آیینهای به جا مانده از سالیان و ازمنه دور، در فرهنگ هر ملتی اگرچه تغییر و در عصر مدرن، صورت و سیرتی متفاوت پیدا کردهاند، اما یک ویژگی آن حفظ شده است و همین ویژگی، رمز بقاء، تداوم و ماندگاری این سنتها و آیینهاست. ویژگی که استوانه اصلی و هسته مرکزی هر آیینی است و آن، کارکردش در تداوم غم و شادی آدمی است. دو صفتی که با زیست و زندگی آدمیان همزاد است و به دلیل کارکردی حتی سمبولیک، مدام خود را به رخ میکشد و ابراز وجود میکند.
به همین دلیل حکومتهای ایدئولوژیک به رغم تمامی مقاومتهایی که کرده و میکنند تا این گونه مراسمهاو آیینها را به بوته و باد فراموشی بسپارند، اما در نهایت در برابر همین ویژگی سرخم میکنند و تسلیم آن میشوند. نمونه بارز آن هجومی بود که اوایل انقلاب به تعطیلی مراسمهای نوروز شد که در نهایت با مقاومت مردمی عملا به شکست انجامید.
جشن سده نیز از جمله این آیینهاست که به رغم آنکه هسته مذهبی و سخت جمهوری اسلامی را چندان با آن میانهای نیست، اما به مدد علائق ملیگرایانهای که در چند سال اخیر رشد و نموی حیرتانگیز پیدا کرده است، دوباره سربرآورده و میرود اندک اندک جای خود را در میان جشنهای ایرانیان بازیابد.
برخلاف هسته سخت و برخی روحانیان متعصب و محتسبمزاج که به قول مولانا "مرگاندیشی" را خوش دارند و مدام بر شعله آن باد میدمند تا فروزانترش کنند، بدنه دیوانسالار در جمهوری اسلامی از این که به چنین جشنهایی بها بدهند چندان ناراضی نیست، چرا که پر و بال دادن به این گونه آیینها میتواند در درازمدت به یکی از هستههای اصلی و مقوم فرهنگ ملی تبدیل شود و در کنار آن برکتخیزیهای اقتصادی، فرهنگی و روانشناسی اجتماعی را نیز همراه خود سازد. حداقل میتوان گفت اگر جشن سده به مرور جا بیفتد و برگزاری آن تقویممند شود، به دلیل بار فرهنگی بالای و عناصر سرگرم کننده( مثل صورتکزدنها، برافروختن آتش در شب، و …) که دارد، میتواند به صنعت توریسم نیز مدد رساند.
جشن سده و دولت احمدینژاد
از همین زاویه است که جریانی در دولت احمدینژاد، که اسفندیار رحیم مشایی، نماینده آن بود، در سال ۸۸ جشن سده را در میراث فرهنگی ایران به ثبت رساندند تا بتوانند در کنار تبلیغاتی که برای آنچه آنها "اسلام ایرانی"، میخواندنش، بازوهای آیینی نیز فراهم سازند.
در دولت روحانی نیز این جشن به صورت کجدار و مریز گرامی داشته شده است اگر چه همزمانی آن با ایام فاطمیه سبب شد تا عملا این جشن در دو سال گذشته برگزار نشود. ایامی که باورمندان به آن و به خصوص برخی متعصبان میخواهند آن را تا یک ماه هم استمرار دهند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
جشن سده در میان زرتشتیان
امسال نیز به مانند دو سال قبل جشن سده در مهمترین شهر برپادارنده آن، یعنی یزد، برگزار نشد، اما ظواهر امر حاکی است که دولت و نهادهای حکومتی در عدم برگزاری این مراسم نقشی نداشتند و یک حادثه تلخ سبب شد تا به رغم تدارکات خوب برای برگزاری، مراسم در آخرین لحظات لغو شود. سپنتا نیکنام، عضور زرتشتی شورای شهر یزد، در گفت و گویی با خبرگزاری صدا و سیمای یزد حادثهای تلخ را دلیل برگزارنشدن این مراسم در یزد عنوان کرد. به گفته آقای نیکنام جوانی به نام عماد ملانوری، که از هنرمندان فعال استان یزد بود،چهارشنبهشب هنگام نورپردازی و آمادهسازی باشگاه برای مراسم یادشده از ارتفاع سقوط کرد وجان باخت تا جشن سده را بر کام برگزار کنندگان آن تلخ کند و سبب شود تا مراسم در یزد لغو شود. اگر چه آقای نیکنام از برگزاری این مراسم در دیگر نقاط استان، از جمله محلههای زرتشتینشین شهرهای تفت، میبد و اردکان برگزار خبر داد.
اسفندیار اختیاری، نماینده زرتشتیان در مجلس شورای اسلامی نیز به این مناسبت تبریکی به هموطنان زرتشی فرستاد.
جشن سده در تاجیکستان
بر خلاف ایران که برگزاری جشن را محدود به مکانی خاص و رسمی کرده و اطلاعرسانی در این باره را محدود ساخته است، کشور تاجیکستان نه تنها این جشن را برگزار میکند که از دو سال قبل در تقویم سالانه خود قرار داده و آن را همانند رخدادی ملی پاس میدارد. در گزارشی که بیبی سی از مراسم جشن سده سال قبل منتشر کرده، آمده است که این کشور قصد دارد با گردآوری مدارک و اسناد این جشن، آن را در یونسکو نیز به ثبت برساند. در حالی که این جشن نیز همانند جشن نوروز خاستگاه مشترکی بین حداقل سه کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان دارد و بهتر است هر سه کشور به صورت مشترک برای ثبت آن اقدام کنند.
جشن سده چیست؟
جشن سده در دهمین روز از ماه بهمن و ۴۰ روز بعد از طی زمستان و شبهنگام برگزار میشود. آنگونه که مهرداد بهار، اسطوره پژوه نامی ایرانی ( فرزند ملکالشعرای بهار) در کتاب خود(پژوهشی در اساطیر ایران) آورده است«در شمار جشنهای اساطیری و باستانی ایرانیان بوده، که تا سده حاضر در نزد زرتشتیان زنده نگه داشته شده است. جنبه اساطیری این جشن به هوشنگ برمیگردد که«با یکصد تن از یاران به کوه رفت. ماری عظیم به سوی او و یارانش فراز آمد. هوشنگ سنگی به سوی مار پرتاب کرد. سنگ بر سنگ آمد و از برخورد دو سنگ، آتش پدیدار گشت و مار بسوخت. پدیدآمدن آتش راجشن گرفتند و آن را سده نامیدند»
برخی از محققان و اسطورهشناسان روایتی دیگر نیز مستند این نامگذاری قرار داده و نوشته است چون از جشن سده تا جشن نوروز ۵۰ روز و ۵۰ شب( مجموعا صد شب و روز) میشود.
فردوسی نیز در کتاب خود حکایت هوشنگ پیشدادی جرقه زدن سنگ را آورده و از سده نام برده است.
بهار در کتاب دیگرش،«جستاری چند در فرهنگ ایران»( صص- ۲۴۳- ۲۴۲)، سه جشن دهم دی، دهم بهمن و شب واپسین چهارشنبه آخر سال را به عنوان سه جشن آتش زمستانی معرفی میکند و میافزاید در ایران اعصار گذشته بر زمین آتشها میافروختند، شهرها را چراغان میکردند، و پرندهها و تیرهای آتشین را به فضا میفرستادند تا مگر کودکی خورشید به سر رسد و گرمای آن پدید آید و باروری زمین از نو آغاز شود.