سید الشیشینی، مردی که اولین بار وقتی «محمد صلاح» بازیکنی نوجوان بود و برای تیم زیر ۱۶ سالههای المقاولون به عنوان مدافع بازی میکرد او را ملاقات کرد، میگوید: «بسیاری از مربیان میگویند آنها او را مشهور کردند ولی من میدانم که کار من بود.» و او در این ادعا تنها نیست.
این روزها هر جایی که در مصر بروید، به ویژه در زادگاه او، در هر گوشه کسی ادعای ایفای نقشی مهم در ستاره کردن این بازیکن دارد. زادگاه او نجریج، که در مرکز کشاورزی استان غربیه و در دل دلتای رود نیل قرار دارد به مکان انتشار مقالات و گزارشهای خبری بیپایانی از دوران کودکی این بازیکن محلی اختصاص یافته که به ابرستارهای جهانی تبدیل شده است.
داستان سفر او از مسیری صعبالعبور هر روز از خانه تا محل تمرین در قاهره که مسیری ۹ ساعته با اتوبوس بود و صلاح آن را هر روز میرفت و برمیگشت از فصل درخشش او در آنفیلد به داستانی اسطورهای درباره او تبدیل شده است. با توجه به اینکه در سالهای اخیر تعداد پرشماری از روزنامهنگاران برای مستند سازی دوران کودکی این پسر محل که به ستارهای ابرجهانی تبدیل شد، به نجریج سفر کردهاند، وقتی من اولین بار بعد از سفری سه ساعته به این شهر کوچک با جمعیتی ۱۲ هزار نفره رسیدم به سختی توجه کسی را جلب کردم.
اما زمان زیادی طول نکشید که راهنمایی برای سفر خود پیدا کردم که پسری مشتاق ۱۱ ساله به نام مصطفی بود و مرا از خانه پدری صلاح تا زمین بازی که در آن مهارتهای خویش را فرا گرفت برد و در این مسیر با حدود ۲۰ کودک هیجان زده دیگر همراه شدیم. بسیاری از آنها لباسهای لیورپول را به تن داشتند، که همانطور که حدس میزنید هیچ یک از فروشگاه رسمی مجازی این باشگاه خریداری نشده بود و تمام آنها نام و شماره این قهرمان را پشت خود داشتند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
خانم آمنه که اکنون در مرکز جوانانی کار میکند که چند سال پیش به افتخار صلاح به اسم او تغییر نام یافت میگوید: «البته که من او را اینجا مشغول بازی میدیدم. او همسایه من بود و به همین خاطر او را به خوبی میشناسم. او همیشه کودکی بسیار مودب بود و ما خیلی به او افتخار میکنیم.»
این مرکز که کنار زمینی خاکی در پایین مسجد شهر و در مجاورت مزارع برنج قرار دارد دو اتاق دارد و بعضی اوقات فعالیتهایی دیگر نظیر کلاسهای کاراته نیز برگزار میکند اما معمولا اکثر توجهات معطوف اتفاقاتی است که در زمین بازی بیرون از ساختمان میافتد. این زمین بازی که نقاشی بزرگی از صلاح را بر روی دیوار دارد میزبان بازی فیالبداههای است که در آن هر بازیکن سعی میکند توپ را تا بیشترین زمین ممکن زیر پای خود نگاه دارد تا وقتی که توپ را از دست داده و به جمع دنبال کنندگان توپ بپیوندد.
خانم آمنه هنگام صحبت با من هم بازی کردن آنها را با جدیت زیر نظر دارد تا مطمئن شود هیچ کس خارج از نوبت بازی نکند و در همین حین یکی از کودکان به زیبایی هر چه تمام و مهارت کامل به دوست من لایی زد. صلاح در ۸ سالگی بازی خود را در این زمین آغاز کرد و بلافاصله چشمان مربی قمری عبدالحمید السادانی را خیره خود کرد.
این مربی در مصاحبهای در سال ۲۰۱۸ به یاد آورد: «استعداد او آشکارا از همان اول مشخص بود. اما استعداد همه چیز نیست، موفقیت محمد نتیجه ارادهای آهنین، تلاش و عزمی راسخ است» به بالای پشت بام رفتم و از آنجا در هنگامه غروب بر شالیزارهای برنج پیرامون نجریج خیره شده بودم که فریادی از زمین بازی پایین آمد: «محمد صلاح!» یکی از کودکان بود که میخواست توجه من را جلب کند.
من هم در پاسخ فریاد زدم: «محمد صلاح!» و بسیاری از آنها همصدا جواب دادند: «محمد صلاح! محمد صلاح!» این عبارت به گفتاری برای خوش و بخش در دوران اقامت من در مصر تبدیل شد و حتی وقتی مقامات کاملا رسمی و ماموران پلیس هم نام او را میشنیدند نرمتر میشدند.
مقصد بعدی سفر من مرکز پزشکی نجریج بود که کمکهای ستاره مهاجم لیورپول از جمله دو دستگاه دیالیز کلیه و بسیاری تجهیزات دیگر را دریافت کرده است. کمی بعدتر هم مدرسهای در پایین جاده است که آن هم نام او را بر سر در خود دارد و از زمان مهاجرت او به اروپا از کمکهای مالی او بیبهره نمانده است. با کمکهای او این مدرسه توانست در سال ۲۰۱۸ موسسه اظهری برای دختران را تاسیس کند تا آنها نیز دیگر مجبور نباشند برای مدرسه رفتن سفری طولانی به شهر مجاور را به جان بخرند.
بنیاد خیریه محمد صلاح همچنین حدود ۴۰۰ هزار پوند برای تاسیس نظام پالایش فاضلاب در حومه شهر پرداخته است تا مطمئن شود شهر نجریج همواره در سراسر سال از منابع بیپایان آب برخوردار باشد. مصطفی الجرتلی، روزنامهنگار مصری میگوید: «خانواده از همه چیز برای او مهمتر است. اگر دوستی نیاز به کمک داشته باشد تمام تلاش خود را برای کمک به او میکند. او نسبت به کشورش احساس مسئولیت کرده و کمکهای مالی بسیاری در این راه کرده است. دقیقا به این خاطر است که او میتواند بعضی اوقات با شادی و خوشحالی و بدون محافظ شخصی در شهر قدم زند.»
ماهر شیتا، شهردار نجریج شعار محمد صلاح در ورزشگاه را روی زنگ گوشی همراه خود گذاشته و این روزها حتی به عنوان سخنگوی رسمی این خانواده نیز صحبت میکند چرا که پدر او مایل است از توجهات رسانهها دور بماند. صلاح قالی، پیش از شهرت پسرش نیز برای سالهای متمادی یکی از اعضای محترم جامعه بود و به همراه همسرش شغلی اداری در یکی از ادارات دولتی شهر داشتند و مانند تقریبا تمام ساکنان دیگر نجریج در تجارت برنج مشغول بودند.
آقای شهردار میگوید: «محمد کودکی خیلی عادی بود، مانند تمام کودکان دیگر در دهکده او. او عشق خود به بازی فوتبال را از پدر و عموهایش به ارث میبرد که در تیم جوانان مبتدی مرکز در طول دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی بازی میکردند.»
او ادامه داد: «پدر محمد صلاح استعداد کودک خود را دید و در ۱۲ سالگی او را به تیم اتحاد بازیون فرستاد. یک روز، ردا الملاح که کاشف استعدادهای فوتبالی بود به ده ما آمد تا بازی کودک دیگری به نام شریف را شاهد باشد و احتمالا او را برای پیوستن به یکی از تیمهای کوچک المقاولون در تانتا ترغیب نماید. او از کودکان دیگر خواست در مقابل شریف بازی کنند تا بتواند بازی او را ارزیابی کند. اما هنگام مشاهده آنها یک کودک دیگر را دید که سر و گردنی از سایرین بالاتر بود: محمد صلاح.»
چیزی طول نکشید که استعداد او چشم مربیان المقاولون را گرفت و از او دعوت شد به تیم زیر ۱۵ سالگان آنان در قاهره بپیوندد. در تعارضی آشکار با داستان خانواده همتیمی آینده او، سادیو مانه در همین سن و سال، پدر محمد او را تشویق و ترغیب کرد تا علیرغم این فاصله دور و طولانی تا قاهره، رویای خود را پی بگیرد.
محمد صلاح در سال ۲۰۱۸ گفت: «من شکایت میکردم که نمیخواهم برای شرکت در تمرینات ۴ ساعت سفر کنم. اما پدرم مرا ایستاند و به من گفت تمام بازیکنان قدرتمند از چنین موانعی عبور میکنند. هزینه این کار برای او خیلی زیاد بود و من هرگز نقشی که او در فعالیت حرفهای من ایفا کرد را فراموش نخواهم کرد.»
گرچه حمایت پدرش او را قادر ساخت در کوتاه مدت به زمین تمرین برود، اما هیچ شکی در نقش حیاتی الشیشینی در تکامل او در دوران آغازین بازی کردنش وجود ندارد. در سال دوم حضور محمد صلاح در این باشگاه، آقای مربی ترتیب حضور خانواده او در قاهره را برای یکی دو شب در هفته داد تا او بتواند بعد از تمرینهای سخت باشگاه بهتر استراحت کند به جای این که هر روز مسیری طولانی را به نجریج برگردد.
اما حتی این کار باعث نشد او به نحو احسن بازی کند. مربی که نگران بود محمد صلاح به اوج تواناییهای خود نرسد، راهی جدید پیدا کرد. او به یاد میآورد: «محمد هر روز راهی طولانی را طی میکرد تا به باشگاه بیاید. برای همین من از مدیر باشگاه خواستم اتاقی در ساختمان به آنها بدهد. من به او گفتم ما باید هوای یکی از بهترین بازیکنان جوان خود را داشته باشیم.»
المقاولون همچنین با نام پیمانکاران عرب شناخته میشود چرا که شرکتی ساختمان سازی هم دارد و یکی از بزرگترین جاده سازان در این منطقه است. در روایات آمده مدیر باشگاه با ابراهیم مهلاب، مدیر اجرایی پیمانکاران عرب تماس گرفت (که بعدا به مدت ۱۸ ماه به عنوان نخستوزیر مصر خدمت کرد) تا از او اجازه بگیرد و پس از تایید او این تصمیم به سرعت اتخاذ شد.
الشیشینی همچنین ادعایی دیگر نیز برای مطرح کردن دارد گرچه این یکی توسط افراد مختلف طی سالهای گذشته به چالش کشیده شده است. او با قطعیت میگوید: «من آن مربی هستم که اولین بار او را برای قرار گرفتن در ترکیب تیم اصلی پیشنهاد کردم. محمد به عنوان مدافع سمت چپ برای تیم ما بازی می کرد ولی من فکر کردم او در موقعیتی تهاجمیتر بهتر باشد. در آن زمان او بازیکن اصلی در این موقعیت نبود چرا که در همان موقعیت ۴ بازیکن دیگر داشتیم، برای همین تصمیم گرفتم چیز جدیدی را امتحان کرده و او را در سمت راست زمین قرار دادم.
او همیشه خیلی سریع بود و به سرعت به موقعیتی خوب میرسید، حتی اوقاتی که چند فرصت را هم از دست میداد. آقای الشیشینی ادامه میدهد: «ما مسابقهای علیه انپی داشتیم که در آن ۴ بر صفر پیروز شدیم و محمد که ۳ موقعیت گلزنی داشت هر سه را از دست داد. بعد از بازی به رختکن رفتم و او را دیدم که گریه میکرد. از او پرسیدم چرا گریه میکنی؟ پاسخ داد چون نتوانستم امروز گل بزنم ... تمام سایر بازیکنان تیم خوشحال بودند چرا که ما بازی را برده بودیم ولی او ناراحت بود. به او گفتم: نگران نباش، تو فصل آینده آقای گل تیم ما خواهی شد. او تا پایان فصل ۳۰ گل به ثمر رساند!»
بازی خیره کننده صلاح در موقعیت جدید تهاجمی خود در سطح جوانان باعث شد با پشتیبانی و ترغیب شدید مربی الشیشینی به ترکیب اصلی تیم راه یابد. یک سال بعد، در ماه مه ۲۰۱۰، محمد صلاح ۱۷ ساله اولین حضور خود در ترکیب المقاولون در لیگ برتر مصر را علیه المنصورا تجربه کرد که این بازی با نتیجه ۱-۱ خاتمه یافت. او اولین گل خود در این لیگ را ۷ ماه بعدتر در مقابل تیم غولآسای الاهلی به ثمر رساند.
این اولین قدم در راهی طولانی بود که سرانجام بعد از بازی در سوئیس و ایتالیا، او را به انفیلد رساند اما صلاح پیش از آن در اوایل فعالیت حرفهای خود وقتی رئیس باشگاه زمالک، رقیب اصلی الاهلی او را علنا کنار گذاشت میبایست با یک عقبگرد بزرگ دست و پنجه نرم میکرد. فادی اشرف، گزارشگر وبسایت ورزشی فیلگل در مصر، میگوید: «محمد صلاح همیشه شجاع بوده است. چنین اتفاقی برای بسیاری از بازیکنان مصری افتاده است چرا که هدف نهایی همه بازی برای یکی از دو تیم بزرگ کشور است. اما او خودش را یکه و تنها بلند کرد و به اوج رساند. این کار طبیعت او است، هر بار که فکر میکنید شکست خواهد خورد دوباره برمیخیزد. او همیشه روحیهای جنگجو داشته است.»
مقاله بالا خلاصهای است از «ساخت آفریقا: تاریخچه بازیکنان آفریقایی در فوتبال انگلیس» نوشته اد آرونز
© The Independent