صبح جمعه تصویری ناواضح ازمقالهای بردیده شده یک روزنامه ملی درسال ۱۹۹۳ توییت کردم. دلیلم برای انتشار آن، خبری بود که صبح را با آن آغاز کردم. خبری که در تمام روزنامهها، تلویزیون و رادیو آمده و میگفت دانشمندان نتیجه گرفتهاند که فقط یک «ژن همجنسگرای» منحصربهفرد وجود ندارد. این نتیجهگیری که در نشریه علمی «ساینس» (Science) منتشر شده است از اطلاعات بانک ژنتیکی بریتانیا و همچنین سرویس ۲۳اندمی (23andMe)- استفاده کرده است. [سرویسی تجاری برای افرادی که علاقهمندند تا به شناسنامه و ترکیب ژنتیکی خویش دست یابند]
من قطعا یک دانشمند نیستم، ولی همواره نسبت به مطالعات و تحقیقات ژنتیکی راجع به مسائل جنسی احساس خوبی نداشتم. میدانم که این تحقیقات از نظر بسیاری خیلی مفید است تا خط بطلانی بر افسانه انتخابی بودن هویت جنسی بکشد. با این وجود، فکر نمیکنم تاثیری بر نحوه رفتار مردم با من داشته باشد و همیشه این خطر وجود دارد که برای مقاصد دیگری، مانند موردی که در توییت خود مستند کردم، استفاده شود.
وقتی آن مقاله منتشر شد من ۲۰ سال داشتم و تنها چهارماه بود که همجنسگرایی خویش را آشکار کرده بودم. خیلی احساس آسیبپذیر بودن داشتم و حتی به والدین و برادرانم نگفته بودم.
تیتر این مقاله بریدهشده از روزنامه، «امید برای سقط جنین بعد از پیدا شدن ژنهای همجنسگرا» بود و در ادامه این سطر ترسناک آمده بود: «به زودی ممکن خواهد بود پیشبینی کرد آیا بچه همجنسگرا خواهد شد و مادر فرصت سقط آن را خواهد داشت».
‘Abortion hope’! Here’s how a national newspaper wrote about ‘gay genes’ in 1993. The article repulsed me so much I cut it out and have kept it to this date. It reminds me to be proud about who I am! #LGBT #LoveIsLove pic.twitter.com/UZaQG9dVUp
— Antony Tiernan (@AntonyTiernan) August 30, 2019
«امید برای سقط جنین! این نحوه خبررسانی یک روزنامه ملی در سال ۱۹۹۳ درباره «ژنهای همجنسگرا» است. مقاله تاثیری چنان منفی بر من داشت که آن را بریدم و تا به امروز نگاه داشتهام. به من یادآور میشود که کی هستم! دگرباشی (#LGBT) عشق، عشق است (#LoveIsLove)»
به یاد دارم که آن مقاله چه تاثیری منفی بر من داشت و چقدر مرا عصبانی کرد. عصبانی از اینکه اصلا چرا ما چنین تحقیقی را انجام دادهایم و چگونه از آن تحقیق در این روزنامه استفاده شده است.
این توییت فراگیر شد و هزاران نفر آن را به اشتراک گذشته و لایک کردند. صدها نفر اظهار داشتند نمیتوانند باور کنند یک روزنامه چنین اموری را در همین سال ۱۹۹۳ منتشر کرده است. همه مبهوت و وحشتزده بودند که چنین مقالهای در دوران زندگی آنها نوشته شده است. با این وجود، بسیاری هم احساس میکردند این مقاله موردی استثنایی در یک روزنامه محافظهکار بوده است. موردی که واقعا بازتابدهنده زندگی در اوایل دهه ۹۰ میلادی نبوده است. اما نه تنها این اعتقاد ناشی از کوتهنظری است، بلکه بازنویسی خطرناک و اشتباه تاریخ دگرباشی است.
من میدانم که همجنسگراهراسی در سال ۱۹۹۳ کاملا شایع و در رسانههای اصلی همواره آشکار بود. همیشه به زنندگی این داستان درباره سقط جنین نبود، ولی خیلی هم طول نمیکشید تا روزنامههای روز را ورق زده و به مقالهای بربخورید که همجنسگرایان را مسخره کرده، حق ما برای دستیابی به حقوق برابر را به چالش کشیده و ما را به خاطر بسیاری از مشکلات جامعه سرزنش کند. در سال ۱۹۹۴، یک نماینده مجلس از رفتارهای همجنسگرایانه آشکار بهعنوان کارهایی «غیرطبیعی و غیرعادی» اشاره کرد.
به یاد داشته باشیم که در سال ۱۹۹۳، سن قانونی برای رابطه جنسی میان دو مرد، ۲۱ سال بود (در حالیکه برای دختر و پسر ۱۶ سال بود) برای یک مرد ۲۰ ساله غیرقانونی بود که با دوستپسر ۲۰ ساله خود همبستر شود. این قوانین به همجنسگراهراسی و تبعیض و طرد دگرباشان جنسی مشروعیت بخشید چرا که مقرر میداشت رابطه آنها از سایرین متفاوت است. در ۱۹۹۴، سن قانونی به ۱۸ سال کاهش یافت ولی هنوز شش سال دیگر طول کشید تا به سن برابر ۱۶ سالگی برسد.
قانون ماده ۱۸ هم در کتابهای قانون بود (و تا سال ۲۰۰۳ نیز در جای خود باقی ماند) و معلمان را از بحث درباره روابط جنسی همجنسگرایانه با دانشآموزان خویش ممنوع میکرد. تا سال ۲۰۰۰ خدمت در ارتش برای مردانی که همجنسگرای خود را علنی کرده بودند، غیر قانونی بود. تا سال ۲۰۰۵ خبری از پیوند مدنی (ازدواج سفید) برای همجنسگرایان و تا سال ۲۰۱۴ خبری از ازدواج برابر برای آنها نبود.
از زمان انتشار مقاله «ژنهای همجنسگرا» تاکنون اوضاع به شدت فرق کرده است. با اینحال، به نظرم باید مراقب باشیم تصویر خیلی گل و بلبلی از رفتار جامعه نسبت به دگرباشان جنسی ترسیم نکنیم. حتی موردی نگرانکنندهتر، نشانههایی آشکار از تضعیف برابری است که برای مدتی طولانی برای دستیابی به آن مبارزه کردهایم.
فقط همین تابستان، آمار وزارت کشور بریتانیا نشان داد گزارشهای جرایم نشاتگرفته از نفرت علیه دگرباشان جنسی در پنج سال گذشته بیش از دوبرابر بیشتر شده است. در ماه ژوییه، نظرسنجی سراسری رفتارهای اجتماعی بریتانیاییها مشخص کرد پذیرش روابط همجنسگرایانه در اجتماع، برای اولین بار در ۳۰ گذشته کاهش یافته است.
هنوز هم غیرعادی است که زوجهای همجنسگرا را دست در دست در خیابان یا در حال اظهارعلاقه به یکدیگر، بهویژه بیرون از شهرهای بزرگ مشاهده کرد. ما هماکنون نیز شاهد حملات خشن همجنسگراهراسانه در خیابانها و همینطور اعتراضات به تدریس برابری حقوقی دگرباشان جنسی در جلوی مدرسهای در بیرمنگهام هستیم. و خارج از مرزهای ما، هنوز در ۷۰ کشور همجنسگرایی غیرقانونی و مجازات آن در هشت کشور اعدام است.
اکثریت قابل توجه ما همجنسگراهراس نیستیم. ولی بیایید تاریخ دگرباشان جنسی را تطهیر نکنیم. زمانی نه چندان دور هنوز رفتارهایی زشت علیه ایشان انجام میشد و به خاطرسپردن آن واقعیت در زمان کنونی، جلوی پسرفت را خواهد گرفت. این بسیار مهمتر از نظر دانشمندان درباره ژنهای ماست.
این نوشته برگردان فارسی از مقالات منتشر شده دیگری است و منعکس کننده دیدگاه سردبیری روزنامه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.
© The Independent