کبیسه بزرگان و پرواز خسرو آواز ایران

سالی که گذشت سال کبیسه بزرگان و پرواز خسرو آواز ایران بود، مرگ‌هایی که تلخ و آسان اتفاق افتاد و اندوه حاصلش بود، به امید پایان ممنوعیت‌ها و محرومیت‌ها برای بزرگان هنر و فرهنگ

سالی که گذشت، سال کبیسه بزرگان و افسوس برای از دست‌دادن دست‌نیافتنی‌ها در عرصه هنر ایرانی بود. سالی که «خسرو آواز ایران» در میان حیرت و اندوه علاقه‌مندان به موسیقی و فرهنگ جان‌عزیزش مسافر دوردست‌ها شد.

شاید اگر محدودیت‌های کرونا و ممنوعیت‌های امنیتی معمول در ایران، برای برگزاری مراسم بدرقه علیرضا شجریان وجود نداشت، «خداحافظی با ققنوس یگانه موسیقی اصیل ایرانی» باشکوه‌ترین مراسم و بزرگداشت برای هنر و فرهنگ این مرز و بوم می‌شد.

شجریان طی سالیان عمر هنری خود، نخست به دلیل استعداد شگرف در آواز و خلق موسیقی که ریشه در فرهنگی اصیل دارد و سپس به دلیل معرفتی که او را به‌جای دستگاه حکومت؛ با وجود همه محرومیت‌ها در کنار مردم قرارداد، یگانه‌ای تکرار ناشدنی و بی‌بدیل است.

او به‌خصوص پس از وقایع سال ۱۳۸۸ دیگر تنها نوای موسیقی ایرانی نبود، بلکه انعکاس رنج و اندوه و خشم و نگرانی برای مردمی بود که صدایی نداشتند.

اما سال ۱۳۹۹ سال درگذشت محمدعلی کشاورز هم بود. مردی که پرورش‌یافته نسلی در سینمای ایران بود که سایه هنری عمیق بر سر تئاتر و سینما بودند. ایشان هنر بازیگری‌شان شناسنامه دارد و هر آنچه در این عرصه انجام داده‌اند، بخش مهمی از تاریخ فیلم و سینمای فارسی است.

می‌گویند چنگیز جلیلوند یکی از چهره‌های دوبله در صنعت فیلم و سینمای ایران است که «آبرو و اعتبار صداپیشگی با صدای او ساخته شده است»، بازگشت آقای دوبله و صدا به ایران پس از بیست سال و تلاش او برای فعالیت با وجود همه محدودیت‌ها، پایان کار هنری‌اش را یگانه کرد. کارنامه این هنرمند عرصه دوبله، خلق صداهایی است که گاه از فیلم‌ها و بازیگرانی که او صداپیشگی آن‌ها را برعهده داشته در ایران شهرت بیشتر یافته‌اند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

مرگ برای آقای صدا اگرچه عبور از لحظه حضور بود، اما برای علاقه‌مندانش افسوس برای روزهایی بود که از دست رفت و هنر وی کنار ماند و لذت از لحظه‌هایی بود که او خلق کرد و جاودانه شد.

مرگ ماه‌چره خلیلی و علی انصاریان که هر دو از چهره‌های جوان تصویر و سینما بودند، جزء لحظه‌های ناباورانه سالی شدند که گذشت. در این میان مرگ انصاریان برای جامعه دردناک‌تر بود. علی انصاریان پس از آنکه از ورزش به سینما آمد و توانست در تلویزیون و آثار مختلف سینمایی و تلویزیونی به دلیل صراحت لهجه و لحن و بیان دلنشین جایی باز کند، چنان میان مردم محبوب شد که، در این عرصه گوی از ورزش ربود.

او جزء چهره‌هایی بود که زبان سرخش، مدیران انقلابی صداوسیما را هرازگاهی می‌رنجاند و نسبت ممنوع‌الکار بودن در نظرش تقدیری بود که نمی‌شد از آن گریخت. نام بعضی خوانندگان و هنرمندان ممنوعه را انصاریان اولین بار در این سال‌ها به‌عنوان مجری پشت دوربین آورد و او بود که از بسیاری تصمیم‌های مدیران صداوسیما صراحتاً انتقاد کرد.

مرگ انصاریان علاوه بر اندوه، مردم را بیشتر از این جهت ناراحت کرد که شاید اگر موضوع کرونا و واکسن سیاسی نشده بود، جان جوان این هنرمند و ورزشکار محبوب از دست نمی‌رفت.

علی‌اکبر عالمی از چهره‌های آبرودار و معقول سینمای ایران بود. او با آنکه سال‌ها سابقه کار در صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را داشت، جزء معدود چهره‌هایی بود که آثارش هرگز تحت تأثیر فضا و محیط کارش قرار نگرفت و همواره مورد احترام همه افراد و نام‌های بزرگ و کوچک سینما بود. مرگ او که گفته شد در اثر فعالیت سینمایی در دوران کرونا اتفاق افتاد، از این جهت علاقه‌مندان هنر هفتم را در این سال رنجاند.

سیروس گرجستانی و بهمن مفید هر دو چهره عرصه سینما و تلویزیون در ایران بودند که مرگشان مردم را غافلگیر کرد. گرجستانی تیپی مقبول و مورد توجه در سینمای طنز ایران بود. حاصل کار هنری او شخصیت‌هایی شدند که جامعه آن‌ها را دوست داشت. مرگ بهمن مفید، مرگ هنرمندی بود که با یک دیالوگ در فیلم قیصر چنان جاودانه شد تا همه درک کنند گاهی چند دقیقه می‌تواند سرنوشت یک هنرمند را با تاریخ پیوند بزند. او که سال‌ها در ایران ممنوع الکار بود، یکی از چهره‌های محبوب و شناخته شده سینمای پیش از انقلاب به‌حساب می‌آید.

در سینما و تئاتر ایران چهره‌هایی مانند پرویز پورحسینی که در آثار کارگردانان نامداری چون بهرام بیضایی، علی حاتمی، حمید سمندریان، آربی اوانسیان، مسعود کیمیایی، واروژ کریم‌مسیحی و… خالق شخصیت‌هایی فراموش‌نشدنی، حتی در نقش‌های کوتاه شده‌اند، کمیاب هستند. مرگ پورحسینی در شرایطی که یکی از بازیگران صاحب‌سبک و ستارگان خوشنام سینما و تلویزیون به شمار می‌رفت، درگذشت بزرگی از خاطره‌سازان سینما در سال ۱۳۹۹ بود.

کامپوزیا پرتویی نیز از کارگردانان صاحب‌نام سینمای ایران بود که برنده چهار سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر شد. مرگ او در کنار مرگ صدیقه کیانفر که کار خود را با گویندگی در رادیو نفت ملی آبادان آغاز کرد و در تئاتر و سینما ادامه داد نیز، درگذشت چهره‌هایی مطرح در سینما و فرهنگ ایران محسوب می‌شود که معنای کبیسه بزرگان را کامل کرده است.

می‌گویند مرگ حق است. کسی نمی‌تواند از آن بگریزد. اما در شرایطی که ممنوعیت کار، تصویر، فعالیت، خروج، صداوسیمای هنرمندان با کارسازی مدیران انقلابی صداوسیما، فرهنگ و نهادهای امنیتی، عقیدتی و سیاسی روش معمول برای انتقام و وادار کردن هنرمند به سکوت است و رشد عددی تعداد هنرمندان محروم و در زندان به نسبت چهل سال گذشته در این سال بی‌سابقه بوده است. شاید مرگ افسوس بزرگ‌تری باشد.

افسوس اینکه چه آثاری می‌توانستند خلق شوند که نشدند و چه لحظاتی می‌توانستند ساخته شوند که از دست رفتند. در کنار این موضوع تعطیلی سالن‌های تئاتر و سینما، برنامه‌های کنسرت و نمایشگاه‌های هنری به دلیل کرونا و تعطیل شدن بازار چاپ و نشر همه نشان می‌دهد که سال ۱۳۹۹ سال سخت هنر و هنرمند تا امروز است.

بیشتر از فرهنگ و هنر