در افغانستان اصطلاح «خر از پل گذشتن» وقتی استفاده میشود که طرف یا نیازهایش برطرف شده باشد یا از مرحله نیازمندی گذشته باشد و دیگر به کسی که نیازمند او بوده است، اعتنایی نکند. این روزها به نظر میرسد خر طالبان نیز از پل سیاست گذشته است و دیگر به توافق صلح با آمریکا و به رسمیت شناختن نزد کشورهای غربی و خارج شدن نام فرماندهانشان از فهرست سیاه سازمان ملل متحد چندان نیازی ندارد. طالبان اینک کشورهایی مانند چین و روسیه را متحدان جدید خود میداند که میتواند به جبران قطع کمکهای غرب، به آنها روی بیاورد.
فارین پالیسی در مطلب روز دوشنبه، ۲۰ سپتامبر، خود با عنوان «طالبان به غرب نیازی ندارند» به قلم «عظیم ابراهیم» نوشته است که گروه طالبان در حال حاضر رابطه بسیار خوبی با قطر دارند و رابطه آنان با جمهوری اسلامی ایران هم به دلیل مخالفت مشترک با ایالات متحده آمریکا نسبتا گرم است. به باور نویسنده مقاله، بهزودی با حل مشکلات مرزی، رابطه طالبان با پاکستان هم به مستحکمترین حد خود خواهد رسید و در چنین وضعیتی، طالبان زیاد هم در پی به رسمیت شناخته شدن خود از سوی غرب و تمکین به خواستههای آنان -که گاه با نگرش سیاسی و مذهبی آنان در تضاد است- نخواهد بود.
باور نویسنده مقاله این است که غرب نیز تا زمانی که طالبان دوباره به خطری برای آنان تبدیل نشود، به آنها کاری نخواهد داشت و حمایت از دموکراسی و حقوق زنان و حقوق شهروندی مسائلی نیستند که غرب و بهخصوص آمریکا برای آنها خود را به آتش جنگ در افغانستان نزدیک کند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اصولا طالبان هم جریان نظاممندی نیستند که دولتسازی و مشروعیت جهانی اولویت آنان باشد. آنها حتی به معنی واقعی یک جریان اسکولاستیک اسلامی نیز نیستند که بخواهند مبانی فکری اسلام را در افغانستان یا حتی جهان بسط دهند. طالبان مجموعهای از جنگجویان قبیلهایاند که بر مبنی تفکرات ملیگرایانه پشتون به عرصه سیاست وارد شدهاند. آنان بیش از اینکه حاصل تفکر درونی خود باشند، آلت دست سیاستهای بزرگ منطقهایاند. بنابراین برای چنین جریان متناقضی وجود دولت مقتدر و باثبات معنی ندارد. ضدیت آنان با حقوق شهروندی و بهخصوص حقوق زنان هم برگرفته از همین ذهنیت مسلط قبیلهای در جامعه خودشان است که زن را در فرودستترین بخش سلسله مراتب قبیلهای قرار میدهد. بر اساس مناسبات قبیلهای، زن همچون کالا قابل خریدوفروش و انتقال از یکی به دیگری است. چنین تفکری نمیتواند تاکید جهان برای تامین حقوق زنان را برتابد.
به نظر میآید آنچه در افغانستان رخ خواهد داد تداوم نظامی بدون بنمایه فکری طالبان برای حداقل بیشتر از دو سال است. پس از آن، مسلما جامعه جهانی که تا آن زمان به رویکردهای درونی طالبان موضعی بیطرفانه داشتهاند، خطر بیرونی طالبان را درک خواهند کرد و رشد افراطگرایی در داخل جغرافیای افغانستان، زمینه حرکت آن به بیرون از مرزهای این کشور را مهیا خواهد کرد.
کمتر کسی به اظهارات احمدالله وثیق، معاون کمیسیون فرهنگی گروه طالبان، با یکی از رسانههای داخلی افغانستان توجه کرده است. او در این گفتوگو اظهار میدارد که رهبر این گروه در اصل رهبر تمام مسلمانان جهان است اما چون در حال حاضر نیرو و توان لازم را ندارد، خود را رهبر جغرافیای افغانستان میداند.
این دیدگاه دقیقا همان دیدگاه گروههای تروریستی نظیر القاعده و داعش است که پی گسترش حضور خود در سراسر جهان و از بین بردن تمام نظامها در جهاناند.
به این ترتیب، پس از دو سال طالبان دوباره به کابوسی خشونتبار برای جهان تبدیل خواهند شد و هرچند خود طالبان به خروج از مرزهای جغرافیایی خود میل چندانی ندارد، گروههای تروریستی جهادگر که مدعی حاکمیت اسلام بر سراسر جهان بهخصوص کشورهای اسلامیاند که نظامهای از نظر آنان طاغوتی دارند، فعالیتهای خود را روزبهروز از پایگاههایشان واقع در افغانستان گسترش خواهند داد.
این مسئله میتواند یک بار دیگر حوادثی چون یازدهم سپتامبر را رقم زند زیرا ادعای طالبان مبنی بر قطع ارتباط با گروههای تروریستی صرفا روی کاغذ است. در ۱۵ سال گذشته، طالبان علنا با تمام گروههای جهادی رابطه مستقیم داشته و این رابطه باعث شده است تا رهبران و فرماندهان نظامی این گروهها کمکم دوباره به سمت افغانستان به راه بیفتند.