خشونت خانگی علیه زنان به عنوان یکی از آسیبهای جدی دوران شیوع ویروس کرونا باعث شد تا توجه بسیاری به درستی به این مسئله معطوف شود. در مقابل و در بیرون از خانه اما خشونتی پنهان نیز وجود دارد که نه تنها در دوره شیوع بیماریهای همهگیر، که در تمامی دورانها، زنان را در تنگنای رقابت در عرصه نانآوری خانواده قرار داده است. با رواج همهگیری ویروس کرونا این عرصه بر زنان سختتر شد و زنان شاغلی که سرپرستی خانواری را بر عهده دارند، بیش از پیش در معرض آسیب قرار داد. زنانی که در شرایط معمول نیز اضطرابها و مشکلات مالی و روانی بسیاری را تجربه میکنند، اکنون و با وضعیت حاد اقتصادی ناشی از شیوع کرونا، حال و روز خوبی ندارند و حیاتیترین دغدغهشان را، امکانِ اشتغال را، از دست رفته میبینند.
نانآوران بیسفره
براساس آمارهای رسمی موجود، نزدیک به چهار میلیون زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد. این جمعیت عظیم در این روزها، اگر خیلی خوش شانس بوده باشند، سفره خود را کوچکتر دیدهاند. اغلب مسئولانِ معاشِ خانواده، با به محاق رفتن کسب و کارها دیگر سفرهای ندارند و به مراتب فقیرتر از روزهای پیش از شیوع ویروس شدهاند. زنان شاغل در کسبوکارها و کارگاههای زیرزمینی نیز از کار اخراج شدهاند و یا به تعدیل نیرو گرفتار آمدهاند. آنها که دارای مشاغل خانگی بودند، با رکود سفارش روبهرو شدهاند و روزمزدهایی نظیر دستفروشان و شاغلان در سالنهای عروسی و عزا و رستورانها هم با تعطیلی این مراکز، در تامین هزینههای خود درماندهاند. شعار «در خانه بمانیم» و طرح فاصلهگیری در اجتماعات که برای کنترل میزان گسترش ویروس کووید ۱۹ و حفظ سلامتی شهروندان توصیه شد، با تمهیدات منصفانه دولت برای کمک به تامین معاش شهروندان همراه نبوده است و بر این مبنا، از جمله زنان سرپرست خانوار را دچار بیقراری کرده است و آنان برای خروج از این بنبست، به هر دری میزنند. این کوشاگران خاموش، برای بقای خود و خانوادههاشان حتی حاضرند سلامت خود را به خطر بیندازند و راهی مناطق پرخطر شوند تا بلکه شب دست پر به خانه بازگردند. برای کسانی که نه پشتوانهای دارند و نه پساندازی که بتوانند بدان تکیه کنند، این شکست حصر ضروری به نظر میرسد تا بتوانند از پس اجاره مسکن و مایحتاج روزانه خود برآیند.
دشواریهای کار در یک جامعه نابرابر
جمعیت زنان سرپرست خانوار در ایران طی ده سال گذشته نسبت به مردان افزایشی ۵۸ درصدی داشته است. زنان که در وضعیتهای «عادی» نیز در جوامع مردسالار با دشواریهای کلانِ تبعیض جنسیتی و قوانین نابرابر دست و پنجه نرم میکنند، در موقعیت نانآوری و قرار گرفتن در کنار همتایان مرد خود، دچار مشقات بیشتری هستند. در سالهای اخیر با روند رو به رشد شمار زنان سرپرست خانوار، آنچه حمایت از این قشر نامیده میشد، به دربسته خورده است و همتی برای رفع مشکلات آنان دیده نشده است. هر چند دولت در وضعیت اخیر و برای «کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا» برنامههایی عاجل ارائه کرده است، اما این برنامهها در حمایت از زنان سرپرست خانوار با مشکلات عدیدهای روبهروست. اعلام فهرست۱۰ گروه شغلی متضرر از کرونا توسط دولت و ادعای پرداخت وام به آنها، در حالی صورت میگیرد که واحدهای صنفی کوچک یک یا دو نفره مشمول این فهرست نمیشوند. دستفروشانی که از کار بیکار شدهاند و زنانی که مشاغل خانگی دارند، مشخص نیست چطور میتوانند از این حمایت بهرهمند شوند. از سویی، مدارک هویتی برخی از این افراد نیز مخدوش است و بدون شناسنامه و کارت ملی، حتی از دریافت یارانه نیز محرومند. از سوی دیگر، تسهیلات یک و دو میلیون تومانی هم هیچ باری از روی دوش این زنان برنمیدارد و برای اویی که از کار بیکار شده است، بازگرداندن این وام رنجی مضاعف محسوب میشود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پاندمی علیه آسیبپذیرترین قشر
«پاندمی» کرونا باعث بیکاری میلیونها نفر و ایجاد ناامنی شغلی در سراسر جهان شده است. آنهایی که بالاجبار به قوانین قرنطینه و ماندن در خانه تن دادند، حتی با وجود داشتن درآمد مکفی، به آینده شغلی خود تردید دارند و از حاشیه امنیتی برخوردار نیستند. چنین زنگ خطری، برای افرادی که شغل و درآمد ثابتی نداشتند یا با مشاغل پارهوقت روزگار میگذراندند، سختتر به صدا درآمده است. هرچند زنان شاغل در مناطق شهری و روستایی به نحو مشابهی دچار این انسداد شریان اقتصادی شدهاند، اما با این حال، در برخی از مناطق دورافتاده، با از دست رفتن تنها منابع درآمد و نبود حمایت دولتی، به فقری شدید گرفتار آمدهاند. ممنوعیت رفت و آمد و مسافرت به نقاطی که زنانش از راه گردشگری روزگار میگذراندند، باعث بحران در این جوامع محلی شده است. زنانی که با فروش صنایعدستی و ارائه خدمات بومگردی به گردشگران تا حدی از پس تامین مایحتاج خانواده خود برمیآمدند، با شیوع کرونا و اقدامات پیشگیرانه بهداشتی، کسب و کار خود را از دست رفته میبینند. درغیاب حمایتهای دولتی، تنها اقدامات خیرّانه گروههای مردمی بود که با توزیع کیسههای موادغذایی به یاری آنان در جزایر شتافتند تا مرهمی هر چند کوچک، بر زخم این روزهای آنها گذاشته شود. زنانی که در بازار کار سیاهی که مملو از تبعیض و محدودیت و ناامنی است، با شجاعت تمام به جنگی نابرابر برای تامین معاش رفته بودند، با بروز بیماری کرونا خود را در چنبره معضلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه، آسیبپذیرتر از همیشه یافتند.
زنان شاغل در عصر پساکرونا
بسیاری از زنان شاغلی که بار سرپرستی یک خانواده را به دوش میکشند، از فقدان یک حامی بزرگ رنج میبرند. چتری حمایتی که بتواند در رفع مشکلات آنان پیش قدم باشد. حبیبالله مسعودیفرید، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی، چندی پیش گفته بود که «این سازمان نسبت به فقر و بیکاری ۲۴۵ هزار خانوار زن سرپرست تحت پوشش بهزیستی نگران است.» این اظهار نگرانی در حالی برای زنان تحت پوشش ایراد میشود که باقی این افراد از هیچ چتر حمایتی برخوردار نیستند و در تامین معاش درماندهاند. شمار بسیاری از این افراد به دلیل فعالیت در مشاغل فاقد بیمه و کم درآمد، در شرایط مناسبی قرار ندارند و در این شرایط بحرانی، از قلم سیاستهای حمایتی افتادهاند. فقدان تامین اجتماعی و حمایتهای لازم، برای زنانی که بخش بزرگی از نانآوران خانوادگی را تشکیل میدهند، بحرانهایی بهوجود میآورد که در صورت ادامه این غیاب حمایتی، هزینههای آسیبزایی را موجب خواهد شد.
گفته میشود که دنیای پساکرونایی دنیای بهتری خواهد بود. گفته میشود که دولتها و جوامع انسانی نسبت به اعمال و رفتار خود قول بازنگری کردهاند و خواهند کرد. امید میرود که چنین باشد تا مطالبات دیده نشده شاغلان زن نیز پس از گذر از این دوران، بازاری یکسان، عادلانه و دور از تبعیضهای رایج به خود ببیند.