بیتوجهی به اتهاماتی که در هفتهها و ماههای اخیر نسبت به مدیران و مربیان فوتبال ایران اوج گرفته است، پیش از هر چیز شاید نهادینه شدن فساد در ارکان ورزش کشور را به نمایش میگذارد؛ اما هر بار با طرح اتهامات جدید پرسشهایی در اذهان هوادارن ورزش شکل میگیرد که سرانجام و بهناچار، روزی رسمی به آن پرداخته خواهد شد.
مهدی رسولپناه، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس که انتشار فایلهای صوتی و تصویری از او در روزهای گذشته خبرساز شد و بر اثر آن، ناچار از سمت خود استعفا داد، اتهام بزرگی را به یحیی گلمحمدی نسبت داد که البته از سوی سرمربی پرسپولیس واکنشی برای روشنگری به دنبال نداشت و گلمحمدی با سکوت ابهامبرانگیزی از کنار آن گذشت. حتی محسن ربیعخواه، هافبک پرسپولیس، هم اتهامات مدیر مستعفی به سرمربی سابق خود را درباره دخالت گلمحمدی در انتخاب مدیربرنامه تکذیب نکرد.
همچنین، شجاع خلیلزاده، مدافع جداشده پرسپولیس، نیز به اتهامات رسولپناه نسبت به خود واکنشی نداشت و سکوت اختیار کرد. در این میان اما نکته مهم، بیتوجهی کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال در قبال تمام این اتفاقات بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
کمیته اخلاق که چند روزی پس از این ماجرا، سعید آذری، مدیرعامل باشگاه فولاد خوزستان، را بدون ذکر موارد اتهام و به دلیل پارهای انتقادات از فدراسیون فوتبال محروم کرد، در قبال اتهامات مطرح شده از سوی رسولپناه واکنشی نداشت. اتهامات رسولپناه علیه گلمحمدی، نه موجب محرومیت و بازخواست شد و نه پیامدی برای کسانی داشت که مدیر مستعفی پرسپولیس آنان را متهم به دست داشتن در فساد مالی کرده بود. این سکوت همهسویه رسانههای رسمی را هم شامل میشد و موضوع مورد توجه و بررسی کافی قرار نگرفت.
کسی نپرسید که کدام بخش از حرفهای رسولپناه واقعیت دارد، یا برعکس، چنانچه او بیدلیل ومدرک به کسی تهمت زده است، چرا پیگرد قانونی نمیشود؟
برخورد متفاوت و دوگانه کمیته اخلاق و سایر نهادهای انظباطی ذیربط با اتهامزنی رسولپناه به گلمحمدی و انتقادات سعید آذری از فدراسیون فوتبال، به طرز آشکاری این نکته را نشان داد که مسئولان زمانی در قبال موضوعات واکنش نشان میدهند که خود مستقیم از ناحیه آن آسیب ببینند یا نقد شوند و در غیر این صورت، واکنشی ندارند و اصراری هم به اجرای قانون و اعمال مقررات ندارند؛ حتی اگر فردی اتهام بزرگی مثل دخالت سرمربی در واسطهگری فوتبال را (که خلاف مقررات فیفا و عرف بینالمللی فوتبال به حساب میآید) متوجه کسی کند.
دامنه رفتارهای ابهامانگیز اما منحصر به کمیته اخلاق و فدراسیون نیست و حتی منتقدانی مثل سیعد آذری را نیز شامل میشود. او که عنوان کرده بود ضعف فدراسیون موجب شده است تا مارک ویلموتس، سرمربی پیشین تیم ملی ایران، برای ما دردسرساز شود، در جای دیگری در مقام دفاع از مهدی تاج، رئیس مستعفی فدراسیون، گفته است که فوتبال در دوره ریاست تاج انظباط بیشتری داشت. اما گویا آذری از یاد برده است که رقم گزاف و بدهی نجومی فوتبال ایران به ویلموتس، بازمانده دوره مدیریت تاج بر فوتبال ایران است.
آذری که مسئولان فدراسیون را «مُرده» خطاب کرده و علت تجمع هواداران فوتبال در مقابل مجلس شورا را ناتوانی فدراسیون قلمداد کرده است، لابد از یاد برده است که فدراسیون، به رغم آن که مطابق قوانین فیفا باید نهادی مستقل از دولت باشد، اما هماکنون اساسنامهاش جهت تصویب در دست دولت است. به رغم این تناقضها، انتقاد آذری از فدراسیون با استقبال تعدادی از چهرههای فوتبال روبهرو شد و در مقام دفاع از آذری پستهایی را منتشر کردند؛ چرا که لابد او را در مقام منتقد میدیدند.
انتقادات آذری از فدراسیون فوتبال هرچند نیمبند و بیدقت و شاید با هدف خیز برداشتن برای کسب عنوان ریاست فدراسیون فوتبال در آیندهای نه چندان دور طرح شد، اما چون مستقیم مسئولان فدراسیون را نشانه رفته بود، به حکم محرومیت او انجامید و به تقریب همزمان، اتهام فساد رسولپناه به گلمحمدی محلی از اعراب نیافت و از همه سو به سکوت برگزار شد.
فراموش نکردهایم که در سالهای گذشته، پس از مدتها زمزمه در محافل ورزشی کشور مبنی بر گسترش فساد مالی و داوری در فوتبال ایران، تعدادی از مربیان و داوران سرانجام برای چند سال از فوتبال محروم شدند و دامنه این محکومیتها به زندان رفتن تعدادی از خبرنگاران نیز انجامید. در همان زمان این موضوع مطرح بود که ریشهکنی چنین تخلفاتی در گرو خصوصیسازی واقعی باشگاههاست که شاید در سایه آن بتوان به سازماندهی دیگری رسید.
به نظر میرسد که نه محرومیت آذری، نه اتهامات رسولپناه و نه سکوت رسانهها در قبال اتفاقات، نمیتواند پایانبندی مشکلات اوج گرفته فوتبال ایران باشد.
جامعه فوتبال چنان درگیر مشکلات مالی و محرومیتهای ناشی از آن است که حتی در قبال بیانیه رسمی هیات مدیره استقلال که طی آن احمد سعادتمند، مدیرعامل اخراجی این تیم، به فساد مالی متهم شد، واکنشی نداشت. به نظر میرسد که درجهبندی اهمیت انتقادات و تخلفات از سوی فدراسیون، بسته به نسبت و ربط مستقیم آن به مسئولان فدراسیون فوتبال است و نه اهمیت واقعی و قانونی تخلفات. به عبارت دیگر، شاید بتوان گفت اکه گر باشگاه استقلال به جای طرح اتهام به سعادتمند، به انتقاد از فدراسیون میپرداخت، چه بسا محروم میشد، یا چنانچه رسولپناه در زمان و شرایط دیگری به طرح اتهام علیه گلمحمدی میپرداخت، توجه بسیار بیشتری به خود جلب میکرد.
به نظر میرسد که راهیابی پرسپولیس به فینال لیگ قهرمانان آسیا، حاشیهای امنیتی برای گلمحمدی به وجود آورده است که حتی لازم نمیبیند واکنشی قانونی نسبت به حرف رسولپناه نشان دهد، و احمد سعادتمند، مدیرعامل سابق استقلال، نیز چنان خود را دور از توجه قانونی فدراسیون مییابد که همچنان از دروغبافیهای خود در مورد بازگرداندن آندرهآ استراماچونی در رسانههای رسمی دفاع میکند، بیآن که خطری بابت بررسی موارد اتهامی خود درباره نقل و انتقالات فصل جدید از سوی مسئولان ببیند.
سرسری گذشتن و بررسی نکردن عمق این جریانات از سوی رسانههای رسمی و حرفهای کشور و صفحات رسانههای اجتماعی نیز که اغلب از سوی لیدرهای کرایهای باشگاهها اداره میشوند، حاکی از نداشتن تحلیل مشخص و دقیق از اوضاع روزگار و یا دست داشتن در آلودگی و فساد ورزش است و چنین بلبشویی همانند دفعه پیش که سالها قبل رخ داد، سرانجام واکنشهای جدی به دنبال خواهد داشت.