کارشناسان توسعه در دنیا سه ويژگی را برای تحقق اهداف توسعه (رفاه عمومی و تامین اجتماعی) برمیشمارند: پایداری (با تاثیر بلندمدت)، توازن (همه بخشی) و همهگیر (همهجانبه) بودن. این ویژگیها را هم کسانی که به توسعه از بالا یعنی توسعه دولتمدار و متمرکز باور دارند و هم کسانی که به توسعه از پایین و جامعهمحور با کمترین دخالت دولت باور دارند ذکر کردهاند. تجربه جمهوری اسلامی ایران همانند تجربه فاشیسم و کمونیسم نشان داده است که اسلامگرایانی که میخواهند قدرت مطلق را به دست آورند و آن را حفظ کنند بهجای توسعه پایدار، متوازن و همهجانبه، راه سرکوب و اعمال تروریستی پایدار، متوازن و همهجانبه را علیه منتقدان و مخالفانشان در پیش گرفتهاند.
اسلامگرایان شیعه در ایران طولانیترین حکومت اسلامی را در دنیای جدید تاسیس و حفظ کردهاند، چون به سه ویژگی زیر برای موثر واقع شدن سرکوب و ترور ایمان دارند.
تروریسم و سرکوب پایدار
اسلامگرایان شیعه در هیچ نقطهای از فعالیت سیاسیشان، چه در دوران نهضت اسلامی و چه در دوران حکومت دینی، از ترور و سرکوب دست برنداشتهاند و فتواهای قتل و ترور آنها زمان بردار نیست و برای حکومت ابدی سرکوب و ترور نوید دادهاند. آنها در ترور منصور و کسروی و کشتار سینما رکس آبادان به همان مبانیای باور داشتند و عمل کردند که در قتلهای زنجیرهای نویسندگان و فعالان سیاسی و کشتار نیزارهای ماهشهر. با همان منطقی در آمیا بمبگذاری شد که در بارگاه امام هشتم شیعیان بمب منفجر کردند.
اسلامگرایان شیعه در شش دهه اخیر بسیاری از سیاستهایشان، ازجمله در حیطه اقتصادی را تغییر دادهاند (از سوسیالیسم تخیلی به سرمایهداری مافیایی)، اما درباره ترور و سرکوب مخالفان و روشهای اعمال آنها، تغییری در رفتار آنها دیده نمیشود. البته آنها همیشه از آخرین فناوریهای روز برای ترور و سرکوب استفاده کردهاند و این تنها حوزهای است که آنها مدرنیسم را با آغوش باز پذیرفتهاند.
تروریسم و سرکوب همهگیر
ترور و سرکوب اسلامگرایان به توازن میان مخالفان و مناطق تحت نفوذ و قدرت آنها تقسیم شده است؛ بدین معنا که به همان میزان که در تهران سرکوب میکنند در اهواز یا قهدریجان نیز سرکوب کردهاند، یا اگر برای خانمی در ایران به علت الگو دانستن اوشین فتوای قتل صادرشده است، برای سلمان رشدی در بریتانیا و آمریکا نیز چنین فتوایی صادر میشود. به همین دلیل رد پای ترور آنها هم در رستوران میکونوس آلمان و شهر بن (محل زندگی فرخزاد) و هم در چاتاکوای نیویورک (سلمان رشدی) و ژنو سوئیس (کاظم رجوی) دیده میشود؛ اسلامگرایان هم در میدان شهر مردم را سرکوب میکنند و هم در کویر لوت، هم در درکه و هم در برج میلاد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
تروریسم و سرکوب متوازن
سرکوب و ترور اسلامگرایان در قدرت، همه جنبههای زندگی را در بر گرفته است. بخشی از زندگی مثل خوراک، پوشاک، تفریح، ورزش، کار، تولد، ازدواج و مرگ نیست که اسلامگرایان به مردم واگذار کرده باشند. آنها همه جا حضور دارند و همه چیز را کنترل میکنند. آنها برای دقایق و جزئیات زندگی مردم برنامه دارند و این برنامهها را در نحوه معماری درون خانه تا مواد آرایشی و گردشگری اعمال میکنند.
تروریسم نهادینه شده
همهگیری، پایداری و متوازن بودن تروریسم و سرکوب به این دو پدیده در ایران وجه ساختاری و نهادی داده است. تروریسم و سرکوب مثل فساد در ایران همه رگ و ریشه نظام را در بر گرفته است. بوقهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران رسما از حذف و کشتن مخالفان و منتقدان و دگراندیشان دفاع میکنند. این وجه را در چهار بعد میتوان مشاهده کرد:
۱. تروریسم و سرکوب بخشی از آموزههای اسلامگرایی شیعه است. امربهمعروف و نهی از منکر تا حد حذف، ارعاب، ارهاب و فتاوی قتل مرتدان و متهمان به توهین به مقدسات، به همه باورمندان و طلاب آموزش داده میشود و باورمندان آنها را بخشی از وظایف دینی خود تلقی میکنند. نهادهای دینی مثل حوزههای علمیه این باورها را مدام تبلیغ و ترویج میکنند، حتی اگر در مواردی نتوان رد پای عملیاتی نیروهای جمهوری اسلامی ایران در ترور و آدمربایی و سرکوب را یافت، این موضوع در ایدئولوژی نظام آشکار است و اسلامگرایان از دفاع آنها ابایی ندارند؛ صدور فتوای قتل به خمینی اختصاص نداشته است. (نگاه کنید به فتوای قتل دو روزنامهنگار آذربایجانی توسط محمد فاضل لنکرانی و فتوای ارتداد شاهین نجفی توسط صافی و مکارم شیرازی)
۲. نهادهایی مثل گشت ارشاد و ستادهای امربهمعروف و نهی از منکر و سازمان بسیج محلات نقشی بهجز ارعاب و سرکوب دائمی ندارند. دست آنها آنچنان باز است که از تذکر زبانی تا آدمربایی و کشتن میتوانند پیش بروند (آتش به اختیار و بی ترمز) و به هیچ نهادی هم پاسخگو نیستند. این نهادها را حکومت تاسیس کرده است و بودجه عمومی دارند و هر ساله بر منابع آنها افزوده میشود. اعضای این نهادها برای کشتار مردم حتی فراتر از وظایف سازمانی، هیچگاه محاکمه یا محکوم نشدهاند، دست آنها مثل روحانیت شیعه در استخدام هر فردی که بخواهد بدانها بپیوندد باز است.
سازمانهایی مانند سپاه پاسداران و شاخه سپاه قدس، وجه عملیات میدانی تروریسم و سرکوب را برنامهریزی و اجرا میکنند. سپاه در طول سالها مشغول آموزش نظامی و تامین تدارکات مالی، سلاح و اطلاعات و همه گونه پشتیبانی پس از اجرای عملیات در ایران و خارج ایران است. گروههای نیابتی (مثل حزبالله لبنان) و مافیایی که با سپاه در حوزه تولید و توزیع مواد مخدر همکاری دارند برخی از عملیات طراحی شده در سپاه را به اجرا درمیآورند.
۳. جمهوری اسلامی شبکهای از حمایت برای عملیات تروریستی و سرکوب خود ایجاد کرده است. لابیگران حکومت در کشورهای غربی یک نمونه از اجزای این شبکه حمایتیاند. بخش زیادی از روزنامهنگاران رسانههای غربی که گرایش چپ دارند مستقیما هوای حکومت ایران را دارند و مطالب انتقادی علیه آن منتشر نمیکنند؛ برای نمونه در حمله به سلمان رشدی رسانههای پرمخاطب متمایل به چپ این حمله را تروریستی نخواندند و از ارتباط ضارب با سپاه قدس سخنی به میان نیاوردند.
۴. در حکومت اسلامی حاکم بر ایران مشاغل تخصصی مثل دیپلمات یا خبرنگار یا محقق و معلم وجود ندارد. هر که از منافع «سفره ولایت» (کل منابع عمومی کشور) برخوردار میشود، باید از برنامههای امنیتی و نظامی حکومت حمایت و پشتیبانی عملی کند و گرنه کار و منافعش را از دست میدهد. از این جهت، بسیاری از دیپلماتها و خبرنگاران رسما برای نهادهای سرکوب و تروریسم کار میکنند. سپاه پاسداران در چهار دهه گذشته محل اعزام نیرو به همه دستگاههای دولتی و حکومتی بوده است.
کار نیروهای بخش سرکوب و ترور آن است که فضای کشور را برای همیشه امنیتی نگاه دارند. ذکر دائمی تهدیدهای دشمنان برای حفظ همین فضا است. حکومت از این فضای ایجاد شده برای توجیه اقدامهای سرکوبگرانه و تروریستی استفاده میکند.