم در نوآوری نیما جنبه دراماتیک آثارش و ساختار اجرایی نمایشی آنها است.
شاهپور جورکش از آن دست شاعران مدرن ایران و نسلی از شاعران و منتقدان شناختهشده شیراز است که نامش نهتنها بهدلیل شعر و نقد، که بهدلیل ایجاد کارگاه ترجمه و خلق آثاری ماندگار در حوزههای نظری در ایران مورد توجه علاقهمندان قرار گرفت.
اما نکته مهم در مورد شاعر هوش سبز نظم و ساختار هوشمند شعر اوست، که اگرچه به خلق آثاری معدود منجر شده است، در منظومهسرایی همان تعداد نیز راههای خیالی مدرن و نوآورانه را پیش روی مخاطبان قرار میدهد.
یکی از مشخصههای مهم منظومههای این شاعر استفاده از مفاهیم اساطیری و تاریخی بهصورت بخشی از خصلت نمایشی و نوآورانه شعر است.
برای مثال، او وقتی میخواهد از فراق و فقدان در شعر بگوید، با شناخت تاریخ فقدان و جنبههای گوناگون فرهنگی و دینی و اساطیری آن، شخصیتها و موقعیتهای شعرش را درگیر شکل و ماهیت فقدان میکند. به این ترتیب، رفتار و بازتابی منحصربهفرد خلق کرده است و آن را مبدل به منظومهای نوآورانه میکند که حاصل هوش و ذکاوت در برخورد با کلمات و تجربه تاریخی خیال در شعر فارسی است.
اگر میان کتابهای دیگر شاهپور جورکش قرار باشد به آثاری متمایز اشاره کنیم که مورد توجه مخاطبان آثار فرهنگی و پژوهشی در ایران قرار گرفته است، یکی کتاب «خفیهنگاری خشونت» است که به جایگاه و اثر حضور زنان در جنبشهای ادبی پرداخته است، و دیگری کتاب «زندگی، عشق و مرگ» درباره آثار صادق هدایت است. البته کتاب «خفیهنگاری خشونت» در فاصله کمی از انتشار در کتابفروشیها با دستور دستگاه سانسور، با وجود داشتن مجوز و استقبال از آن، جمعآوری و خمیر شد.
همه در مسیر زمان مسافرانی آنیاند. آنکه میگوید شاعران جویای جاودانگیاند به بیراهه رفته است. جاودانگی به دنبال شعر است و نام شاعر، نه برای جاودانه شدن، که برای تقلیل معنای جاودانگی کنار آثارش باقی میماند. جاودانگی کنار نام شاعر و شعر اعتباری ندارد، زیرا که شعر با خیالی بیحدومرز و سازشناپذیر به جاودانگی معنا میبخشد.
مرگ برای شاعر از این جهت پایان کاملی است. پایان جدال دائم با خیال و کلمه، پایان تمام نام و نشانها و آدابهایی که او را با زندگی پیوند میدهد. اما مرگ، در سوی دیگر، خلق شکلی بیسابقه از حضور برای شاعر و هر هنرمندی است که خطوط موازی زمان و گذشته و آینده را بر هم میزند.
بعضی میگویند شاعرانی که شعرشان کمتر خوانده شود و فراموش شود، شاعران منزوی، شاعرانی که خود را تبلیغ نمیکنند و خیل تاییدکنندگان را پشت سر خود ندارند، از یاد خواهند رفت. اما شعر مصرفشدنی نیست و بهدلیل آنکه ارزشی فراتر از جاودانگی دارد، فراموششدنی هم نیست.
شعر شاهپور جورکش مبلغان زیادی در شعر نو فارسی ندارد. شعرهایش آنگونه که بهصورت فراوان در قالب تکجملهها و واگویههای عارفانه و عاشقانه خوانده شود تکرار نمیشود. اما هوش خیال، همان هوش سبز شعرهای وی، بر همان خطی میرود که جاودانگی میل به درک حضور آن دارد.