جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، روز پنجشنبه در یک نشست خبری، پس از کشته شدن رهبر داعش در ادلب سوریه، گفت: «به تروریستها امان نمیدهیم. هر کجای دنیا که پنهان شوید، دنبالتان میآییم و پیدایتان میکنیم.»
بایدن پس از اعلام خبر کشته شدن ابوابراهیم القریشی، رهبر داعش، در عملیات ضدتروریستی نیروهای آمریکایی، گفت: «این عملیات گواهی بر بُرد نظامی و توانایی آمریکا در نابود کردن تهدیدهای تروریستی است؛ فارغ از اینکه تروریستها در کدام نقطه از جهان پنهان شده باشند.»
پس از واقعه تکاندهنده ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، که در حملهای تروریستی به دو برج مرکز تجارت جهانی در نیویورک بیش از ۳ هزار نفر کشته شدند، «جنگ با ترور» بهگفته رئیسجمهوری وقت آمریکا آغاز شد.
ایالات متحده آمریکا با تایید سازمان ملل متحد و با همراهی ائتلاف، به مواضع القاعده و طالبان در افغانستان حمله کرد. درست ۲۱ سال پیش در چنین روزهایی، دولت موقت حامد کرزی که پس از سقوط طالبان شکل گرفت، بر سر کار بود و جهان و در راس آن ایالات متحده آمریکا به مردم افغانستان نوید آزادی، حمایت و امنیت میداد.
پیش از آنکه کار تروریستهای بینالمللی در افغانستان و در مرزهای این کشور با پاکستان یکسره شود، رئیسجمهوری وقت آمریکا، جورج دبلیو بوش، یک سال پس از شروع جنگ با القاعده و طالبان در افغانستان، در سال ۲۰۰۳، سراغ صدام حسین در عراق رفت.
ناتمام ماندن جنگ در افغانستان و توجه آمریکا و شرکایش به عراق، و شروع جنگ با صدام حسین، افغانستان را از کانون توجه خارج کرد. حمله به عراق جرقه ایجاد گروههای تروریستی جدید بود؛ به این معنا که که جنگ عراق زمینه دامن زدن به اختلافهای قومی و مذهبی در خاورمیانه همیشه بحرانزده و پرتلاطم را ایجاد کرد. در دل این کشمکشها، رقابتها، جهاد و درگیریهای داخلی، نه تنها القاعده قویتر شد، بلکه گروههای خطرناکتری نظیر داعش، جبهه النصرت و تحریر شام بیرون آمد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
جنگهای پیدرپی و اعزام نیرو به عراق و سوریه، شروع بهار عربی، جنگ در یمن و درگیریهای اسرائیل با حزبالله لبنان مجالی برای پرداختن به افغانستان نداد و در عوض، به رشد گروههای تروریستی کمک کرد و گروههای شبهنظامی در افغانستان توانستند تجدیدقوا کنند.
طالبان و گروههای وابستهاش، از شبکه حقانی گرفته تا شورای کویته و ائتلاف گروهی از آنها با داعش، مردم افغانستان را با چالشهای جدیدی مواجه کرد که عمده آنها ناامنی و عملیات انتحاری گروههای تروریستی وابسته به طالبان در داخل کشور بود.
جنگ با ترور در این ۲۰ سال هرگز خاتمه نیافت و رئیسجمهوری فعلی آمریکا، آقای جو بایدن، تصمیم گرفت تا در بیستمین سالگرد حمله گروههای تروریستی به مرکز تجارت جهانی در نیویورک، در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، نقطه پایانی بر حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان بگذارد. آنچه در تابستان گذشته بر مردم افغانستان گذشت را دیده و شنیدهاید و نیازی به تکرار نیست.
و اما بایدن در بامداد پنجشنبه ۳ فوریه به وقت واشنگتن، پس از اعلام خبر کشته شدن رهبر گروه داعش، گفت: «ما هشیار میمانیم. آماده میمانیم. عملیات دیشب که یک رهبر مهم تروریست را از جبهه نبرد حذف کرد، پیامی قاطعانه و صریح به تروریستهای سراسر جهان است: ما دنبالتان میآییم و پیدایتان میکنیم. امروز یک بار دیگر به تلاش بیوقفه خود برای در امان نگهداشتن مردم آمریکا و تقویت امنیت متحدان و شرکایمان در دنیا ادامه میدهیم.»
اما همین رئیسجمهوری در استانداردی دوگانه، با طالبانی مماشات کرده و وارد معامله شده است که بزرگترین گروه تروریستی، یعنی شبکه حقانی، را در دولت فعلی خود جای داده است.
سراجالدین حقانی، رهبر شبکه تروریستی حقانی، فردی است که تحت تعقیب پلیس فدرال آمریکا (افبیآی) قرار دارد و وزارت خارجه آمریکا پاداشی ۱۰ میلیون دلاری برای اطلاعاتی که به دستگیریاش منجر شود، تعیین کرده است. این فرد، که هماینک بهعنوان وزیر داخله (وزیر کشور) امارت اسلامی طالبان معرفی شده، در داخل افغانستان به سر میبرد و بارها در مراسمها و مناسبتهای گوناگون حاضر شده است.
سراجالدین حقانی مسئولیت برنامهریزی برای حمله به هتل سرینای کابل در سال ۲۰۰۸ را بر عهده گرفت. در جریان این حمله، شش نفر از جمله یک شهروند آمریکایی، تور دیوید هسلا، کشته شدند. او همچنین اعتراف کرده است که در آوریل ۲۰۰۸، برای ترور حامد کرزی، رئیسجمهوری وقت افغانستان، برنامهریزی کرده و همچنین بسیاری دیگر از حملات انتحاری علیه شهروندان افغانستان و نیروهای ائتلاف را سازماندهی و عملی کرده است.
آیا رئیسجمهوری آمریکا نمیداند سراجالدین حقانی کجاست یا کدام عملیاتهای تروریستی را رهبری و اجرا کرده است؟
بایدن اشاره کرد که قریشی (حاجی عبدالله) در حمله مرگبار اخیر نیروهای داعش به زندان شهر حسکه در شمالشرقی سوریه، نسلکشی ایزدیها در شمالغربی عراق در سال ۲۰۱۴، و به اسارت گرفتن و بردگی جنسی زنان و دختران ایزدی دست داشت.
اما آقای بایدن جنایت فعلی گروه طالبان و حقانی در افغانستان را نادیده میگیرد. روزهای متوالی است که از ناپدید شدن زنان و دختران و فعالان مدنی افغان میگذرد و خبری از آنها در دست نیست. آقای بایدن اقدام طالبان به نسلکشی در مناطق هزارهنشین و تاجیکنشین را در شش ماه گذشته نادیده گرفته است و شاید کسی به ایشان نگفته که تروریست بزرگی که جایزه تعیینشده برای دریافت اطلاعات در موردش معادل جایزه در نظر گرفتهشده برای قریشی بود، وزیر کشور طالبان و مشغول جرم و جنایت علیه بشریت است. به گزارش سازمان ملل متحد، طالبان صدها نفر از نیروهای امنیتی نظام سابق را کشتهاندــ البته شاهدان عینی این رقم را بسیار بالاتر میدانند.
به نظر میرسد هدف آقای بایدن از این عملیات (حمله به مخفیگاه قریشی) بیش از آنکه مقابله با تروریستها و شکار آنها «در هر نقطه از جهان» باشد، هدفی است که با توجه به انتخابات میاندورهای در آمریکا و احتمال بالای شکست دموکراتها، انتخاب شده باشد.
او تلاش کرد شکست در افغانستان و سپردن ۳۰ میلیون انسان به جوخه سلاخی طالبان، گرسنگی، زجر، شکنجه و مرگ را با عملیات ادلب بپوشاند و افکار عمومی جهان و توجه مردم آمریکا را به این عملیات مهم و بزرگ برای شکار رهبر داعش جلب کند.
اما تعریف ایالات متحده آمریکا از تعریف گروههای تروریستی نیز متغیر است. حوثیهای یمن در دوره دونالد ترامپ، رئیسجمهوری پیشین، در فهرست گروههای تروریستی بودند و جو بایدن پس از ورود به کاخ سفید، آنها را از فهرست گروههای تروریستی خارج کرد. بنابراین، این مرزبندی دقیقا روشن نیست که منافع آمریکا در چه روز و در چه وضعیتی اقتضا میکند که روزی گروه یا فردی را تروریست و روز دیگر غیرتروریست میخواند.
وضعیت فعلی مردم افغانستان و حاکمیت طالبان و شبکه حقانی بر این کشور مثالی گویا از این سیاست متغیر و دوگانه است.
اما فعلا برای مردم آمریکا، مهمتر از خبر مرگ تروریست بزرگی مانند قریشی در ادلب سوریه، موضوع تورم و بالا بودن قیمت بنزین و سوخت است که نارضایتی بیشتر آنها را برانگیخته است.
کمتر از یک سال تا انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا، که ۸ نوامبر ۲۰۲۲ برگزار میشود، باقی مانده است، اما کاهش محبوبیت بایدن در تمامی نظرسنجیها و نارضایتی مردم آمریکا از عملکرد او و انفعال کامالا هریس، معاون رئیسجمهوری، راه بایدن و دموکراتها برای پیروزی را دشوار کرده است.
انفعال در سیاستگذاریهای بینالمللی، از مسئله اوکراین و تایوان گرفته تا نامعلوم بودن نتیجه گفتوگوها در مورد برنامه هستهای ایران و خروج عجولانه و بیبرنامه از افغانستان که به جان باختن بیش از ۱۰ سرباز آمریکایی و هزاران نفر از مردم افغانستان منجر شد، به اعتبار حزب حاکم در آمریکا خدشه وارد کرده است.
آنچه مسلم است این قبیل عملیات برونمرزی در کسب اعتبار داخلی برای دموکراتها و ترمیم چهره منفعل آمریکا در نظر جامعه جهانی تاثیری نخواهد گذاشت.