تهرانی که باشید و کمی قبل ترها را دیده و از خانواده از گذشته های دورتر شهر هم شنیده باشید، خوب می دانید که میدان حسن آباد و امیریه و شاهپور، مختاری و فرهنگ و منیریه تا قلعه وزیر و خیابان پاستور و فردوسی، برایتان چه مفهومی دارد.
این تعلق خاطر به گذشته در میان تمامی شهروندان هر شهر و دیاری وجود دارد و مختص به تهران و مردم این شهر نیست.
از تهران گفتم چرا که تهرانی هستم و میدان زیبا و تاریخی حسن آباد که قلب شهر قدیم تهران به شمار می رود، دیشب در آتش می سوخت و دل ما اهالی شهر که صدها خاطره از ابهت این میدان تاریخی داریم به همان اندازه در تب و تاب بود.
گنبدهای قرینه در چهار سوی میدان و آن رنگ منحصر بفرد فراموش نشدنی آجرهای این عمارات، همه بر شکوه میدان حسن آباد افزوده بود و سخن از روزگاری می گفت که این بخش از تهران برُو و بیایی داشت و به قول مادر بزرگم، امیر نشین پایتخت بود.
تعداد خانه های قدیمی و تاریخی باقی مانده در تهران چنان اندک است که با شنیدن خبر، مرمت یکی و یا نجات دیگری از بیل و کلنگ دلالان برج ساز و بساز و بفروش ها، چنان شاد می شویم انگاری که قباله خانه را به ناممان زده باشند.
میدان حسن آباد که بخشی از ساختمانهای تاریخی اش دیشب طعمه حریق شد و متاسفانه دو گنبد آن در آتش سوخت، در سال ۱۳۰۹ و دوره رضا شاه پهلوی بنا شده بود. این منطقه انتهای املاک میرزا یوسف مستوفی الممالک بشمار می رفت که به نام پسرش حسن مستوفی، این میدان حسن آباد نامیده شد.
زمانی بسیار دور، وقتی که با پدرم از اینسو به آنسوی میدان می رفتیم تا به سمت مطب دندانپزشکی عمویم حرکت کنیم، به پنجره های این عمارات باشکوه با دقت نگاه می کردم و از خود می پرسیدم که چرا استفاده بهتری از این ساختمان ها نشده و چرا موزه نمی شوند.
عمده فروشان جنس ها را طاقه طاقه تا سقف انباشته بودند و یا بعضی از پنجره ها کلا مسدود شده بود که به نظرم به زیبایی ساختمان آسیب می رساند.
از ۴۰ و اندی پیش می گویم. هنوز دیوارهای میدان مشق و دیوارهای خانه های قدیمی، پوششی از فلز شیب دار سرخ رنگ داشتند. کاج های باریک و بلند تهران قدیم در حیاط های یک طبقه سر جایشان بودند و بوته های امین الدوله و تاک در تمامی خانه ها آلاچیق های تابستانی را از شدت آفتاب تابستان حفظ می کرد.
آتش ساخت و ساز و تخریب که بر جان ساختمان های قدیمی تهران و باغ های شمیران که افتاد، مهار ناشدنی و بازگشت ناپذیر شد.گسترش شهر تهران اجتناب ناپذیر بود، اما کوششی برای حفظ هویت و بافت تاریخی شهر نیزانجام نگرفت.
متاسفانه در ۴۰ سال گذشته کم اهمیت ترین موضوع حفظ میراث فرهنگی و تاریخی کشور و یا ترمیم ساختمانهای قدیمی و استخواندار شهرها بوده است.
سیاست زدگی، مشکلات اقتصادی و عدم نظارت کافی شهرداری ها، فساد اداری و دولتی، چنان آسیبی به فرهنگ و تاریخ کشور زده است که بعید می دانم هرگز قابل جبران باشد.
مالکان باغهای شمیران و دربند تا ساختمانهای یک طبقه و ساختمانهای قدیمی تر در بافت قدیم تهران، به دلیل افزایش نرخ ملک و زمین و با رویای ثروت اندوزی، آتش بر جان خانه ها و باغهایشان کشیدند.
آثاری مانند میدان حسن آباد، در وین اتریش و یا پاریس، مهمترین جاذبه های گردشگری برای جهانگردان می باشند. در کمال ناباوری فردی در تویتر نوشته بود که وی ساکن حوالی حسن آباد است و در طول دهه ای که ساکن آن منطقه بوده، هیچوقت آن گنبدها برایش نه زیبا بوده و نه دوست داشتنی و نبودن آنها جای خالی است که زیباتر می شود.
این برخورد و نگاه به آثار فرهنگی و تاریخی، تاثیر ۴۰ سال برنامه های تخریبی و گسترش بی اعتنایی به زیبایی و فرهنگ و حفظ میراث فرهنگی بوده است. دیدن ساختمانهای بی هویت سر بر فلک کشیده در تهران و بانک ها و موسسات بی قواره ای که مانند قارچ از هر سو و روزنی در نبش کوچه ها و خیابان ها روییده اند، چیزی است که امروز به نظر می رسد شهروندان را به این سو سوق می دهد که این بافت های قدیمی شهر مزاحم و بی خاصیت هستند.
آتشی که دیشب بر جان میدان حسن آباد افتاد، ادامه همان آتشی است که دهه هاست بر جان خانه های قدیمی تهران و باغهای شمیران افتاده و امروز به این بنای ارزشمند تاریخی رسیده است.