از اولین آهنگش ( آخر ای دریا، تو همچون من دلی دیوانه داری )، تا آخرین آهنگش ( بادهها خالیست خالی، ساغر و مینا کجاست )، همه آثار احمد ظاهر روح و روان دوستدارانش را نوازش داده است. احمد ظاهر، در طول عمر بسیار کوتاهش توانست کاری کند که برای نسلهای مختلف، با گرایشهای هنری مختلف، و در میان این همه سبک و مکتب جدید موسیقی، هنوز زنده و شنیدنی باقی بماند.
از سالمندان کنونی که هم نسل او بودهاند تا جوانانی که فقط نامی از او شنیدهاند و شیفته موسیقی او هستند، هنوز در افغانستان و تاجیکستان بسیار میتوان سراغ علاقمندان وی را گرفت. احمد ظاهر فقط سی وسه سال زندگی کرد. ولی همین ۳۳ سال زندگی، او را پس از ۴۰ سال که از مرگش میگذرد هنوز زنده نگهداشته است. احمد ظاهر، در ۲۴ خرداد سال ۱۳۲۵ در شهر کابل زاده شد. پدرش دکتر ظاهر، از افراد متنفذ استان لغمان، در جنوب شرق افغانستان، بود، که به کابل آمده بود تا تجربه کار در عرصه سیاست را هم در کارنامهاش اضافه کند. پدر احمد ظاهر در شهرهای رم و اسلام آباد سفیر بود. دورهای نماینده مجلس افغانستان بود و برای یک سال نیز نخست وزیر افغانستان شد.
اما فعالیتهای سیاسی پدر احمد ظاهر، هیچ تاثیری بر فرزند نداشت. او راه خود را میرفت، در حالی که پدر به شدت مخالف فعالیت او در عرصه موسیقی بود. احمد اما موسیقی را انتخاب کرد. نخستین تجربههای موسیقی برای احمد ظاهر در دبیرستان «حبییه»، محل تحصیلاش شکل گرفت. سفارت پدر در پایتخت ایتالیا او را با موسیقی پاپ آشنا کرد و در دوران سفارت پدرش در اسلام آباد پاکستان با موسیقی مکتب هند آشنا شد. به همین جهت، احمد ظاهر از جمله نخستین افرادی است که در آثارش سازهای موسیقی شرقی و غربی را با هم تلفیق کرد. احمد ظاهر در مجموع ۱۴ آلبوم موسیقی و چند تک آهنگ در کارنامه هنریاش دارد. به دلیل این که تلویزیون در افغانستان با تاخیر (اواخر دهه پنجاه شمسی) ایجاد شد، او فقط دو موزیک تصویری در آرشیو تلویزیون افغانستان دارد و بقیه همه آلبومهای صوتی است.
احمد ظاهر فراتر از مرزها
در تاجیکستان کمتر کسی است که نام احمد ظاهر به گوشش نخورده باشد. هنوز هم سالروز مرگ احمد ظاهر، که با روز تولدش همزمان است، در تاجیکستان با شکوه بسیاربرگزار میشود. تاجیکها به احمد ظاهر عندلیب (بلبل) افغانستان نام دادهاند و شاید بیشتر از هنرمندان خودشان او را دوست دارند. اما در ایران نیز نام احمد ظاهر نا آشنا نیست. شاید برای نسل جوان، که سلیقه هنریشان بسیار متفاوت و متنوع باشد، این اسم زیاد آشنا نباشد، اما برای مردم نسل دهه پنجاه در ایران، احمد ظاهر به خوبی شناخته شده است.
احمد ظاهر در دوران زندگی هنریاش دو بار، در سالهای ۱۳۵۲ و ۱۳۵۵ به ایران سفر کرده بود. در هر دو سفرش بسیار مورد استقبال قرار گرفت. میگویند در یک سفر ترانه (او بانو بانو جانان، او شهربانو جانان) را برای ملکه ایران، شهبانو فرح پهلوی سرود. همچنین آهنگ (بیایید بیایید به میدان خرابات) را خطاب به شاه ایران سرود که مورد تفقد زیاد قرار گرفته بود. احمد ظاهر و گروهش در ایران آهنگهای دوگانه زیادی با هنرمندان ایرانی ساخته و اجرا کرده است. این سفرها زمینه رابطه نزدیکتر میان هنرمندان افغان و ایرانی را فراهم کرد. گوگوش، اسطوره بزرگ موسیقی ایران نیز در سال ۱۳۵۳ شمسی به افغانستان آمد و در استادیوم ورزشی کابل کنسرتی برگزار کرد که مورد استقبال گسترده مردم قرار گرفت.
این سفرها زمینه ایجاد رابطههای نزدیکتر هنری را فراهم کرد. خانواده زُلاند ارتباطات هنری با هنرمندان ایرانی را بیشتر کردند و هنرمندان ایرانی نیز تعدادی از ساختههای هنری جلیل زلاند را اجرا کردند. امروز نیز خانواده زلاند در میان هنرمندان ایرانی، نامی قابل احترام است. فرید زلاند از آهنگ سازان برتر در میان هنرمندان ایرانی خارج از ایران است که موزیکهای ماندگار برای گوگوش، ابی، منصور، نوش آفرین و دیگر هنرمندان ایرانی ساخته است.
۲۴ خرداد ۱۳۹۸، عکس از فرهاد نوری
اما دگرگونیهای ژرف آغاز دهه هشتاد میلادی فاصلهای میان حوزه هنری ایران و افغانستان ایجاد کرد. انقلاب اسلامی ایران بساط موسیقی دوران شاهی را کاملا برچید و حکومت ایدئولوژیک مارکسیست در افغانستان، هنر را تنها در خدمت توده میدانست. به همین سبب جز آهنگهای حماسی- میهنی، که آنهم ربطی مستقیم با دورنمای سیاسی حکومت مارکسیستی داشته باشد، فضای رادیو و تلویزیون افغانستان از موسیقیهای دیگر، به خصوص موسیقی عاطفی در حال تهی شدن بود. هنرمندان افغان نیز یکی پس از دیگری افغانستان را ترک میکردند و به سوی کشورهای دیگر مهاجر میکردند. شاید احمد ظاهر نیز میخواست از این مهلکه خود را نجات دهد ولی مرگ به او اجازه نداد و در ۲۴ خرداد ۱۳۵۸ شمسی کشته شد.
راز مرگ احمد ظاهر
با این که در مورد مرگ احمد ظاهر بسیار نوشته شده و گروهی نیز ادعا میکنند که واقعیت مرگ احمد ظاهر را کشف کردهاند، اما تاکنون هیچ روایتی نتوانسته دلیل اصلی مرگ احمد ظاهر را ثابت کند. روایت رسمی این است که احمد ظاهر روز چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۵۸ در یک حادثه رانندگی در منطقه سالنگها، در استان پروان، در شمال کابل جانش را از دست داده است. اما پیچیدگیها و نبود یک روایت درست، ابهامات زیادی را در مورد مرگ او ایجاد کرده است.
۲۴ خرداد ۱۳۹۸، عکس از فرهاد نوری
احمد ظاهر مورد علاقه شدید بسیاری از قشرها، بویژه جوانان بود. احمد ظاهر سه بار نیز ازدواج کرد و همسر دوم وی که خالده نام داشت، به روایتی به زور با وی ازدواج کرده و چند ماه پس از ازدواج نیز به طور مرموزی به قتل رسید. بسیاری بر این عقیدهاند که قتل همسر دوم احمد ظاهر، زمینه ساز مرگ احمد ظاهر شد. اما به دلیل اینکه حتی در آرشیو سازمانهای اطلاعاتی افغانستان هم پروندهای مربوط به احمد ظاهر وجود ندارد، هنوز کسی نتوانسته علت دقیق مرگ او را پیدا کند. گفته میشود در هنگام مرگ احمد ظاهر سه نفر (دو زن و یک مرد) با وی همراه بودهاند. این افراد چند روز پس از مرگ احمد ظاهر از افغانستان خارج شدند و به کشورهای غربی رفتند. با اینکه تا امروز افراد زیادی سعی کردهاند از زبان این افراد واقعیت را بشنوند، اما هیچ کدام هنوز حاضر نشده اند که در این رابطه چیزی بگویند.
احمد ظاهر پس از ۳۳ سال زندگی از این جهان رفت. اما همچنان بعد از گذشت۴۰ سال از مرگش صدای او در افغانستان، تاجیکستان و شاید ایران هنوز شنیده میشود. او نقش بسیار اساسی در شناخت شاعران مطرح ایرانی معاصر در افغانستان داشت. شعرهای بسیاری از ترانههای او از بهترین شاعران معاصر ایران است. فروغ فرخ زاد، رهی معیری، هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی، ابوالقاسم لاهوتی و حتی ایرج میراز، شاعر طنزنویس ایرانی، شاعرانی هستند که احمد ظاهر از اشعار آنان برای آهنگهایش استفاده کرده است.