در دوره بیعت (انتخابات)، توجهها به نامزدهای نظام، دستگاه تبلیغاتی، هزینههای تبلیغات، روش تبلیغاتی نامزدها، رقابتهای میان آنها، میزان مشارکت در بیعت و روشهای تقلب و مهندسی و دستکاری معطوف میشود و موضوعهایی که در صدر اخبار قرار میگیرند اینها است که حکومت چگونه میخواهد فرد موردنظر «آقا» یا همان «نظام» (بهعلاوه سپاه پاسداران) را از صندوقها در بیاورد و شورای نگهبان و دستگاههای امنیتی و نظامی صحنه را چگونه میچینند. اما این داستان طرف دیگری هم دارد: مخالفان رژیم در این شرایط چه میکنند؟ چشماندازها، چالشها و فرصتهای آنان چیست؟ آیا تحریم اعلام میشود یا خیر؟ اگر بشود، گستردگی آن تا چه حد است؟ آیا موفقیتی حاصل میشود؟ و اصولا آن گونهای که بیعت برگزار میشود، چه تاثیری در عملکرد، راهبردها و تاکتیکهای مخالفان دارد؟
چشماندازها
صف کشیدن همه نیروهای ولایتگرا پشت سر ابراهیم رئیسی هم به مردم ایران و هم به اپوزیسیون نشان داد که دیگر باید باور کنند نظام اصلاحپذیر نیست و در سالهای آینده، برنامههای موشکی و هستهای و گسترشطلبی و تروریسم با قوت ادامه خواهد یافت. رژیم در انزوا خواهد ماند، بیشتر تحریمها لغو نخواهد شد و مردم ایران با فقر و فلاکت بیشتر، هزینه این برنامهها را خواهند داد. همچنین با سیاستهایی که جو بایدن و اتحادیه اروپا در پیش گرفتهاند، مردم ایران دیدهاند که دولتهای اروپایی و آمریکایی برای پاسخگو کردن و مقابله با مخاطرات امنیتی رژیم، برنامهای ندارند.
بنابراین بیشتر مردم و مخالفان جز در پیش گرفتن مسیر حضور خیابانی به شکل میلیونی برای سرنگونی رژیم، راه دیگری پیشرو ندارند. پرسش این است که این رهیافت خیابانی چه زمانی و چگونه پیش گرفته خواهد شد و مشکلات و ظرفیتهای این رهیافت کداماند؟
چالشها
مخالفان جمهوری اسلامی ایران در داخل و خارج با وجود نارضایتی بیش از سهچهارم مردم ایران، سرکوب هر روزه و احساس بیآیندگی اکثریت مردم و نادیده گرفتن فرایندهای سیاسی رژیم، با سه چالش جدی مواجهاند:
۱) اگر حکومت برای کاهش رنجهای مردم ایران (فقر و بیکاری و ناامنی و همهگیری و بیماریهای روانی و حاشیهنشینی) برنامهای جز تحمیل ریاضت و تحمل بیشتر ندارد، مخالفان نیز برای سقوط رژیم برنامهای- هرچند تدریجی و درازمدت- ارائه نکردهاند و منتظرند روزی میلیونها نفر تصادفی به خیابان بریزند و حکومت را سرنگون کنند. برای عناصر سیاسی، چنین رویهای به معنی انفعال است و با خواندن دعای باران و نذرونیاز به درگاه الهی تفاوتی ندارد. فعال سیاسی برای رسیدن به اهدافش برنامه و سیاست دارد، نه تفکر آرزومندانه.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
۲) میزان خطرپذیری مخالفان بسیار پایین است. گروههایی که نتوانند خطر شکست را پذیرا شوند، هرگز نمیتوانند طعم موفقیت را بچشند. مخالفان جمهوری اسلامی ایران در هیچ موردی مخالفان داخل کشور را به اعتراضهای خیابانی، نافرمانی مدنی یا آشکار کردن مخالفتشان در دورهها و مناسبتهای خاص دعوت نمیکند چون میترسند خون آنها به گردنشان بیفتد یا دعوتشان با استقبال مواجه نشود.
دعوت به اعتراض بههیچوجه مساوی پذیرش مسئولیت سرکوب نیست، چون مسئولیت سرکوب و خونریزی با حکومت است، نه کسانی که بدان اعتراض میکنند. همانطور که «نه» شنیدن از مردم باید برای حکومتها به عادت تبدیل شود، مخالفان نیز باید آن را بهدرستی هضم و جذب کنند.
۳) چالش دیگر ضعف سازمانی و رسانهای در خارج کشور برای فضاسازی کافی علیه سیاستمداران غربی است که بهدنبال خشنودسازی مقامهای جمهوری اسلامیاند. مخالفان نتوانستهاند سازمانی شبیه نایاک در آمریکا داشته باشند که با بازی در چند نقش موازی و حتی متضاد (فعال حقوق بشر، پادوی ظریف در مذاکرات، مدافع حقوق ایرانیان مقیم آمریکا)، هم از منابع غیرمستقیم جمهوری اسلامی و هم از منابع فدرال و هم منابع ثروتمندانی مثل سوروس استفاده میکنند. مشخص است که نایاک در مذاکرات ژنو در سال ۲۰۱۵ برای رضای خدا در خدمت مقامهای جمهوری اسلامی ایران عمل نمیکرد.
فرصتها
اما در سالهای آینده چهار فرصت عمده ناشی از نتیجه بیعت ۱۴۰۰ همافزایی شده است که دست مخالفان را برای بسیج سیاسی در داخل بازتر خواهد کرد.
۱) حذف نامزدهای احزاب و گروههای اصلاحطلب و اعتدالگرا از جمع نامزدهای کرسی ریاست قوه مجریه، بازی پلیس خوبـپلیس بد نظام برای مردم ایران و بخشی از افکارعمومی بینالمللی را به پایان برد. دیگر دولتهای غربی نمیتوانند وانمود کنند که دارند با میانهروها مذاکره میکنند. حکومت در برابر اصلاحطلبان سه دهه تلاش کرد تا نشان دهد که نهاد انتخابی در ایران وجود ندارد تا دموکراسی و رای و انتخابات معنا داشته باشد. اینک چهره کریه نظام با خامنهای و رئیسی در برابر چشمان همگان است. این چهره آنچنان زشت است که مشاطهگران همیشگی جمهوری اسلامی ایران- بخش خارجی آن- که در دورههای قبل مردم را در داخل و خارج به مشارکت دعوت میکردند تا بهجای مصباح، دری نجفآبادی انتخاب شود، این بار مهر سکوت بر لب زدهاند. در آستانه بیعت ۱۴۰۰ در یک طرف حکومت و پایگاه رانتخوار و امتیازجوی حکومت ایستاده است و در طرف دیگر، بیش از سهچهارم مردم ایراناند که دیگر جمهوری اسلامی را نمیخواهند. این امر کار اپوزیسیون را در جذب نیرو و بسیج خیابانی در داخل و بسیج بینالمللی علیه حکومت بسیار آسان خواهد کرد.
۲) با وجود دولت رئیسی، تنشزایی جمهوری اسلامی ایران و توزیع موشک و پهپاد جنگی برای حماس، حزبالله، حشد الشعبی و حوثیها ادامه خواهد داشت و برای لابی جمهوری اسلامی و اصلاحطلبان، ارائه جمهوری اسلامی بهعنوان نظامی عادی دشوارتر خواهد شد. بعد از روی کار آمدن رئیسی، مخالفان برای به راه انداختن کارزارهایی علیه رژیم در نهادهای بینالمللی نسبت به استمرارطلبان دست بازتری خواهند داشت.
۳) با روی کار آمدن رئیسی و باند سپاهی امنیتی در قوه مجریه، ناکارآمدی، فساد و اتلاف حکومتی تشدید خواهد شد. اشتهای این گروه برای رسیدن به منابع موردنظرشان، آن هم در زمانی کوتاه، مشکلات را تشدید خواهد کرد؛ همان اتفاقی که در دوره احمدینژاد افتاد. با این تفاوت که در این دوره درآمدها کمتر و اشتها بیشتر خواهد بود. این امر مردم را ناراضیتر و زمینه را برای بسیج سیاسی، مساعدتر خواهد کرد
۴) لابی دستساخته ظریف در اروپا و امریکا معلوم نیست بتواند همان رابطه را با دولت رئیسی هم برقرار کند. به احتمال زیاد دولت رئیسی لابی مورد اعتماد خود را به راه خواهد انداخت. مخالفان میتوانند از این فرصت برای اطلاعرسانی در مورد رژیم و تنویر افکارعمومی در کشورهای غربی استفاده کنند؛ چون لابی ظریف بخش قابلتوجهی از فضای رسانهای آمریکا را برای گزارش مسائل ایران در اختیار دارد و این فضا با خلاء مواجه میشود. لابی ظریف در هشت سال گذشته مسائل ایران را بر اساس روایتهای مورد نظر نظام، در رسانههای چپگرای غربی پوشش میداد و بعد، فارس و کیهان و تلویزیون دولتی آنها را بهعنوان اعتراف رسانههای صهیونیستی به خورد مردم ایران میدادند. کیهان در هشت سال گذشته در صدها مورد خلاصه این مطالب را پوشش داده است.
کارزارهای تحریم
نتایج نظرسنجیهای گوناگون دولتی و شبهدولتی و مستقل نشان میدهند که کارزارهای تحریم بیعت در این دوره موفقتر از دورههای قبل بودهاند؛ بهویژه سه کارزار شناختهشدهتر از بقیه بودند و در رسانههای خبری و فارسیزبان خارج از کشور پوشش مناسبی یافتند: کارزار خانوادههای کشتهشدگان تابستان ۶۷، آبان ۹۸ و سقوط هواپیمای اوکراینی (رای بیرای)، جمعی از کنشگران مدنی و سیاسی (رای نمیدهم) و جمعی از هنرمندان و نویسندگان (نه به جمهوری اسلامی).
کارزارهای تحریم در بیعت ۱۴۰۰ در رساندن صدای خود به شهروندان ایرانی موفقتر از دورههای قبل عمل کردند. تحریم در براندازی رژیمهای سیاسی نقش مستقیمی بازی نمیکند اما دو کارکرد عمده دارد: شکاف میان دولت و مردم را در عرصه عمومی به نمایش میگذارد و ادعای دولت در مجامع و روابط بینالمللی مبنی بر نمایندگی از ملت را از آن میستاند. تحریم حکومت مبتنی بر زور را عریان میکند.