هرچند از هنگام لشکرکشی روسیه به اوکراین، آمریکا در تلاش برای ایجاد وحدت و همبستگی بین کشورهای غربی به منظور مقابله با تهدید روسیه است، اما این کشور دغدغهایی که در رویارویی احتمالی با چین دارد را فراموش نکرده است و پیوسته به اقدامهای پکن واکنش نشان میدهد.
جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا در حالی که مشغول بحث و رایزنی با کنگره در باره ارسال سلاح و پول به اوکراین برای مقابله با جاهطلبیهای ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه بود، به صراحت اعلام کرد که «اگر شی جین پینگ، رئیسجمهوری چین قصد بازپسگیری تایوان و حمله به آن کشور را داشته باشد، آمریکا از تایوان دفاع خواهد کرد».
آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده، در سخنرانی که در دانشگاه جورج واشینگتن داشت، گفت: «چین جدیترین تهدید درازمدت برای نظم بینالملل است و تنها کشوری است که علاوه بر داشتن قصد تغییر نظم جهانی، توانایی اقتصادی، نظامی و فناوری لازم را برای این اقدام دارد.»
او در حالی که به ناتوانی غرب در تغییر سیاست چین و جلوگیری از بلندپروازیهای رهبر آن اذعان کرد، افزود: «باید اقدام جدی برای خنثی کردن راهبرد پکن اتخاذ شود، اما این اقدام باید بهگونهای انجام شود که دیدگاه ما را در باره یک نظم بینالمللی باز و فراگیر ارتقا دهد، بدون اینکه به آغاز جنگ سرد دیگری منجر شود».
البته در سخنان آنتونی بلینکن، جز تضاد و تناقض، به مفهوم دیگری نمیتوان دست یافت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در مقابل، روان ژو، کارشناس امور بینالملل در اندیشکده وابسته به وزارت خارجه چین، معتقد است: «کشورهایی که آینده نظم جهانی را شکل میدهند، باید نیروی پیشرو در جهان باشند. چین نمیخواهد ارزشهای خود را صادر کند، اما مطمئن است که غرب سرانجام تسلیم آن خواهد شد.»
همچنین دکتر الیزابت اکونومی، عضو ارشد موسسه هوور در دانشگاه استنفورد، این پرسش را مطرح کرد که «آیا شی جین پینگ میخواهد نظم جهانی جدیدی را شکل دهد یا تنها در تلاش برای ایجاد اصلاحاتی در نظم موجود است تا نظام سیاسی چین را از انتقادهایی که به آن میشود، محافظت کند؟» او خود به این پرسش، پاسخ داد و افزود: «شی جین پینگ خواستار دگرگونی بنیادین نظم جهانی است.»
ولادیمیر پوتین، افسر اطلاعاتی که شاهد سقوط دیوار برلین و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بود، از آغاز رسیدن به قدرت اقدام به برنامهریزی کرد تا به فروپاشی که آن را «بزرگترین فاجعه ژئوپلیتیک قرن بیستم» میداند، پاسخ دهد.
پوتین در کنفرانس امنیتی مونیخ (۱۰ فوریه ۲۰۰۷)، به صراحت گفت که آمریکا در حال اعمال سلطه علیه قوانین بینالمللی است و روسیه میخواهد جایگاه و نقش خود را به راس نظم جهانی چند قطبی جدید بازگرداند.
رئیسجمهوری روسیه که نگران گسترش ناتو به سمت مرزهای کشورش بود، اجرای جاهطلبیهای امپراتوری خود را در گرجستان و کریمه و سپس با حمله به اوکراین آغاز کرد. پوتین که از تحقیر روسیه بهوسیله غرب در دوران ریاستجمهوری یلتسین احساس ناراحتی میکند نهتنها به دلیل آنچه آن را «تجاوز غرب به روسیه» میداند، نبرد علیه غرب را آغاز کرد، بلکه درصدد تشکیل یک «ائتلاف بدون مرز» با چین و شی جین پینگ، رئیسجمهوری آن کشور برآمد.
الکساندر دوگین، نظریهپرداز روسی و بنیانگذار نظریه امپراتوری اوراسیا و احیای شکوه امپراتوری روسیه و شوروی، آنچه را که پوتین بهطور مستقیم بیان نکرد، به زبان آورد: «روسیه قطب مخالف غرب در سراسر اوراسیا است و درگیری با غرب یک اقدام اجتنابناپذیر است که هدف آن تنها در بعد سیاسی محدود نمیشود، بلکه برای بازگرداندن اعتبار و جایگاه روسیه است.»
اما واقعیت این است که درگیری بین آمریکا، چین و روسیه بر محور ساختاری که از مدتها پیش فروپاشیده و دیگر وجود عینی و واقعی ندارد، میچرخد. این ساختار همان نظم جهانیست که واشینگتن به دنبال تقویت آن است، در حالی که پکن و مسکو برای تغییر آن تلاش میکنند.
امروز نظم جهانی چه نقشی در مهار جنگ اوکراین دارد؟ هیچ گفتوگویی در سطوح بالا بین سه قدرت بزرگ وجود ندارد که به خروج نیروهای روسیه از اوکراین منجر شود، یا برعکس، بخشهایی از خاک اوکراین را که ارتش روسیه اشغال کرده است به پوتین تحویل دهد.
شورای امنیت سازمان ملل متحد توان صدور قطعنامهای برای توقف جنگ و اجرای آتشبس در اوکراین را ندارد و حتی قادر به باز کردن گذرگاههای بشردوستانه در قلمرو اوکراین نیست تا کییف بتواند محصولات کشاورزی، روغن و سایر کالاهای خود را در گیرودار نیاز جهان به تامین فوری غذا، به خارج صادر کند.
اکنون چه کسی میتواند باور کند که ایالات متحده که در جنگ اوکراین مستقیما با روسیه به مقابله نپرداخت، برای دفاع از تایوان و در برابر راهبرد «چین واحد» بهطور مستقیم با پکن وارد نبرد شود؟ بهویژه این که واشینگتن در جریان گشودگی سیاسی با چین در زمان مائو تسه تونگ، نیکسون و کیسینجر سیاست «چین واحد» را به رسمیت میشناخت.
آمار پنتاگون نشان میدهد که آمریکا در همه ۱۸ درگیری که در ارتباط با مسئله تایوان و چین داشت، شکست خورده است. البته همه به یاد دارند که یانگشی، رئیس هيئت چینی و یکی از اعضای دفتر حزب کمونیست، در مذاکرات آلاسکا به هيئت آمریکایی گفت: «شما این توانایی را ندارید که از موضع قدرت با چین صحبت کنید».
© IndependentArabia