تصویر از یک مرد و زن تکیده بعد از ۸ سال حصر خانگی در رسانه های عمومی منتشر شد.
میرحسین موسوی و همسر وی زهرا رهنورد، رهبران اعتراضات انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ همچنان در حصر اما به گفته بستگان اجازه یافته اند که به خانه بستگان درجه یک خود آمد و شد داشته باشند. در حالی که بحران گرانی و مشروعیت نظام، بزرگترین چالش در ۴۰ سال گذشته برای نظام جمهوری اسلامی به شمار می رود، انتشار این تصاویر به جز بازتابی در سایت های داخلی، نتوانست تاثیری بزرگ بر قالب جمعیت ایران ولو ناراضی از حکومت و دولت بگذارد.
چنانچه که این تصاویر ۵ سال پیش بازنشر می شد، امکان ایجاد هیاهو و تب و تابی بزرگ در اجتماع می رفت، اما گرانی و سرخوردگی عموم از اصلاح طلبان که تاکنون نتوانسته اند در جهت بهبود اوضاع اجتماعی، رفاهی و سیاسی مردم گامی اساسی بردارند می تواند علت اصلی بی اعتنایی مردم باشد.
دغدغه بیشتر ایرانیان در این روزها، دخل و خرج خانوارهایی است که به سختی می توانند معاش فامیل را تامین کرده و اجاره خانه خود را بپردازند و در این شرایط دیدن تصاویر یک زوج محنت کشیده در نهایت توانست باعث ایجاد تاسف برای نظامی شود که افراد منصوب و وابسته به خویش را اینگونه ظالمانه در حبس خانگی بدون محاکمه و اتبات جرم اسیر کرده باشد.
و اما نکته در اینجاست که این تصاویر آیا هدفمند و از سوی نظام در جهت ایجاد مشغولیتی بغیر از معضلات روزمره به شبکه های اجتماعی درز کرد در حالیکه همان روز معلمان سراسر کشور در اعتراض به پایین بودن دستمزد و هزینه های بالای زندگی تخصن و اعتصاب کرده بودند. و گمانه دیگر می تواند از سوی اصلاح طلبان و با انگیزه سنجش اقبال عمومی به اصلاح طلبی و جنبش سبز باشد که با انتشار ویدیو و تصاویر آقای موسوی در صدد دریافت میزان محبوبیت و اقبال عمومی خود در بین مردم باشند تا به این وسیله مقدمات انتخابات ریاست جمهوری در دو سال آینده را فراهم کند.
هر چه که باشد، خواست های مردم ایران نسبت به ۸ و یا ۱۰ سال پیش بسیار فراتر از تغییر در سیستم کنونی رفته است و فردی می تواند به آنها انگیزه دهد که خواستار تغییر نظام کنونی باشد نه اصلاح درونی و میرحسین موسوی دیگر معرف این خواست اجتماع کنونی ایران نیست.