ترور قاسم سلیمانی باعث سوق دادن سیاست عراق به خطرناکترین مسیر شده است و احتمالا باعث شود این کشور دوباره به وضعیت بحرانی دائم و جنگی دچار شود که دو سال گذشته را صرف فرار از آن کرده است.
رئیس جمهور ترامپ تهدید کرده است اگر عراق ۵۲۰۰ نیروی نظامی آمریکا را از کشور اخراج کند، تحریمهایی را علیه آن تحمیل خواهد کرد. در همین حال مجلس عراق نیز به خاطر اقدامی که آن را نقض حاکمیت عراق تلقی کرده است، قطعنامهای غیر الزامآور تصویب کرد تا از نیروهای خارجی بخواهد خاک این کشور را ترک کنند.
بعضی از مفسران با خیال راحت معتقدند هرگونه اقدام رسمی توسط دولت عراق در راستای اخراج سربازان ایالات متحده خیلی بعدتر اتفاق خواهد افتاد و از همین رو، راه درازی تا اقدامات تلافی جویانه آقای ترامپ علیه این کشور باقی است.
اما در واقعیت، بحران حاصل از حضور سربازان امریکایی در عراق هم اینک نیز ایجاد شده و تنها بدتر خواهد شد. سربازان ایالات متحده در سال ۲۰۱۴ وقتی داعش کنترل شهر موصول را به دست گرفت و قصد پیشروی به سمت بغداد داشت، برای جنگ با داعش دوباره به عراق اعزام شدند. نیروهای ایالات متحده سربازان عراقی و گروههای شبهنظامی را در جنگ علیه داعش با امکانات تدارکاتی و اطلاعاتی یاری رساندند و از همه مهمتر حمایت هوایی ارتش ایالات متحده را برای پشتیبانی از ایشان فراهم آوردند. این نیروهای ضد داعش متشکل از ارتش عراق و گروه حشد الشعبی یا بسیج مردمی عراق است که یک گروه چتری شبهنظامی شیعه است و دستمزد مبارزان آن توسط دولت عراق پرداخت شده و رهبری آن نیز بر عهده یکی از مقامات ارشد حکومت عراق است. بسیاری از این گروههای شبهنظامی در ارتباط با ایران یا تحت کنترل این کشور هستند.
از همان لحظهای که یک پهپاد امریکایی سرلشکر سلیمانی و ابومهدی مهندس، رهبر گروه قدرتمند کتائب حزبالله را کشت، اولویت نیروهای امریکایی در عراق تغییر کرده است. این نیروها دیگر به دنبال جنگ با داعش و جلوگیری از ظهور دوباره آن نیستند بلکه در پی دفاع از پایگاههای بسیار آسیبپذیر منطقه در برابر گروههای شبهنظامی شیعه هستند. این مساله بلافاصله فشار را از روی داعش برداشت که به دنبال بازگشت دوباره است. بیشترین شادی حاصل از حمله هوایی ایالات متحده در جمعه گذشته متعلق به فرماندهان داعشی بود که روزهای خود را در مخفیگاههای زیرزمینی خود در دشت و کوههای عراق و سوریه میگذرانند.
پایگاههای ایالات متحده در عراق در واقع معمولا داخل اماکن و تسهیلات نظامی عراق قرار دارند. این بدان معنی است که از همان آغاز، نیروهای امریکایی در معرض خطر گروگانگیری بودند چرا که تحت محاصره نیروهای متخاصم عراقی قرار دارند. واحدهای امنیتی عراق هنگام حمله به سفارت ایالات متحده در منطقه سبز بغداد در هفته گذشته هیچ تلاشی برای محافظت از آن نکردند. اولویت ایشان تنها دفاع از خویش است و تا زمانی که ساختمانهای آنها مورد حمله مستقیم یا آتش خمپاره قرار نگیرد وارد عمل نخواهند شد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
آقای ترامپ که توسط بوریس جانسون هم حمایت شده است، قتل سلیمانی را این گونه توجه میکند که گویا او انحصارا در صدد سازماندهی حملاتی علیه نیروهای امریکایی و بریتانیایی بوده است. اما تاریخ واقعی ارتباطات ایالات متحده و ایران از زمان حمله صدام به کویت در سال ۱۹۹۰، در واقع ملغمهای عجیب از رقابت و همکاری بوده است. این امر بر همه آشکار نیست چرا که همکاریها عموما مخفیانه و رقابتها در ملا عام صورت گرفت. عراقیهایی که رهبرانشان مدام با اضطراب بین واشنگتن و تهران در رفت و آمدند، ضربالمثلی درباره این دو کشور دارند که: «این دو روی میز با هم مچ میگیرند و زیر میز با هم دست میدهند.»
این رویکرد متناقض اکنون ۳۰ سال است که ادامه دارد: ایالات متحده و ایران هر دو میخواهند قدرت خارجی چیره و قدرتمند در عراق باشند ولی همچنین دشمنانی مشترک نیز دارند. ایالات متحده بعد از شکست صدام حسین در کویت در سال ۱۹۹۱ کار وی را یکسره نکرد چون ترس آن را داشت باعث افزایش تاثیر ایران در منطقه شود. در طول سالیان آینده واشنگتن نظر خود را در این باره عوض کرد و تا پایان دهه ۹۰ میلادی، هر دوی سیآیای و سپاه پاسداران ایران پایگاههایی در شهر صلاحالدین در کردستان عراق داشتند و گرچه حضور یکدیگر را علنا نادیده میگرفتند اما همواره از طریق اشخاص ثالث در ارتباط با هم بودند.
رقابت دو کشور به بالاترین حد خود رسید وقتی ایالات متحده با سرنگون کردن صدام به قدرت چیره در عراق تبدیل شد. اما در طولانی مدت هر دو کشور به دنبال ایجاد دولتی پایدار شیعه در قدرت بودند و به این نتیجه رسیدند وقوع آن تنها در صورتی ممکن است که امریکا و ایران روی رهبران عراقی که مورد پذیرش هر دو است، توافق کنند. نوری مالکی انتخاب سفیر ایالات متحده در بغداد به عنوان نخستوزیر عراق در سال ۲۰۰۶ بود چرا که وی از رضایت ایران از این گزینه باخبر بود. سفیر بریتانیا در آن زمان به این انتخاب اعتراض کرد و به همین خاطر از جلسات کنار گذاشته شد.
همین روند تصمیمگیری مشترک باعث انتخاب جایگزینهای مالکی نیز شد، حیدر عبادی در سال ۲۰۱۴ و نخستوزیر کنونی عادل عبدالمهدی از سال ۲۰۱۸. این ارتباط کارآمد ایالات متحده و ایران باعث انتصاب سایر مقامات ارشد حکومت عراق نیز شد از جمله رئیس جمهور برهم صالح که برای مدتی طولانی بسیار به امریکاییان نزدیک بود اما انتخاب غیرمنتظره ایران برای این منصب بود.
منافع مشترک این دو قدرت خارجی با قدرتگیری داعش در فاصله سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ بیش از همیشه به هم نزدیک شد. با انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۶ این ارتباطات ضعیف شد و بهویژه با خروج او از برجام در سال ۲۰۱۸ ضعیفتر هم شد تا این که با ترور سرلشکر سلیمانی به کلی ویران گشت.
یک خطر عظیم در بحران فعلی این است آقای ترامپ و مشاورانش حتی اطلاعات کمتری از عراق نسبت به دوران جورج بوش و تونی بلر در سال ۲۰۰۳ دارند. برای مثال، یک مشکل حمله به گروه شبه نظامی شیعی هوادار ایران آن است که این گروه بخشی از حکومت عراق است. وزیر کشور عراق همواره عضو سازمان بدر است، یک گروه نظامی هوادار ایران. بخشی از قدرت نظامی نیروهای امنیتی عراق که نیروهای ایالات متحده نیز برای پشتیبانی از ایشان در منطقه حضور دارند، به همین گروههایی برمیگردد که امریکا اکنون علیه ایشان جنگ به پا کرده است.
این احتمالا جنگی نیست که ایالات متحده پیروز آن باشد ولی به گونهای اجتنابناپذیر عراق را دچار آشوب و هرج و مرج خواهد کرد. داعش هم به خاطر همین سردرگمی و جنگ دشمنانش با یکدیگر ممکن است دوباره فرصت ریشه زدن و رشد کردن بیابد. در دنیای اسلام، کشتن سرلشکر سلیمانی تنها به عنوان اقدامی علیه ایران تلقی نخواهد شد بلکه به عنوان اقدامی علیه شیعیان در نظر گرفته میشود. در سراسر منطقه بحرانها و درگیریهایی در حال ظهور است که آقای ترامپ از آنها هیچ نمیداند ولی به زودی خواهد فهمید.
© The Independent