حسن نصرالله، دبیر کل حزبالله لبنان اخیرا خطاب به هوادارانش گفت که «مسیر فروپاشی و جنگ به دلیل گرسنگی راه بهجایی نمیبرد، در حالی که جنگ افق روشن و آشکاری دارد و شهادت در راه مبارزه بهتر از مردن در صف نانوایی است». اکنون این پرسش مطرح میشود که مردم لبنان باید با چه کسی بجنگند؟
اگر وضعیت دشوار لبنان را با عقل و منطق بررسی کنیم، به این نتیجه میرسیم که جنگ باید علیه کسانی به راه بیفتد که ملت لبنان را به فقر و گرسنگی انداخته و آنها را به صف نانواییها کشاندهاند.
با این حال، مردم لبنان بر خلاف دیدگاه حسن نصرالله، هرگز طرفدار جنگ نیستند؛ بلکه مدافع صلح، رفاه و بازسازیاند. علاوه بر این، در هر بیانیه حسن نصرالله، میزان اختلاف نظر میان ملت لبنان و حزبالله بیش از پیش آشکار میشود.
البته کسی که در ۴۰ سال گذشته برای بقای سازمان حزبالله از جنگ به عنوان یک ابزار استفاده کرده، فراموش میکند که لبنان در طول تاریخ کشوری آباد و مرفه بوده است و آنچه در سال ۲۰۰۶ قابل اجرا بود، در سال ۲۰۲۲ هرگز شدنی نیست.
در آن زمان که متحد سوری حزبالله پس از ترور رفیق حریری، نخستوزیر پیشین لبنان، در سال ۲۰۰۵ از سرزمین لبنان بیرون رانده شد، حزبالله برای تغییر موقعیت خود، جنگ ویرانگری را به عنوان «مقاومت» انتخاب کرد.
این در حالی است که رفیق حریری پس از سال ۲۰۰۰ به معادله «اقتصاد به جای مقاومت» باور داشت و در تلاش بود تمامی مفاد قطعنامه ۱۵۵۹ شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد لبنان را اجرایی کند.
حزبالله ۱۶ سال پیش و در تابستان همان سال، برای توجیه تسلیحات و تداوم بقای خود، جنگ علیه اسرائیل را آغاز کرد اما امروز ملت لبنان در برابر فقر و فروپاشی اقتصادی تحمیلی رژیم ایران از طریق سازمان حزبالله که شهروندان لبنان را همانگونه که حسن نصرالله میگوید، به صف نانواییها کشانده است، گزینه مقاومت «مسالمتآمیز» را انتخاب کردهاند.
امروز نقش مخرب حزبالله در ایجاد بحران کنونی و فروپاشی اقتصادی کشور برای هیچ یک از شهروندان لبنان پوشیده نمانده؛ بهویژه اینکه اقتصاد سیاه از یکسو و اقتصاد موازی از سوی دیگر، لبنان را به ورطه بحران و فروپاشی کشانده است.
حزبالله برای تامین منافع خود بر فساد متحدانش هم پرده میافکند و آنها نیز با بهرهگیری از این فرصت، رسیدن به اهداف خود را بر منافع ملی ترجیح میدهند و کشور را به سمت وخامت بحران سوق میدهند.
سیاست ایجاد چندپارگی دولت مرکزی راهبرد رژیم ایران برای کنترل دولتها از طریق ضربه زدن به آنها از درون است؛ زیرا فقر و گرسنگی مردم را به پذیرش سلطه و حمایت تهران ناگزیر میکند و در نهایت آنها را به اسارت درمیآورد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در اینجا نمیخواهم به جزئیات بحران اقتصادی لبنان و نقش اقتصاد «موازی و سیاه» حزبالله و متحدانش در فروپاشی اقتصادی این کشور که بارها درباره آن نوشتهام، بپردازم؛ اما آنچه باعث تعجب و شگفتی میشود، این است که امروز حسن نصرالله به چالش انتظار مردم در صف نانواییهای اشاره میکند و این موضوع را چنان بیان میکند که گویی اسرائیل عامل بحران اقتصادی کنونی لبنان است و شهروندان لبنان را به صف نانواییها کشانده است. نه آقای حسن نصرالله! کاری که رژیم ایران در لبنان کرد، اسرائیل به عنوان «دشمن» هرگز با ملت لبنان نکرد.
تردیدی نیست که شعار جنگ و «ضرورت» استفاده از گزینه نبرد علیه اسرائیل، به یک سرگرمی سیاسی برای حزبالله تبدیل شده است. در شب ۱۱ ژوئیه ۲۰۰۶، مردم لبنان با رویای تابستان پردرآمدی در سر، به خواب رفتند؛ اما صبح روز بعد با هیاهوی جنگی از خواب بیدار شدند که تصمیم آن را حزبالله گرفت و لبنان را به ویرانی کشاند و به اقتصاد آن میلیاردها دلار آسیب رساند.
در آن زمان، حزبالله پس از شش سال بینیازی به «مقاومت»، برای بقای خود به ارائه دلیل و توجیه نیاز داشت؛ اما سلاح استفاده شده در جنگ ژوییه که حزبالله را به عنوان نیروی «مقاومت» معرفی کرد، لبنان را با زور تحت کنترل حزبالله قرار داد و نگذاشت که پس از عقبنشینی نیروهای سوریه، به سمت ثبات و استقرار گام بردارد.
از آن زمان تاکنون، حزبالله پیوسته سعی میکند کنترل سیاسی خود بر لبنان را با زور سلاح و با بهرهبرداری از هر تحول و رخداد (از حوادث ماه مه تا وقایع الطیونه) تثبیت کند.
در عرصه فعالیتهای خارجی، حزبالله «راه بیتالمقدس» را گم کرده است و جوانان جامعه شریف شیعه را در صحنه درگیریهای سوریه، یمن، عراق و غیره قربانی میکند. امروز نقاب دروغین «مقاومت» از چهره حزبالله افتاده و ماهیت واقعی این سازمان به عنوان یک «گروه شبهنظامی» برای همه آشکار شده است.
اکنون به نظر میرسد که بازگشت عناصر حزبالله از جبهههای جنگ خارج از لبنان که به دستور تهران انجام شد، نیازمند هیاهوی نبرد دیگری با اسرائیل است تا از یکسو نفوذ عناصر حزبالله بر عرصههای مختلف داخلی لبنان تثبیت شود و از سوی دیگر، حزبالله نقاب از دسترفته «مقاومت» را به دست آورد و نقشی را که در فروپاشی لبنان داشته است، در گیرودار جنگ علیه اسرائیل پنهان کند. اما حزبالله نمیتواند مردم را بیش از این با سردادن شعارهای دروغین مقاومت بفریبد. علاوه بر اینکه سال ۲۰۲۲ با سال ۲۰۰۶ تفاوت بسیاری دارد و صحنه انتظار شهروندان لبنان در صف نانواییها، ماهیت اصلی گروههای «شبهنظامی و مافیا» را برملا میکند.
باید توجه داشت که صحبت از هرگونه مقاومت (علیه اسرائیل) برای جلوگیری از «مردن در صف نانوایی»، تلاش برای بقای حزبالله، تداوم فروپاشی لبنان و وادار کردن ملت به پذیرش سلطه حزبالله با استفاده از تحمیل راهبرد فقر و گرسنگی است.