نفوذ ایران در عراق روزبهروز در حال کاهش است. سفر اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس، به عراق برای حل اختلافهای گروههای شیعه بینتیجه مانده است.
اندکاندک آشکار میشود که کشته شدن قاسم سلیمانی در سال ۲۰۲۰ به دست آمریکاییها، به کاهش نفوذ تدریجی ایران در عراق منجر شده است.
مقتدی صدر که قاسم سلیمانی، در ماههای آخر حیاتش، به تهران برده و بهعنوان نمایشی از قدرت ایران در عراق، در دفتر علی خامنهای کنار خودش نشانده بود، حالا رهبری جریان ضد ایرانی در عراق را برعهده گرفته است. طرفداران صدر با اشغال پارلمان عراق مانع از تشکیل دولت از طرف گروههای شبهنظامی و سیاسی طرفدار جمهوری اسلامی شدهاند.
گروههای طرفدار جمهوری اسلامی امیدوار بودند پس از استعفای نمایندگان جریان صدر از پارلمان، بتوانند نخستوزیر متمایل به خود را معرفی کنند. اما روی آوردن جریان مقتدی صدر به تحصن و اعتراضهای خیابانی باعث تغییر میدان بازی شد. حالا این طرفداران مقتدی صدرند که خواهان انحلال پارلمان و برگزاری انتخابات جدید شدهاند. البته، برگزاری انتخابات جدید بعید است بتواند گره کور سیاست در عراق را باز کند، زیرا نه تنها هیچیک از جریانهای سیاسی عراق بهتنهایی قادر به کسب اکثریت کرسیهای پارلمان برای تشکیل دولت نیستند، بلکه هیچیک از جریانهای شیعی هم قادر به کسب اکثریت قاطع در بین شیعیان نیستند.
چنین وضعیتی نیاز به گفتوگو بین گروههای کرد، سنی و شیعی و پیش از آن گفتوگو و سازش بین گروههای شیعی را الزامی میکند، اما مشکل اینجا است که اسماعیل قاآنی در دوره فرماندهی نیروی قدس نتوانسته است گروههای شیعی را به همکاری با یکدیگر وادار کند. اسماعیل قاآنی در سفر پیشین خود به عراق، سه بار تقاضای دیدار با مقتدی صدر را کرد اما صدر آنها را رد کرد. حالا نیز قاآنی در سفر به عراق نتوانسته است صدر را راضی به همکاری با گروههای نزدیک به جمهوری اسلامی کند. مقتدی صدر گفت مذاکرات با این گروهها بیفایده است.
در واقع، اسماعیل قاآنی قادر به کنترل و مدیریت اختلافهای مقتدی صدر و نوری المالکی که در راس جریان نزدیک به ایران قرار دارد، نشده است.
اختلافهای صدر و مالکی به دوره نخستوزیری مالکی برمیگردد. مالکی هنگامی که در عراق نخستوزیر بود تلاش کرد تا با استناد به اینکه سلاح فقط باید در دست دولت باشد، نیروهای شبهنظامی وابسته به صدر را خلع سلاح کند. این تلاش مالکی به درگیری نظامی و خیابانی بین شبهنظامیان وفادار به صدر و نیروهای دولتی تحت امر مالکی در بغداد و بصره منجر شد. مقتدی صدر از آن هنگام، کینه مالکی را به دل گرفت و پس از آنکه جریان صدر (سائرون) در انتخابات سال گذشته عراق به پیروزی رسید، حاضر به همکاری با جریان تحت رهبری مالکی برای تشکیل دولت و معرفی نخستوزیر نشد. جریان مالکی هم تلاش کرد با همکاری جریان بدر به رهبری هادی عامری و بقیه گروههای سیاسی و شبهنظامی وابسته به ایران، مانع تشکیل دولت از طرف بلوک صدر، حزب دمکرات کردستان به رهبری مسعود بارزانی و بخشهایی از سیاستمداران سنی شود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
جریان مالکی در همین چارچوب تلاش کرد به اتحادیه میهنی کردستان عراق نیز که در سالهای اخیر بهویژه بر سر مسئله کرکوک با بارزانیها اختلافهای شدیدی دارند، نزدیک شود و در راه تشکیل دولت عراق از طرف جریان صدر و بارزانی مشکلتراشی کند.
بافل طالبانی چهره با نفوذ اتحادیه میهنی هم تلاش کرد با نزدیک شدن به جریانهای وابسته به ایران در بین شیعیان عراق، تلاش بارزانیها برای معرفی رئیسجمهوری عراق از طرف حزب دمکرات را خنثی کند.
طبق توافق سیاسی موجود بین سنیها، شیعیان و کردها از سال ۲۰۰۳ و پس از سقوط حکومت صدام حسین تاکنون، نخستوزیر سهم شیعیان، رئیس مجلس سهم سنیها و ریاستجمهوری سهم کردها بوده است و در یک توافق داخلی بین کردها، ریاست اقلیم کردستان عراق سهم حزب دمکرات کردستان و ریاستجمهوری عراق سهم اتحادیه میهنی عراق بوده است. طبق این قاعده، تاکنون جلال طالبانی، فواد معصوم و برهم صالح روسایجمهوری بودهاند که از اتحادیه میهنی به قدرت رسیدهاند.
در سالهای اخیر و پس از درگذشت جلال طالبانی، رهبر اتحادیه میهنی، و تشدید اختلافها بین بارزانیها و طالبانیها، حزب دمکرات کردستان تلاش کرده است با تکیه بر کرسیهای بیشتر خود در پارلمان عراق، کرسی ریاستجمهوری را از کنترل اتحادیه میهنی خارج کند. این تلاشها تاکنون ناموفق بوده است، اما به جمهوری اسلامی فرصت داده است تا با نزدیک شدن به اتحادیه میهنی تلاش کند از این گروه بهعنوان ابزاری برای حمایت از تشکیل دولت گروههای شیعه مورد حمایت تهران، استفاده کند.
این بازی جمهوری اسلامی تاکنون موفق نبوده است. با نگاهی به این معادلات میشود دریافت بخش عمدهای از بازیهای اسماعیل قاآنی در عراق با شکست مواجه شده است. او نتوانست نخستوزیر مطلوب جمهوری اسلامی را به قدرت برساند. تعرض به خانه مصطفی کاظمی، نخستوزیر کنونی عراق، نیز که گروههای مورد حمایت ایران متهم به انجام آناند ناکام ماند، مقتدی صدر هم از کنترل ایران خارج شده و گرایشهای ضد جمهوری اسلامی در عراق را رهبری میکند، دولت کنونی عراق نیز به عربستان سعودی نزدیک شده است و نخستوزیرعراق در نشست سران ۹ کشور عربی با بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، در جده شرکت کرد.
مهمتر آنکه جریانهای مورد حمایت جمهوری اسلامی در اولین انتخاباتی که در دوره فرماندهی قاآنی بر نیروی قدس در عراق برگزار شد، شکست فاحشی خوردند و حالا نیز تحصن و اعتراض خیابانی علیه جمهوری اسلامی در بغداد به یک رویداد روزمره تبدیل شده است.
مقتدی صدر هم هرگونه مذاکره با افرادی چون نوری المالکی و جریان نزدیک به ایران را رد کرده است و اگر در چنین شرایطی، انتخابات جدید برگزار شود حتی ممکن است با توجه به جو و فضای کنونی، گروههای نزدیک به جمهوری اسلامی کرسیهای بیشتری را هم از دست بدهند. مجموع این تحولها و عقبنشینیها و شکستهای سیاسی و میدانی نشانگر آن است که قاآنی هرگز برای جمهوری اسلامی سلیمانی نشد و کشته شدن همزمان سلیمانی و ابو مهدی مهندس، فرمانده ارشد حشد شعبی عراق، ضربهای غیر قابل جبران به جمهوری اسلامی در عراق بوده است.