داریوش اقبالی بیتردید یکی از تاثیرگذارترین خوانندگان موسیقی پاپ در چند دهه اخیر بوده است که چه در محتوا و مضامین اشعاری که در کارنامه کاری خود دارد و چه در جنس و نوع صدای سوخته و حرمانزدهای که از خود و حنجرهاش فریاد میکند، چندین نسل از مخاطبان را پیگیر آثار خود کرده است.
وجود رگههایی از اعتراض در مضامین اشعار و نیز صدای خشدار و برانگیزاننده به همراه آهنگهایی که در همنوایی با این صدا تصنیف شدهاند، در کنار گزینشگری حساب شده او در تمامی این سالها، او را به بلندگویی موسیقایی برای مخاطبانی بدل ساخته است که در پی بیان خواستههای خود بودهاند و حنجره و موسیقی او را مناسب وضع و حال خود یافتند و در همذاتپنداری با آن گویی خود و خواستههایشان را فریاد میکنند.
حتی اخبار و شایعاتی که درباره افسردگی و اعتیاد او منتشر میشد نیز مددرسان چنین تفاسیری بود و هست. او در گفت وگو با عنایت فانی خود را خوانندهای نامید که اعتراض را و انتقاد را نه با زبان خشم و خشونت که با زبان عشق بیان میکند.
از پریا تا دوباره میسازمت وطن
روحیه اعتراض در اشعار را داریوش از همان کارهای ابتدایی کلید زد. "پریا"ی احمد شاملو در سال ۵۱ و سپس جنگل (آهنگسازی بابک بیات) که شعر آن را ایرج جنتی عطایی با باورداشت به حادثه سیاهکل در آن سالها سرود و داریوش هم در گفتوگوی خود آن را تا اندازهای تایید کرد، نمونههایی از ترانههای اعتراضی او به شمار میروند. بعدها همین روحیه و استمرار در اشعار اعتراضی سبب شد تا او عملا به شاعر معترض نسبت به حکومت شناخته شود. اگر چه بعد از زندان و با خواندن رستاخیز (ابرمرد مشرقی) با آهنگسازی بابک بیات، در تجلیل از محمدرضا شاه، عملا تا حدودی آن اعتراض در عمل جای خود را به همراهی داد. داریوش البته در گفتوگو با برنامه "به عبارت دیگر" آن را عقبنشینی مصلحتی نام نهاد که بعدها در کارهای دیگرش پیگرفته شد. اما چه آن سخن را بپذیریم، که او به مصلحت عقب نشست، و چه سخن منتقدان را که او را به گرایش به چپها و تندروی در برابر فعالیتهای آن سالهای شاه متهم کردند، داریوش خوانندهای همیشه معترض ماند و این را در آثار و کارهای سالهای بعد از انقلاب هم میتوان دید. آثاری که بخشی مهم از پیوستگی و استمرار روحیه اعتراضی را محصول گزینشگری خود داریوش و البته صدایش باید به حساب آورد که چنین برداشتی را در مخاطب ایجاد میکند. برداشتی که سبب میشود تا حتی داستاننویسی چون عباس معروفی در روزنوشت ۲۰ مارس ۲۰۰۶ خود و پس از دیداری کوتاه از او اینگونه یاد کند، «داريوش است و تمام پرنسيپهاش. بهش گفتم جوانی من با صدای تو آغاز میشود. امروز که فکر میکنم میبينم جهان سيرک بزرگی است، و ما بر بند میگذريم از برابر تماشاچيان. ماندن بر اين بند چه دشوار است داريوش. و تو چه خوب ماندی، در صدر ماندی، آزاده، و بزرگ.»
نگاهی به دنبالکنندگان داریوش در فضای مجازی و حتی پلتفرمهایی چون اسپاتیفای نشان از اقبال گسترده به او و آثارش دارد. داریوش در اسپاتیفای بالای ۶۷ هزار دنبال کننده، در اینستاگرام بالای سه میلیون ودر فیسبوک بالای یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر دنبال کننده دارد که برای خوانندهای که عمده آثارش در فضای خاصی سیر میکند، توفیقی بزرگ است.
ترانه شناسی؛ ۳۵ آلبوم و دهها تک آهنگ
در کارنامه کاری داریوش بیش ۳۵ آلبوم و ۷۰ تک آهنگ در قبل از انقلاب و نیز بیش از ۵۰ تک ترانه در پس از انقلاب به چشم میخورد که عمده آنها از سوی برخی از برجستهترین آهنگسازان موسیقی پاپ و حتی کلاسیک سروده شدهاند. جالب این که در این فهرست نام چهرهآی همانند احمد پژمان نیز به چشم میآید. آهنگسازی که عمده کارش در موسیقی کلاسیک غرب است. آقای پژمان از قرار در سالهای میانی دهه شصت که به آمریکا آمد، بخشی از وقت و کارش را صرف آهنگسازی برای چند خواننده پاپ کرد که نصیب داریوش برای این دوران، سه ترانه «بمیرید» مولانا و «گرگ بیابون» و «روله» بود. پژمان چند کار دیگر را هم برای داریوش تنظیم کرد.
جدای از پژمان برخی از مهترین آهنگسازان موسیقی پاپ با او همکاری کردهاند. از بابک بیات و وارژوان و پرویز مقصدی و منوچهر چشمآذر تا محمد حیدری، محمد شمس، بابک افشار، عماد رام، حسن شماعیزاده، انوشیروان روحانی، فرزین فرهادی و صادق نوجوکی و … در این میان فرید زولان با آهنگسازی نزدیک به ۵۰ ترانه در صدر این فهرست قرار دارد.
آخرین کار داریوش اثری است به نام لبخند که با آهنگسازی داریوش تقیپور و روی شعری از اردلان سرفراز در بهار سال ۱۳۹۹ عرضه عمومی شد.
اعتیاد فصلی مهم و ادامهدار در زندگی داریوش
بخشی مهم از زندگی داریوش با موضوع و مضمون اعتیاد عجین شده است که تقریبا از همان سالها نوجوانی، و به گفته خودش، در زندگیش حضور داشت و در سالهای ابتدایی دهه پنجاه به رسانهها نیز راه یافت.
سوم بهمن ۱۳۵۲ هفتهنامه سفید و سیاه در مطلبی با تشبیه داریوش اقبالی به داریوش رفیعی (خوانندهای که در اثر اعتیاد و مصرف بیش از حد، در سن ۳۱ سالگی درگذشت) و گزارش یکی از شبنشینیهای او و بدون اشاره به این که او مواد مخدر مصرف کرده است، تلویحا این موضوع را با گذاشتن تیتری تایید میکند که داریوش «از مدتها پیش به شرکت در این گونه شبزندهداریها پرداخته است و اگر هرچه زودتر بخود نیاید و دوستان ناباب را ترک نکند، بیم آن میرود که او نیز چون داریوش رفیعی، قربانی اشتباهات دوران جوانی خود شود و نه تنها صدای گرم پرسورش، بلکه زندگیش را نیز از دست بدهد».
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این موضوع به اندازهای مهم است که میتوان محور اصلی گفتوگوی سه قسمتی عنایت فانی در برنامه «به عبارت دیگر» تلویزیون فارسی بیٰبی سی را همین موضوع اعتیاد، شناسایی و تعریف کرد. گویی تعمدی در کار بوده است تا یکبار و برای همیشه تمامی توضیحات درباره چگونگی برآمدن چنین پدیدهای در زندگی داریوش، شکلگیری آن، فروخفتنها و برخاستنهای چندباره و در نهایت سیطره و چیرگی بر این بلای خانمانسوز توضیح داده و آن را به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای شخصی زندگی این خواننده نامآور و در تراز با بهترین کارهای موسیقایی او در معرض داوری افکار عمومی قرار دهند.
اعتیاد به مواد مخدر در زندگی داریوش و چنانکه خود در کتاب خاطرات منتشر نشدهاش ( به نقل از گفتوگو کننده) بیان میکند از همان دوران نوجوانی و در منزل پدری در خیابان ویلا شروع شد.
در سالهای قبل از انقلاب به تفاریق قطع و وصل شد، در بعد از انقلاب اعتیاد به هروئین، به خصوص در لسآنجلس به آن اضافه شد و در نهایت در سال ۲۰۰۰ با ارادهای کمتر دیده شده و بستری طولانی مدت در یک مرکز درمانی در آمریکا، این غول نه تنها در شیشه قرار گرفت که با بناگذاشتن یک انجمن مردمنهاد به نام آینه و گسترش آن به حوزهها و حیطههای دیگر، فعالیتهای گستردهتری را برای مقابله و مبارزه با آن در پیش گرفته شد.
با مراجعه به سایت بنیاد آینه که به سه زبان فارسی،انگلیسی و اسپانیولی مطلب و محتوای رسانهای دارد، در کنار آن برنامههای آموزش محور مختلف و فیلمهای مستند از تجربههای ترک اعتیاد از سوی افراد مختلف و تلویزیون و رادیوی شبانه روزی، میتوان دریافت که موضوع اعتیاد و پیشگیری از آن یکی از مهمترین دغدغههای اوست که در همان گفتوگو با برنامه به عبارت دیگر نیز بر آن تاکید چندباره شده است. در سایت هم آمده که «در طول ۱۵ سال گذشته، بیش از ۵ هزار ساعت برنامه تهیه و پخش و ۲۸ سمینار آگاهی دهنده رایگان برگزار شده است».
خاطرات داریوش منتشر میشود؟
بیتردید، انتشار خاطرات داریوش اقبالی میتواند اطلاعات دقیقتری را از فراز و فرود زندگیاش در اختیار مخاطبان قرار دهد. در آن گفت وگو به نظر میرسد عمده تاکید بر خاطرات دوران کودکی و نوجوانی است و کمتر مشکلات و مسائلی که در خارج از ایران و به خصوص در همنشینی با آهنگسازان دیگر رخ نمود، بیان میشود.
داریوش در همان گفتوگو که پنج سال قبل انجام شد، اشاره میکند روی خاطراتش تمرکز کرده و در حال انجام آن است، اما اشارهای به انتشار زودهنگام آن نمیکند. بلکه میگوید هیچ اصراری ندارد و وعدهای هم نمیدهد که این خاطرات چه زمانی منتشر خواهد شد. اما قطعا انتشار آن خاطرات میتواند برخی ابهامات درباره فعالیتهای گذشته و حال او را روشنتر کند. به خصوص برخی ترانههای سالهای دهه پنجاه او که ماهیتی سیاسی اجتماعی پیدا کرده و حتی شایعاتی درباره گرایشهای چپگرایانه آن ترانهها در محافل بر سر زبانها بود.
با این همه فراز و فرود، میتوان گفت که او هنرمندی است که توانست به سلامت از خطرات و آسیبها بگذرد و امروز در جایی بایستد که دنبالکنندگان خاص خود را دارد. هنرمندی که خاص میخواند و مخاطبانش نیز به رغم تعداد بالا خاص هستند.