مشارکت زنانِ سیاست‌مدار، اما بی‌‌اقتدار در کرسی‌های ویژه

۴۳ سال پیش هنگامی که جامعۀ پاکستان دارای سنت قبیله‌ای بود خانم نسیم ولی خان، وارد عرصۀ سیاست شد

بی نظیر بوتو (سمت راست تصویر) نخست وزیر پیشین پاکستان-TARIQ MAHMOOD / AFP

سنت دوست داشتن و افتخار بر آداب و رسوم گذشته از زمان‌های بسیار طولانی در بین ملت‌های جهان مرسوم بوده است و با گذشت زمان برخی از ملل فرهیخته و اندیشمند از سنت‌ها (ناپسند) فاصله گرفتند و پیش‌رفت و توسعۀ مادی و اقتصادی را هدف خویش قرار دادند.

آن‌ها فاصلۀ قرن‌ها را فقط در طول سال‌ها طی نموده و به سرمنزل مقصود رسیدند، اما بعضی از ملت‌ها مانند ما در غل و زنجیر سنت و رسوم گیر کرده، در سرگردانی و بی‌سرنوشتی به سر می‌برند. ده‌ها سال است نتوانسته‌اند، تصمیم بگیرند که آیا زنان باید در سیاست نقش داشته باشند یا خیر؟ با این حال، هیچ انکاری وجود ندارد که با تعلیق نیمی از جمعیت جامعه، نمی‌توان به هدف توسعه در دوران معاصر دست یافت.

با وجود این، نه دولت و نه احزاب سیاسی که براساس آراء زنان و حمایت از آن‌ها پیروز می‌شوند، در زمینۀ رشد و پشتیبانی زنان صادقانه رفتار نمی‌کنند. با هزار ترفند این مسؤولیت به سازمان‌های غیردولتی واگذار می‌شود که هر یک از آن‌ها برای نفع شخصی خود، به طرح برنامه‌هایی متوسل شده‌اند که دست یافتن به منافع مشترک زنان از امکان خارج شده است. اما امروز به جای عرصه‌های دیگر، فقط در مورد نقش زنان، رفتار و اهمیت آنان در کارزار سیاست خواهیم گفت.

تاریخ گواه است که ۴۳ سال پیش یعنی در سال ۱۹۷۰، هنگامی که جامعۀ پاکستان به طور عموم و جامعۀ پشتون به طور خاص دارای سنت قبیله‌ای و روستایی بود؛ خانم نسیم ولی خان، وارد عرصۀ سیاست شد، همین جامعۀ قبیله‌ای او را بر سر چشمان خود نشانده و دو کرسی مجلس شورای ملی را از شهرهایی چون پیشاور و مردان به او دادند. اما امروز اوضاع گونه‌ای است که خانواده‌های سیاسی کرسی‌هایی را برای حضور زنان‌شان در مجلس نمایندگان مشخص نموده‌اند که هدف از آن تنها و تنها معطوف ساختن توجه جامعۀ جهانی و جلب کمک‌های مالی است. با این که زنان در مجلس نمایندگان حاضرند ولی در سیاست کشور هیچ نقشی ندارند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

آن‌ها نه دارای حوزۀ انتخاباتی مشخصی‌اند، نه با عصبانیت رأی‌دهندگان مواجه‌اند و نه تحت فشار شرایط انتخاباتی قرار دارند. همین دلیل است که به آن‌ها نه تنها از سوی بزرگان خانواده، بلکه از جانب اعضای منتخب حزب همواره خاطر نشان می‌شود که شما کرسی مجلس را رایگان به دست آورده‌اید، بنابراین از درخواست بودجۀ انکشافی و استفاده از خواسته‌ها و صلاحیت‌های دیگر خودداری کنید.

نمونۀ بارز این امر، شورای ایالتی خیبرپختونخوا است که دارای ۲۶ عضو زن، یعنی حدود یک چهارم کل شورا است و این ایالت از سوی یک حزب، تحریک انصاف (PTI) اداره می‌شود که اکثر رأی‌دهندگان آن شامل زنان و جوانان هستند، اما به رغم یادآوری‌ها و وعده‌های مکرر، هیچ زنی در کابینۀ ۲۲ نفری حق و امتیاز حضور و نمایندگی نداشته است.

درنتیجه، از یک سو نیمی از جمعیت ایالت یادشده از حق نمایندگی خود محروم می‌گردد و از جانب دیگر عدم مشارکت آن‌ها در تصمیم‌گیری و اعمال قدرت، باعث ناامیدی و دلسردی بین زنان منتخب می‌شود. این زنان از سوی رهبران ارشد احزاب و مردان خانواده به عنوان نمایش‌گرها و تمبرهای پلاستیکی مورد استفاده قرار می‌گیرند.

در سطح ولسوالی‌ها، به جای این زن‌ها (اعضای شورای ایالتی و اعضای شورای ملی) بیش‌تر همسران، برادران و یا پدران‌شان در نشست‌های شورا، شرکت می‌کنند و تصمیم می‌گیرند. وضعیت این تصمیم‌ها از لحاظ حقوقی و قانونی هرچه باشد، با توجه به عرف و سنت موجود، لازم الاجرا هستند و همه باید آن را بپذیرند.

نمونۀ دیگر عدم مشارکت عملی زنان در سیاست با وجود حضور نمایشی و کم آن‌ها این است که ۲۶ عضو شورا از یک ایالت – خیبرپختونخوا- وجود دارد که به احزاب مختلف سیاسی، لیبرال و مذهبی وابسته‌اند و علاوه بر آن، شرکت در مصاحبه‌های رادیویی و تلویزیونی و انتشار بیانیه‌ها در روزنامه‌ها نیاز هر سیاست‌مدار و سرگرمی مورد علاقۀ آن‌ها است. متأسفانه بیش‌تر این زنانِ منتخب به رغم میل و نیاز سیاسی‌شان، از حضور در رادیو و تلویزیون دلهره و ترس دارند، زیرا سنت و عرف موجود در جامعه آن را ناپسند می‌داند و یا هم از سوی خانواده اجازۀ انجام این کار را ندارند.

تخمین زده می‌شود که یک زن از سراسر یک ایالت برای تصویب قانون در مجلس راه یافته است، اما او نیز برای بیان دیدگاه‌های خود در مجمع عمومی به مجوز دیگران نیاز دارد. حالا تصور کنید که وضعیت زنان خانواده‌های درجه یک در بالاترین نهاد معتبر سیاسی و دموکراتیک این گونه است، پس اوضاع زنان طبقۀ متوسط، پایین و نهایتاً خانواده‌های فقیر چگونه خواهد بود؟

بنابراین، اگر واقعاً می‌خواهیم مشارکت واقعی زنان در سیاست تأمین و تضمین شود، به جای انتخاب نمایشی و سهمیه‌دهی به اعضای خانوادۀ برخی از رهبران سیاسی، آن‌ها را از طریق انتخابات عمومی نامزد و سپس به مجلس شورا معرفی کنیم؛ با این کار، آن‌ها نه تنها می‌توانند سیاست را در سطح اساسی و مناسب یاد بگیرند، بلکه این فرصت را به دست خواهند آورد تا به مردم خدمت کرده و به اهمیت کارشان پی ببرند.

وابستگان مردِ خانوادۀ این زنان (اعضای منتخب کرسی‌های ویژه) و رهبران احزاب نیز باید به خاطر داشته باشند که زن‌ها حق دارند از امتیازات و صلاحیت‌هایشان استفاده کنند، همان طوری که آن‌ها از تمامی صلاحیت‌ها و امتیازات خویش بهره‌مند هستند، پس در عین حال، به جای خوبی در حق زنان، حقوق و اختیارات‌شان را سلب کرده‌اند که قابل انتقاد و نکوهش‌اند. 

© IndependentUrdu