جمهوری اسلامی به شبه‌نظامیانش در منطقه توهم می‌فروشد

جمهوری اسلامی نخست حماس، سپس حزب‌الله را در میدان نبرد تنها گذاشت و خود به دنبال مذاکره و از سرگیری روابط با غرب و آمریکا است

علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران‌ــ  عکس از عصر ایران

پس از بمباران شدید حومه جنوبی بیروت و حملات کوبنده اسرائيل به نقاط دیگر لبنان که تلفات جانی و ویرانی‌های گسترده‌ای به همراه داشت، علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، بدون توجه به تصمیم‌های مخاطره‌آمیز حزب‌الله و فاجعه‌ای که لبنانی‌ها در عمق آن فرو می‌روند، خطاب به مردم لبنان گفت: «به مقاومت ادامه دهید!» اما آیا لبنانی‌ها اصلا این جنگ را می‌خواهند؟!

خامنه‌ای به اینکه حزب‌الله چه فاجعه‌ای بر سر مردم لبنان آورده، اهمیتی نمی‌دهد، زیرا هدف او تحقق اهداف منطقه‌ای رژیم به دور از قلمرو ایران است و اینکه کشورهای منطقه به سمت ویرانی و نابودی سوق داده می‌شوند، برای جمهوری اسلامی اهمیتی ندارد. رژیم ایران توانست با بهره‌جویی از گفتمان‌های فرقه‌ای به شبه‌نظامیان وفادارش در منطقه که سرنوشت کشورها را به دست گرفته‌اند، توهماتی مرگبار بفروشد.

در واقع، رژیم جمهوری اسلامی دچار تناقض‌های بسیاری است و شعارهای فریبنده آن مغایر با عملکردش است. این رژیم همواره به هواداران داخلی و خارجی خود توهم می‌فروشد و در تبلیغ توانایی‌های خود و گروه‌های نیابتی وفادارش اغراق می‌کند. شعار «پاسخ در زمان و مکان مناسب» یکی از ترفندهایی است که رژیم ایران برای فرار از رویارویی و خطر همواره به آن متوسل می‌شود.

اخیرا زمانی که جمهوری اسلامی ناگزیر به دادن پاسخ به اسرائیل شد، حمله نمایشی آن به اسرائیل از ماهیت قدرت این رژیم پرده برداشت و واقعیت آن را در قالب یک ببر کاغذی آشکار کرد. در پاسخ به حملات کوبنده اسرائیل که به کشته شدن حسن نصرالله، فواد شکر، احمد عقیل و شمار زیادی از رهبران و فرماندهان برجسته حزب‌الله منجر شد، جمهوری اسلامی حدود ۲۰۰ موشک به سمت اسرائیل شلیک کرد. آسیب‌های ناشی از این حمله آنچنان محدود بود که به هیچ وجه نمی‌توان آن را با حملات مرگبار اسرائیل مقایسه کرد.

البته رهبران جمهوری اسلامی این واقعیت را می‌دانند که صحبت درباره توانایی‌های رژیم چیزی جز توهم نیست. مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری اسلامی ایران، در مصاحبه با سی‌ان‌ان گفت: «حزب‌الله به‌تنهایی نمی‌تواند با دولتی تا دندان مسلح که از سامانه‌های تسلیحاتی و توانایی‌های نظامی برتری برخوردار است، مقابله کند.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

اکنون این پرسش مطرح است شما که می‌دانستید حزب‌الله به‌تنهایی توان مقابله با اسرائیل را ندارد، چرا آن را وارد جنگی نافرجام کردید؟ چرا لبنان را به جنگ و ویرانی کشاندید، در حالی که می‌دانستید ظرفیت‌ها و توانایی‌های حزب‌الله با اسرائیل برابری نمی‌کند؟ شما که میزان ضعف و ناتوانی خود را می‌دانید و به این واقعیت پی برده‌اید که ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران نمی‌توانند به جریان «وحدت میدان‌ها» بپیوندند، چرا کشورها و مردم منطقه را درگیر جنگ می‌کنید؟

جمهوری اسلامی در طول ۴۴ سال گذشته به منظور دستیابی به هدفی که آن را «وحدت میدان‌ها» می‌نامد، برای تشکیل گروه‌های نیابتی بسیار تلاش کرد و با ارسال پول، سلاح، تجهیزات و گسترش ایدئولوژی مذهبی و عقیدتی به حمایت از آن‌ها ادامه داد.

در نتیجه، حماس که جمهوری اسلامی را بخش اساسی راهبرد «وحدت میدان‌ها» می‌دانست، با این باور که رژیم ایران از این سازمان حمایت نظامی همه‌جانبه خواهد کرد، عملیات طوفان‌الاقصی را آغاز کرد؛ اما با وجود گذشت بیش از یک سال از آغاز جنگ حماس و اسرائیل، کشته شدن بیش از ۴۱ هزار فلسطینی و ویرانی کامل نوار غزه، حماس همچنان به‌تنهایی می‌جنگد و از حمایت نظامی جمهوری اسلامی و وحدت میدان‌ها هیچ خبری نیست.

رژیم جمهوری اسلامی در چارچوب توهم‌فروشی و شعار «وحدت میدان‌ها»، حزب‌الله را هم به بهانه حمایت از غزه به میدان جنگ سوق داد. حزب‌الله نیز مانند حماس بر این عقیده بود که جمهوری اسلامی در همه زمینه‌ها از آن حمایت خواهد کرد. البته حزب‌الله می‌دانست جنگ پرهزینه‌ و دردناکی که به بهانه حمایت از غزه به راه انداخته است، هیچ تاثیری در جنگ حماس و اسرائیل در نوار غزه ندارد. به همین دلیل، با این اعتقاد که جمهوری اسلامی از آن حمایت خواهد کرد، تمامی میانجی‌گری‌های فرانسه، ایالات متحده، مصر و قطر را رد کرد.

جمهوری اسلامی در حالی همه طرح‌های دیپلماتیک را رد و حزب‌الله را وارد میدان جنگ کرد که پزشکیان و وزیر خارجه‌ او از گرایش به مذاکره و برقراری روابط با غرب صحبت می‌کنند و دست به سوی آمریکا دراز کرده‌اند.

از سوی دیگر، خامنه‌ای که دولت‌های متوالی جمهوری اسلامی و گروه‌های نیابتی در منطقه را به پیروی از سیاست «صبر راهبردی» سفارش می‌کرد، زمانی که همه به این مسئله متقاعد شدند یا این توهم را پذیرفتند، با تعبیری جدید که آن را «عقب‌نشینی تاکتیکی» نامید، به سراغشان آمد و اکنون این ترفند را مطرح می‌کند که مذاکره با آمریکا در مورد پرونده هسته‌ای، رفع تحریم‌ها، آزادی صادرات نفت و توافق بر سر تقسیم نفوذ در خاورمیانه مشکلی ندارد.

مسعود پزشکیان هم خیلی زود ثابت کرد که فرزند راستین و وفادار رژیم است. او به محض ورود به نیویورک، به رسانه‌های آمریکایی و غربی اعلام کرد که ایران آماده کاهش تنش با اسرائیل، متوقف کردن انتقال تسلیحات و خودداری از بی‌ثبات کردن منطقه است و به تشدید تنش تمایلی ندارد.

نکات فوق نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی چه سیاست دوپهلویی را دنبال می‌کند؛ از یک سو شعار صلح و سازش را سر می‌دهد و از سوی دیگر، شبه‌نظامیان نیابتی‌ خود را به جنگ و ناسازگاری تحریک می‌کند.

اکنون که جمهوری اسلامی نخست حماس، سپس حزب‌الله را در میدان نبرد تنها گذاشت و خود به دنبال مذاکره و از سرگیری روابط با غرب و آمریکا است، آیا زمان آن فرا نرسیده است که لبنان، عراق، سوریه، یمن و فلسطین این واقعیت را بپذیرند که رژیم ایران تنها توهم‌هایی ویرانگر و کشنده به مردم منطقه می‌فروشد، در حالی که اسرائیل بدون مواجه شدن با قدرتی بازدارنده، همچنان به کشتار و ویرانی ادامه می‌دهد؟

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه