چنگیز جلیلوند، دوبلور برتر جهان در سال ۱۳۵۷، در سن هشتاد سالگی در اثر ابتلا به ویروس کرونا درگذشت.
جلیلوند، معروف به مرد حنجره طلایی، برای ایرانیان یادآور برخی از مهمترین شخصیتهای سینمایی ایرانی و خارجی است. صدایی پُر و پرورده، استوار و مستحکم که در کنار هنر صداپیشگیاش، به باور پذیری نقشها کمک میکرد.
خاطره صداپیشگی براندو، برتون، شان کانری
این صداپیشه سرشناس، از نسل دوم دوبلورهای ایران است که در دهههای ۳۰ و۴۰ نام دوبله ایران را در دنیای دوبله پرآوازه ساخت. صدای او یارآور شخصیتهای معروفی است همچون ریچارد برتون، مارلون براندو، پل نیومن، شان کانری، کلینت ایستوود، هریسون فورد، یول براینر، استالونه. زمانی که سینما ارج و قربی داشت و خبری از تلویزیونهای سینمامانندِ امروزین و هجوم اینترنت و فضای مجازی نبود، حضور صدای او، تجربه تماشای فیلم در سینما را برای بسیاری از ایرانیان دلپذیرتر میساخت. در آن دوران، صنعت دوبله در ایران شکوه، جلال و جبروتی داشت و همین توفیق سبب شده بود تا بسیاری از کارگردانهای سینمای داخلی نیز به سراغ جلیلوند و دیگر استادهای این حوزه بیایند و از آنها بخواهند به جای شخصیتهای اصلی سینمایی صحبت کنند. این ابتکار به مذاق هنرپیشهها هم خوش میآمد، چرا که به شخصیت آنها جذابیت بیشتری میبخشید و بر محبوبیت و شهرت آنها میافزود.
صدای فردین و بهروز وثوقی و ناصر ملکمطیعی
جلیلوند در دهه چهل، جای چهرههایی چون ناصر ملکمطیعی، محمدعلی فردین و عمده نقشهای بهروز وثوقی صداپیشگی کرد. از جمله نقشهایی که او به جای فردین سخن گفت فیلم بسیار معروف «گنج قارون» است.
جلیلوند در گفتوگویی که موزه سینما با او انجام داد از روزی یاد میکند که سیامک یاسمی به استودیو آمد. در آن روز او در حال دوبله به جای پل نیومن در فیلم «کسی آن بالا مرا دوست دارد» (Somebody Up There Likes Me) ساخته رابرت وایز بود که یاسمی گفت ما به صدای لاتمنشانه این گونه برای فردین نیاز داریم تا در فیلمهای «آقای قرن بیست و یکم» و «گنج قارون» صحبت کند. جلیلوند آن صدا را با کمی لهجه و لحن لاتهای جنوب شهر درمیآمیزد و نتیجه میشود آنچه ما از صدای فردین میشنویم.
از دیگر ابتکارات جلیلوند صداپیشگی دو نقش اصلی یک فیلم بود. نمونه آن فیلم «طوقی» علی حاتمی است که هم به جای بهروز وثوقی و هم ناصر ملکمطیعی صحبت کرد. صدای او در فیلم «زنده باد زاپاتا» با نقشآفرینی مارلون براندو، هنگام پرسش و پاسخ با ریاستجمهوری آمریکا نیز رد و بدل میشود. از بخشهای جذاب صداپیشگی او آنجاست که رئيس جمهور، دهقانان مکزیکی را در برابر مردمان سفیدپوستی که زمینهای آنها را غصب کردهاند، دعوت به صبر میکند و زاپاتا در پاسخ میگوید: آقای رئیس جمهور! ما نونمون را با گندم میپزیم و نه با صبر. این صدا و گفتوگو هنوز در ذهن نسلی از ایرانیان باقیمانده و به نوستالژی آنها تبدیل شده است. او لحن براندو را با کمی تغییر برای بهروز وثوقی به کار برد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
دوبله شش هزار فیلم تا سال ۱۳۵۷
چنگیز جلیلوند در یکی از برنامههای دورهمی، از توفیقهای خود در دور اول دوبله سخن گفت؛ از سال ۱۳۵۷ که با امتیاز بالایی نسبت به نفر دوم مقام نخست را کسب کرد و برترین دوبلور جهان شناخته شد. در آن سال پنج کشور آلمان، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا و ایران بیشترین امتیاز را در رقابتی که کمپانی متروگلدین مایر برگزار کننده آن بود، بهدست آوردند. در میان دوبلورها، جلیلوند با ۹۳ امتیاز اول و دوبلور فرانسوی با ۶۳ امتیاز دوم شد. این توفیق البته آسان به دست نیامد؛ همه ناشی از دقت و وسواسی است که او و همدورهایهای او در کار دوبله صرف کردند.
بسیاری گمان میکنند دوبله فیلم، کار چندان مشکلی نیست. نه تنها این گونه نیست، بلکه دشواری این کار به خصوص برای مدیر دوبلاژ بسی عظیمتر است. جلیلوند همواره از عهده این کار دشوار به خوبی برآمد. مدیر دوبلاژ تقریبا همانند یک کارگردان باید با فضای کلی فیلم آشنا باشد؛ یک فیلم را چند بار ببیند و ترجمه از زبان دیگر را هم مرور کند؛ نقشهای اصلی و فرعی را بشناسد و در ذهن خود مجموعهای از صداها (از دوبلورهای موجود) داشته باشد که همزمان با دیدن فیلم بتواند، مناسبترین صداپیشه را برای هر نقش پیدا کند. باندسازی و قرار دادن تمامی صداهای فیلم از موزیک تا افکت و ساندافکت، که سبب میشود فیلم نمایشی طبیعی پیدا کند، نیز برعهده مدیر دوبلاژ است. علاوه بر این، مدیریت این نکته که صدای دوبله و هنرپیشه به گونهای گذاشته شود که در میان بقیه صداها طبیعی به نظر برسد، از دیگر وظایف مدیر دوبلاژ است. بنابراین، مدیر دوبلاژ باید تا پایان دوبله، بر تمام مراحل انجام کار نظارت کند تا با کیفیت مطلوب پیش برود.
جلیلوند سال ۱۳۱۹ در شیراز متولد شد. در هفت سالگی به تهران آمد. پدرش او را به سینما میبرد و خود میگوید که فیلم «فاتح» با دوبله نصرتالله محتشم او را مشتاق کار دوبله کرد. او با شرکت در یک آزمون در سال ۱۳۳۹ وارد کار دوبله شد و یک سال بعد تحصیل در دانشکده را رها کرد و به شکل حرفهای به دوبله پرداخت. در گفتگو با برنامه دورهمی، جلیلوند عنوان میکند در سال ۱۳۴۷، دستمزد سالانه او از دوبله به رقم ۵۰۰ هزار تومان در سال رسیده بود و تا سال ۱۳۵۷ بیش از ۶ هزار فیلم را دوبله کرد.
بازگشت به ایران بعد از ۱۸ سال
جلیلوند پس از انقلاب به آمریکا رفت. آنجا موفق به اخذ مدرک فوقلیسانس هتلداری شد و مدتها مشغول به کار بود. او پس از ۱۸ سال به ایران بازگشت و مدیر دوبلاژ شد. با اشاره به برخی از فیلمهایی که او قبل از سفر به آمریکا دوبله کرده و دچار افتادگیهایی شده بود، گفت او خودش جاهای خالی عمده این فیلمها را با صدای جلیلوند ۷۰ ساله پر کرد.
جلیلوند همچنین در برخی از فیلمهای ایرانی به جای برخی نقش صحبت کرده است؛ از جمله آنها صحبت به جای محمدرضا گلزار در فیلم «سلام بمبئ» است. فیلم «گلادیاتور» ریدلی اسکات هم از جمله آثاری بود که او بعد از ۸ سال، دوبله آن را انجام داد و خود به جای نقش راسل کرو حرف زد.
در سالهای اخیر، جلیلوند علاوه بر کار دوبله به حیطه هنرپیشگی هم گام نهاد و به عنوان بازیگر به میدان آمد. حتی در برخی از فیلمهای نه چندان معروف چون «قلادههای طلا» و سریال «معمای شاه» (در نقش ژنرال هایزر) به ایفای نقش پرداخت. این آثار اما، هیچگاه نتوانست آنگونه که باید او را به عنوان بازیگر در فضای هنری - سینمایی ایران مطرح کند.
درگذشت این مدیر نامدار هنر دوبله، خلاء بزرگی در عرصه دوبله ایران است. صدای او اما ماندگار است و در خاطر ایرانیها و فارسیزبانان باقی خواهد ماند.