در روزهایی که کودکان و نوجوانان در کلاسهای فارسی مدارس ایران به آشنایی با موضوعاتی همچون «انقلاب، استکبار، مقاومت، شهادت و پایداری» وادار میشوند و ادبیات کهن ایران بهشکلی سازمانیافته و هدفمند در حال حذف از کتابهای درسی است، امامعلی رحمان، رئیسجمهوری تاجیکستان، به مسئولان این کشور دستور داد که شاهنامه فردوسی را به خط سیریلیک منتشر و در همه خانهها بهطور رایگان توزیع کنند.
هدف از این اقدام «آگاهی هرچه بیشتر مردم با تاریخ، فرهنگ و تمدن اجدادی» عنوان شده است. رئیسجمهوری تاجیکستان در مراسم یادبود آکادمیسین (عضو فرهنگستان) باباجان غفورف، پژوهشگر مطرح تاجیک، این خبر را اعلام کرد و گفت: «بارها گفتهام که ما باید اجداد و ریشههای خودمان را بشناسیم و به آنها ارج بگذاریم.»
فردوسی، شاعر حماسهسرای پارسی و خالق شاهنامه، از شاعران محبوب در میان مردم تاجیکستان است. حدود سه دهه پیش در جریان نهضتهای ملی این کشور، تندیس ولادیمیر لنین، نخستین رهبر اتحاد جماهیر شوروی، از خیابان مرکزی شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، برداشته و پیکره فردوسی جایگزین آن شد.
توزیع رایگان و فراگیر شاهنامه فردوسی در خانههای مردم تاجیکستان با هدف آشنایی با فرهنگ و تمدن اجدادی، درست در روزهایی خبرساز شد که مقامهای جمهوری اسلامی شمشیر خود را علیه فرهنگ، تمدن و تاریخ ملی ایران از رو بستهاند و بقای خود را در مقابل هر چیزی که عناصر هویت ایرانی را بازنمایی میکند در خطر میبینند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
تغییر نام شب یلدا و چهارشنبهسوری در تقویم مصوب جمهوری اسلامی و تخریب آثار و بناهای تاریخی که قدمت آنها به دوران ایران باستان بازمیگردد، تنها بخشی از برنامه هدفمند جمهوری اسلامی برای پاک کردن تاریخ و هویت ملی ایران است.
جمهوری اسلامی در اجرای برنامه هدفمند خود برای حذف نشانههای فرهنگ و تاریخ ملی ایران، از ابزارهای مختلفی استفاده میکند که یکی از مهمترین آنها تمرکز بر محتوای کتابهای درسی است.
حذف آثار بزرگان زبان و ادبیات فارسی و حکایتها و داستانهای دربرگیرنده هویت و تاریخ ملی ایران از کتابهای درسی مدارس، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ آغاز شد و بهتدریج ادامه یافت.
حالا با گذشت بیش از چهار دهه، بررسی کتابهای درسی در سه مقطع ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم آشکار میکند کمترین سهم کتابهای درسی مدارس به نام و آثار بزرگان زبان و ادبیات فارسی اختصاص دارد و بهشکلی هدفمند، محتوای کتابهای درسی در جهت سیاستهای کلان جمهوری اسلامی تنظیم شدهاند، به این معنا که حتی آثار مربوط به ادبیات کلاسیک ایران هم مبتنی بر تاثیرپذیری آنها از دین اسلام و مذهب شیعه در کتابهای درسی گنجانده شدهاند.
بسیاری از دروس مربوط به ادبیات کهن و معاصر ایران طی سالهای اخیر، جای خود را به موضوعاتی مانند «انقلاب، پایداری، مقاومت، شهادت، خشونتطلبی، استکبارستیزی» و مسائلی از این دست دادهاند. همچنین قهرمانسازی از افرادی مانند قاسم سلیمانی و مصطفی چمران بهشکلی گسترده جایگزین معرفی اساطیر ایران شده است.
حالا دیگر در کتابهای درسی مدارس نه خبری از داستانهای سام و رستم است و نه ماجراهای سهراب و سیاوش روایت میشود. حتی در بخشهایی از کتابهای فارسی مدارس که تحت عنوان «ادبیات حماسی» فهرست شدهاند، به نام و آثار فردوسی که بیشترین سهم را در بازنمایی هویت ملی ایران در اشعارش دارد اشارهای نمیشود، اما مداوم از افرادی نام برده میشود که جمهوری اسلامی آنان را «قهرمان» و «شهید» مینامد.
آثار مربوط به ادبیات حماسی نیز دربرگیرنده اشعاری از شاعران مدیحهسرای وابسته به حاکمیت است که عنوان شاعران «انقلاب، دفاع مقدس و پایداری» را بر خود نهادهاند. همه این اقدامها به شیوه هدفمند در راستای اجرای دستور خامنهای مبنی بر «همسانسازی» محتوای کتابهای درسی با اهداف و اولویتهای حاکمیت در حال انجام است.
برمبنای سند تحول بنیادین آموزشوپرورش که سال ۱۳۹۰ در زمان ریاستجمهوری محمود احمدینژاد در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد، محتوای کتابهای درسی در ایران باید با «الهام از آموزههای دینی»، «تقویت روحیه ظلمستیزی»، «حقطلبی و ایستادگی در برابر تهاجم بیگانگان»، «دفاع از آرمانهای انقلاب» و مسائلی از این قبیل باشد.
از نظر نویسندگان و تنظیمکنندگان این سند، آشنایی دانشآموزان با هویت ملیشان نهتنها کمترین اهمیتی ندارد، بلکه به دلیل تعارض منافع با اولویتهای جمهوری اسلامی باید بهتدریج از محتوای کتابهای درسی حذف شود.
برای درک بهتر این موضوع کافی است محتوای کتابهای فارسی مدارس در مقاطع مختلف را از نخستین سالهای دهه ۹۰ تاکنون مقایسه کنیم.
سال ۱۳۹۸، پسازاینکه اعتراضها به حذف نام بزرگان ادبیات فارسی از کتابهای درسی بالا گرفت، حسین قاسمپور، مدیر گروه ادبیات فارسی دفتر تالیف کتب درسی آموزشوپرورش، بهصراحت گفت که «جایی نیاز بود از شهید حججی نام ببریم و این به نام حافظ و سعدی اولویت داشت».
وزیران آموزشوپرورش در دولتهای مختلف جمهوری اسلامی به صراحت اذعان کردهاند که وظیفه این وزارتخانه «تربیت سربازان تمدن نوین اسلامی» است. غلامرضا سلیمانی، رئیس سازمان بسیج، نیز تاکنون چندین مرتبه گفته که هدف ما «تربیت هشت میلیون نوجوان بسیجی» است.
جمهوری اسلامی ایران میداند که برای آمادهسازی این تعداد سرباز پابهرکاب، باید خوراک ذهنی مناسب آماده کند و چه بستری بهتر از اینکه این خوراک ذهنی با محتوای درسی به کودکان تحمیل شود.
رضامراد صحرایی، وزیر آموزشوپرورش، بهتازگی طی سخنانی گفت بسیج از نظر رهبر جمهوری اسلامی زمانی موفق است که در یک دست دانشآموزان قرآن و در دست دیگر آنان سلاح باشد.
چنین رویکردی به مسئله آموزشوپرورش پیش از این در سخنان دیگر وزیران آموزشوپرورش نیز بهتناوب تکرار شده بود. یوسف نوری، وزیر پیشین آموزشوپرورش، کمتر از دو هفته پس از گرفتن رای اعتماد از مجلس، به قم رفت و به مراجع تقلید قول داد راه ورود طلاب به مدارس را با هدف «تقویت باورهای مذهبی دانشآموزان» هموار میکند.
پیش از او نیز علیرضا کاظمی، سرپرست آموزشوپرورش، قول داده بود که درسهای «استکبارستیزی»، و «شناسایی اسناد لانه جاسوسی» با دستور خامنهای به کتابهای درسی مدارس افزوده میشود.
محسن حاجیمیرزایی، وزیر آموزشوپرورش دولت حسن روحانی، نیز به صراحت اذعان کرده بود که دانشآموزان باید «سربازان انقلاب اسلامی» باشند.
اردیبهشت سال ۱۳۹۸ نیز حمید بطحایی، وزیر وقت آموزشوپرورش، طی یک سخنرانی در نیشابور گفت که ۱۴ میلیون دانشآموز ایرانی در صورت نیاز سلاح به دست میگیرند و مانند دوران جنگ ایران و عراق «جانفشانی» میکنند.
سخنان او موجی از واکنشها و اعتراضات را درپی داشت و فعالان حقوق کودک بهشدت به آن انتقاد کردند. انجمن حمایت از کودکان و نوجوانان نیز در بیانیهای تاکید کرد: «وزارت آموزشوپرورش و شخص وزیر در جایگاهی نیستند که به نمایندگی از دانشآموزان اعلام آمادگی یا عدم آمادگی کنند.»
با این حال، از نظر مقامهای جمهوری اسلامی آنچه اهمیت ندارد دیدگاهها و انتقادهای فعالان حقوق کودکان است، زیرا همانطور که حمیدرضا حاجیبابایی، وزیر وقت آموزشوپرورش در سال ۱۳۹۰ گفت، سند تحول بنیادین آموزشوپرورش به دستور علی خامنهای تدوین و تصویب شد.
آموزشوپرورش در ایران نهادی حاکمیتی است که نقشه راه آن، خارج از اختیار دولتها و در سطوح کلان حکومت و زیر نظر رهبر تعیین میشود. اهداف و دورنمای این سند نشان میدهد که برای جمهوری اسلامی ایران آنچه اولویت دارد تربیتی نسلی فرمانبردار است.
همه این اقدامها در حالی است که اسناد بینالمللی ازجمله پیماننامه جهانی حقوق کودک، کشورهای عضو را متعهد کردهاند از هرگونه بهرهبرداری سیاسی و مذهبی از کودکان خودداری کنند.