چرا جمهوری اسلامی پشت اسد را خالی کرد؟

شکست متحدان جمهوری اسلامی در منطقه تهران را به پذیرش سقوط اسد و رها کردن ده‌ها میلیارد دلاری که در سوریه هزینه کرده بود مجبور کرد

تحولات اخیر خاورمیانه باعث شد جمهوری اسلامی برای مذاکره درباره بحران سوریه، سرداران ارشدش را با دیپلمات‌ها جایگزین کند. در گذشته قاسم سلیمانی در خصوص پرونده سوریه با روسیه مذاکره می‌کرد و تنها در یک روز توانست مسکو را به حمایت از رژیم اسد متقاعد کند. سپس قاسم سلیمانی کشته شد و چندی بعد نوبت ترور دیگرمتحدان جمهوری اسلامی رسید و درنتیجه حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان، اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس، و محمد ضیف، فرمانده گردان‌های عزالدین قسام، کشته شدند. این تحول چالش‌برانگیز جمهوری اسلامی را برآن داشت تا نقش سرداران ارشد را در امور سیاسی کاهش دهد تا وزیر امور خارجه بتواند به نمایندگی از ایران صحبت کند.

از تفنگ تا دیپلماسی

با آغاز پیشروی نظامی مخالفان سوری از حلب به حما و پیش از رسیدن به دمشق، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، اعلام کرد که ایران از رژیم سوریه حمایت می‌کند، اما این حمایت «به درخواست دولت سوریه بستگی دارد». اکنون این پرسش مطرح می‌شود که آیا جمهوری اسلامی  در گذشته به درخواست رژیم دمشق در سوریه مداخله می‌کرد؟ آیا این تهران نبود که برای هموار کردن مسیر قاچاق سلاح، موشک و مهمات از طریق خاک سوریه به حزب‌الله از رژیم سوریه حمایت می‌کرد؟

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

پس از سقوط بشار اسد، عراقچی جزئیات آخرین دیدارش با اسد را فاش کرد. او ارتش سوریه را مسئول سقوط دولت سوریه دانست و حمایت نکردن از آن‌ها را را با این جمله توجیه کرد: «ما از توطئه‌ای که در سوریه جریان داشت مطلع بودیم و این موضوع را به دولت سوریه گفتیم، ولی ارتش انگیزه مقابله نداشت.» این چیزی است که در رسانه‌ها بازتاب یافت، اما واقعیت چیز دیگری است. روزنامه فایننشال تایمز به نقل از یک منبع ایرانی نوشت: «وزیر خارجه جمهوری اسلامی در سفر اخیرش به دمشق به اسد اطلاع داد که تهران در موقعیتی نیست که برای حمایت از دولت بشار اسد به سوریه نیرو بفرستد.» منبع مزبور در ادامه گفت: «مقام‌های جمهوری اسلامی دیگر به بشار اسد اعتماد نداشتند و او را باری سنگین و اضافی می‌دانستند.» همچنان این روزنامه به تشدید اختلاف میان تهران و دمشق اشاره کرد و افزود: «رهبران جمهوری اسلامی از اسد راضی نبودند و او را به افشای اطلاعات درباره فرماندهان ایرانی در سوریه متهم می‌کردند.»

جمهوری اسلامی، ببری کاغذی

جمهوری اسلامی به دلیل چراغ سبزی که اوباما به آن نشان داده بود، سال‌ها خود را قدرت برتر منطقه احساس می‌کرد و به هرکجا که می‌خواست دست‌درازی می‌کرد. زمانی جمهوری اسلامی برای محافظت از رژیم اسد تهدید کرد که از مذاکرات برجام خارج می‌شود، به همین دلیل بود که واشینگتن از خطوط قرمزی که برای تهران تعین کرده بود صرف‌نظر کرد.

سلیمانی روسیه را به دفاع همه‌جانبه از رژیم اسد متقاعد کرد و مسکو نیز به گسترش تسلط بر بندرگاه‌ها و پایگاه‌های نظامی واقع در سواحل مدیترانه علاقه‌مند شد؛ علاوه برآن، دسترسی به مواد خام سوریه عامل دیگری بود که پای روسیه را به منطقه کشاند.

در آن زمان، جمهوری اسلامی برای مداخله در سوریه از کسی اجازه نخواست، زیرا منافع دولت اوباما با منافع روسیه مطابقت داشت. همین بود که رژیم جمهوری اسلامی تصمیم گرفت شبه‌نظامیان فاطمیون، زینبیون و گروه‌های شبه‌نظامی عراقی را به سوریه اعزام کند. افزون برآن، تهران برای محافظت از رژیم بشار اسد و جلوگیری از سقوط آن از حزب‌الله لبنان کمک خواست و شمار زیادی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران و کارشناسان نظامی ایران در نقاط مختلف سوریه مستقر شدند.

چند سال پیش، علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، هنگام اعطای مدال به قاسم سلیمانی با اشاره به اهمیت نقش دولت سوریه برای جمهوری اسلامی، گفت: «دفاع از نظام سوریه، دفاع از تهران است.» او افزود: «اگر در سوریه جلو فتنه‌گران گرفته نمی‌شد، باید در تهران و فارس و خراسان و اصفهان دفاع می‌کردیم.» به همین دلیل، جمهوری اسلامی سعی کرد با ایجاد خطوط دفاعی در سوریه خودش را از میدان جنگ دور نگه‌ دارد.

اما این راهبرد که جمهوری اسلامی به‌شدت بر آن تکیه کرده بود، دوام نیاورد و خطوط دفاعی که رژیم تهران در منطقه ایجاد کرده بود یکی در پی دیگری شکسته شد. پس از وقوع حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائيل، زمین زیر پای رژیم جمهوری اسلامی به لرزه درآمد و واقعیت قدرت نظامی تهران در مواجهه با فناوری نظامی آمریکا و اسرائیل آشکار شد.

با نابودی حماس در غزه و شکست حزب‌الله در لبنان، جمهوری اسلامی متوجه خطری که آن را احاطه کرده بود شد و دانست که چراغ سبز بین‌المللی ـ آمریکایی که از زمان اوباما روشن مانده بود، در شرف خاموش شدن است. به همین دلیل بود که جمهوری اسلامی به عقب‌نشینی از شهر البوکمال در استان دیرالزور ناگزیر شد. علاوه بر این، ناتوانی جمهوری اسلامی در بسیج گسترده نیروهای حشد‌الشعبی در عراق، درماندگی حزب‌الله لبنان و ناتوانی حوثی‌ها در گسترش نفوذ نظامی، تهران را برآن داشت تا برای جلوگیری از کشیده شدن جنگ به خاک ایران به دنبال راهکاری برای نجات خود و آنچه از نفوذش در منطقه باقی مانده است باشد.

آری، جمهوری اسلامی سرانجام به این واقعیت اذعان کرد که چیزی بیش از یک ببر کاغذی نیست. بنابراین، سقوط اسد را پذیرفت و ده‌ها میلیارد دلاری را که برای حفظ رژیم اسد در سوریه هزینه کرد بود رها کرد. اکنون با توجه به درهم شکسته شدن بخش عمده‌ای از متحدان و شبه‌نظامیان وفادار به تهران، جمهوری اسلامی خود را عملا در معرض خطر و فروپاشی می‌بیند.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه