شاید فکر میکردید یک رابطه «چندمهری» و «همجنسگرایانه» که در توییتر آغاز شده و داستانهای اینستاگرامی و وبنوشتهای ویدیویی آن در یوتیوب میلیونها دنبالکننده دارد، قرار است به تمام قراردادهای اجتماعی پشتپا بزند، اما انگار هنوز هم، حتی در نامتعارفترین رابطهها،هنجارهای سنتی بیمعنایی هست که پایداری همچنان جانسختی میکند.
بلا تورن، بازیگر، نویسنده و از چهرههای نامی فضای مجازی، دیروز در توییتر برای دنبالکنندگان خود پیام گذاشت که رابطه او با دوستدختر سابقش تانا مونژو،از فعالان یوتیوب، «دیگر خوب نیست، چون او ضوابط دخترانه را زیر پا گذاشته است».
گویا منظور او عکسی از مونژو است که او را به همراه ماد سان، خواننده رپ، در حال خروج از یک رستوران نشان میدهد. ماد سان نیز تا اوایل امسال با تورن رابطه داشته است.
تورن بابت شام خوردن مونژو و ماد سان، کاری به آن خواننده رپ نداشت و مستقیماً به سراغ دوست دختر سابقش رفت و به دیدگاههای عتیقهای در مورد جنسیت و وفاداری متوسل شد. از شخصی مثل تورن که این همه مترقی مینماید و در اعتراض به انگارهها و کلیشهها سخنسرایی میکند (پاسخ حماسی اوبه معیارهای دوگانه جنسیتزده در مورد حقسکوت دادن بابت افشا نشدنعکسهای لختی، از یادها نرفته است) انتشار چنین پیامی در توییتر، زیانبار و بیفایده است.
در این مورد، چند و چون رابطه اهمیت دارد. مردم رابطهای سهطرفه را به این سه نفر نسبت میدهند، اما طبق آنچه هر سه نفر مطرح کردهاند، چنین اطلاقی دقیق نیست. ظاهراً رابطه اصلی و آزاد تورن با ماد سان بوده است، و همزمان با مونژو هم ارتباط عاطفی داشته است. این سه نفر، برخلاف گفتههای نادقیق بعضیها، با هم ارتباط سهطرفه نداشتهاند. طبق دانستههای ما، مونژو و ماد سان فقط دوستدخترسابقشان مشترک بوده است و با هم رابطهای نداشتهاند. بنابراین، تفاوت برخورد تورن با آنها در انظار عمومی مهم است.
هم مونژو و هم تورن از آن چه رسانهها به رابطهشان نسبت دادهاند، صراحتاً انتقاد کردهاند. انگار برای عموم مردم دشوار است که درک کنند آنها فقط با هم «دوستصمیمی» نبودهاند، بلکه «دوستدختر» همدیگر، البته به معنای غیرسنتی آن، نیزبودهاند.
تورن ناخواسته با به کار بردن عبارت «ضوابط دخترانه» که اصطلاحی جنسیتی و تداعیکننده زنانی است که گویا در حین بافتن گیس هم راجع به مردها صحبت میکنند، به دیدگاهی اعتبار میدهد که طبق آن، رابطهاش با مونژو به اندازه رابطهاش با مردی که درگاهشمار توییتر وی هم جایی ندارد، دارای هیچ مشروعیتی نیست.
طبق روایتی دیرپا، ارزش اخلاقی زنان با نحوه برخوردشان با مردان پیوند دارد. طبق فرهنگ عامه، وقتی مردی درگیر رابطهای نامشروع میشود، «زنی دیگر»را مقصر میدانیم، اما در مواردی که زنی خیانت میکند، از مفهوم «مردی دیگر» صحبتی به میان نمیآید.
تورن ۲۱سال سن دارد و اغلب مخاطبان وی به احتمال زیاد جزو جوانترهای نسلی هستند که در اواسط دهه ۱۹۹۰ و اواخر دهه ۲۰۰۰ میلادی به دنیا آمدهاند؛ نسلی که پیشاپیش، بابت زیر پا گذاشتن تمامی قراردادها، از هنجارهای جنسیتی گرفته تا انگارههای مربوط به رابطهعاطفی، شهرت خوبی ندارد.
این که کسانی هنوز به مفهوم منسوخی چون «ضوابط دخترانه» پایبند باشند که طبق آن، زنان را باید بابت درگیر شدن در رابطهای بین زن و مرد سرزنش کرد، اما سرزنش کردن مردان محلی از اعراب ندارد، باید برای هر کسی که دغدغه مبارزه با این برداشتها را دارد، نگرانکننده باشد.
اکنون که مونژو و تورن هر دو درگیر رابطههایی دگرجنسگرا (و تا آن جا که میدانیم، تککام) هستند، گویی انبوه هواداران و دنبالکنندگانشان نفس راحتی کشیدهاند.اما اگر این دو زن همچنان ارتباط عاطفیشان را در عرصه عمومی مهم میانگاشتند، میتوانستند گفتمان مهمی را رقم بزنند. ولی به نظر میرسد که تورن عقبنشینی کرده است و رابطهشان را نوعی «دوستی زنانه» قلمداد کرده است.
زنان جوان، شیفته آن دسته از نامداران فرهنگی هستند که در نهایت سرافرازی به توقعاتی تن نمیدهند که جامعه همچنان بر ما تحمیل میکند. به افراد بیشتری مثل تورن و مونژو احتیاج داریم که نیازی نمیبینند به روشنی گرایش جنسی خود را تعریف کنند، زیرا این آزادی برای پیش بردن حقوق دگرباشان اهمیت زیادی دارد.
به نظر میرسد که ماهیت سرکوبگرانه روابط سنتی، نتوانسته آنها را به بند بکشد. شکی نیست که همه «چندمهری» نیستند، اما پذیرش آن به عنوان ساختاری مشروع در روابط عاشقانه، برای برآورده شدن حقوق زنان اهمیت زیادی دارد. زیرا این حقوق، همچنان در سیطره احترام گذاشتن ما به ازدواجهای مبتنی بر هنجار انگاشتن دگرجنسگرایی، «خانوادههای تکهستهای» و دیگر برساختههای پدرسالارانه دیرپا، اسیر است.
شاید کارهای مونژو، تورن را خیلی سرخورده کرده باشد و حق دارد که حس خود را به زبان بیاورد، اما واژگانی که انتخاب کرده است، بیاختیار ناراحتم میکند و ( دستکم به نظر من) تا حدی هم به شهرت او در پیشگامی واقعی در فمینیسم مترقی، لطمه زده است.
این کشمکش عمومی بر سر «ضوابط دخترانه»، ضوابطی که وجود ندارد، فشار ناخوشایند بیشتری به زنان وارد میآورد تابر اساس برداشتهایی منسوخ از زنانگی رفتار کنند. بیایید امیدوار باشیم که این فشار باعث خدشهدار شدن اهمیت رویکرد بدیهی و شفاف تورن و مونژو به گرایشهای جنسی خودشان نشود؛ رویکردی که حرکتی محوری به سوی تغییرات اجتماعی در وضعیت زنان جوان، در معرض دیدگاه عموم است.
© The Independent