ورزشکاران در فرهنگ عامه مردم ایران، از دیرباز به «پهلوانی» شهره بودهاند. آنچه نام ورزشکاران را ماندگار میکرد، چیزی بیشتر از افتخارات ورزشی آنها بود.
از زنان ورزشکاری که روسری از سر باز کردند تا علی کریمی و اعتراضهای علنی او که تحسین دوستدارانش را در پی داشته است، و از فاطمه روحانی، ملیپوش پیشین تکواندو تا زهرا قلیزاده و بسیاری دیگر از چهرههای ورزش ایران، همراهی آنها با صدای بلند اعتراض مردم دلگرمکننده است.
اگر چهرههای شناختهشده ورزش پیشتر به انتشار یک «هشتگ» بسنده میکردند و میانهروی برمیگزیدند، امروز شماری از آنها منتقدان جدیتری شدهاند.
علی کریمی با بیشترین مشارکت
از همان زمان که خبر به کما رفتن مهسا امینی منتشر شد، کریمی واکنشهای اینستاگرامیاش را درباره این خبر هولناک آغاز کرد. از جمله، او در «استوری»هایش کشته شدن مهسا امینی و خشونت پلیس علیه زنان و مردان را در تجمعهای خیابانی، بهانهای برای قیاس وضعیت فرزندان مردم عادی و مسئولان قرار داد و نوشت: «فرزندان آنها میروند، فرزندان ما میمیرند.»
کریمی در روزهای اخیر بیشترین مشارکت را در همراهی با مردم و اعتراض به سیاستهای نظام دارد و با انتشار ویدیوهایی در اینستاگرام پرمخاطبش، به اطلاعرسانی کمک میکند.
زنان ورزشکار ساکت نماندند
با اینکه بسیاری از ملیپوشان فوتبال مردان با یک «استوری» مشترک، همدردی خود را در پیوند با جان باختن مهسا امینی نشان دادند، فوتبالیها و فوتسالیهای زن، تند و بیپروا در انزجار خود را از سیاستهای نظام جمهوری اسلامی ایران بیان کردند و تعدادی از آنها هم با انتشار عکس بدون روسری خود، با موج اعتراضها همراه شدند.
فرزانه توسلی، دروازهبان تیم ملی فوتسال ایران، نوشت: «خدا لعنتتون کنه که این روزهای غمگین و پر از درد رو واسه تک تکمون ساختید. هرچقدر جلوتر میریم و از این داغ میگذره، وجودم بیشتر آشوب میشه، چطور جونورهایی هستید شما که اینقدر راحت آدم میکشید؟ از چه قوم و قبیلهای هستید شما آخه؟ دنیا که تا ابد قرار نیست همین جوری بمونه! صبح میشه این شب، باز میشه این در.»
کتایون خسرویار، زهرا لطفآبادی، زهرا قلیزاده، مسیح گنجی، انسیه مافی، معصومه حسینی، فاطمه مخدومی، و شهناز یاری، از اهالی فوتبال و فوتسال زنان بودند که در این اعتراض با مردم همراه شدند.
پیام اینستاگرامی دختر لژیونر
مریم یکتایی، دروازهبان ایرانی تیم زنان بشیکتاش ترکیه، در اعتراضی به سبک خود نوشت: «بعضی از دوستان هستن تو پیج من که هنوز بیدار نشدن از خواب و هنوز هم فکر میکنن که رفتار وحشیانه امثال اینها حق هست و طرفداری اون بیشرفها رو میکنن؟ چنین آدمهایی رو توی پیجم نمیخوام و میخوام راهم از اینگونه آدمها جدا بشه، امیدوارم که از خواب خوش انقلابی بیدار شید، اگر هم بیدار نمیشید، جیره خور خودشون هستید. والسلام.»
کیمیا؛ مهسایی دیگر
کیمیا علیزاده، تکواندوکار ایرانی، قرابتی بین قصه خود و مهسا یافته است و در وصف آنچه حس میکند، تنها به نوشتن همین جمله بسنده کرده است: «او یکی از ما بود، یکی از دختران ایران.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
کیمیا خود قربانی تبعیضها در ورزش جمهوری اسلامی ایران شد و در نهایت، مانند بسیاری از ایرانیهای دیگر، پناهندگی در کشوری دیگر را به زندگی در کشور خود ترجیح داد. او در ادامه خطاب به شرکتکنندگان در مراسم حکومتی در کربلا نوشت: «هنوز به کربلا میروید؟ گریه هم میکنید؟ برای لبهای تشنه و دستان قطعشده؟»
کیمیا البته در این اعتراض تنها نبود و ورزشکاران دیگری چون مریم طوسی، فرزانه فصیحی، مهسا صابری، شبنم علیخانی، حمیده عباسی، نجمه خدمتی، الهام فرهمند، یوسف کرمی، پوپک بسامی، کیمیا یزدیان طهرانی، مرضیه قندی، زهرا واحدی، پیمان رجبی، محمد موسوی، احمد احمدی و ...، حمایتهای خود را از مهسا امینی در شبکههای اجتماعی بیان کردهاند.
فوتبالیها را همه دیدند
همان شب اول پس از مرگ دلخراش مهسا امینی، ملیپوشان تیم فوتبال مردان در یادداشتهای اینستاگرامی خود به این موضوع واکنش نشان دادند. علیرضا جهانبخش و مهدی طارمی در سوگ مهسا نوشتند: «موی دخترانمان با کفن پوشیده میشود.»
علی قلیزاده، اشکان دژاگه، جلال حسینی، سیامک نعمتی، و مسعود شجاعی نوشتند: «جانش، فدای یک تار مویش شد.»
بازیکنان دیگری چون شجاع خلیلزاده، سعید عزتاللهی، مهدی قائدی، و عارف غلامی هم با یک «استوری» به این ماجراها واکنش نشان دادند.
البته در این بین، مچبند سیاهی که مهدی طارمی در بازی تیم پورتو به دست بسته بود، نیز سوژه بسیاری رسانهها شد و خیلیها آن را به مرگ مهسا ربط دادند.
دایی، مهدویکیا و عابدزاده، اولینها
علی دایی، یکی از اولین چهرههای ورزشی بود که با انتشار ویدیویی از مهسا و تصویر او روی تخت بیمارستان، چراغ اعتراض ورزشیها را روشن کرد. او نوشت: «چه به روزگار این سرزمین آوردید؟ دخترم میپرسد چه اتفاقی افتاده؟ چه پاسخی دارم؟ به کدامین گناه؟»
عابدزاده هم در واکنشی کوتاه، پایین نام مهسا امینی نوشت: «ارشاد شد.»
و مهدی مهدویکیا هم که خود دختر دارد، با پدر مهسا همدردی کرده و هشدار داده است: «حس تنفری که در وجود خیلی از دختران این سرزمین به وجود میاد، عاقبت خوشی نخواهد داشت.» او سپس آرزو کرده است که «ای کاش دزدان بیتالمال این سرزمین رو هم سکته بدید!»
از دیگر مربیان فوتبال و نسلهای قبلی ورزشی، باید به جواد نکونام و یحیی گلمحمدی اشاره کنیم که با انتشار یادداشتی، به فاجعه اخیر گشت ارشاد و پلیس ایران واکنش نشان دادهاند. البته امیرقلعهنویی هم که پیشتر با مصاحبهای علیه ۴۰ سال ظلم نظام، از همراهی تیمش در مسابقات محروم شده بود، در حاشیه بازی تدارکاتی گلگهر مقابل پیکان، به خانواده امینی تسلیت گفت.
نایب قهرمانی کشتی آزاد در عزای مهسا
قتل مهسا امینی به دست گشت ارشاد جمهوری اسلامی، درست در روزهایی رخ داد که تیم ملی کشتی آزاد ایران در حساسترین دیدارهای خود در بلگراد صربستان، در مسابقات جهانی کشتی، به مصاف رقیبان میرفت. نبرد حساس حسن یزدانی مقابل تیلور آمریکایی و طلای کامران قاسمپور، به وضوح تحت تاثیر این ماجرا قرار گرفت. در فدراسیونی که رئیسش علیرضا دبیر است، مهم بود که یزدانی و قاسمپور کدام سمت میایستند.
اما هر دو آنها از غمی نوشتند که متاثرشان کرده و شادی را از دلشان ربوده است، و در نهایت این غم را تسلیت گفتند. قاسمپور امیرحسین خادمی را هم فراموش نکرد و از او هم یاد کرد.
از وریا تا زبیر نیکنفس
وریا در همان روز نخست در سوگ مهسا شعری از فرخی یزدی را «استوری» کرد و چند دقیقه بعد، هم آن مطلب حذف شد و هم صفحه اینستاگرامش به دلایلی نامعلوم از دسترس خارج شد. در قرارداد وریا با فولاد، این بند تحمیل شده است که او بدون اجازه باشگاه، اجازه انتشار متنی در اینستاگرام ندارد. زبیر نیکنفس، بازیکن استقلال، در حرکتی نمادین و در اعتراض به قتل مهسا امینی، مقابل دوربین موها خود را از ته تراشید.
داغ دل مرادخانی تازه شد
همین چند ماه پیش بود که رضا مرادخانی، ملیپوش سابق بوکس ایران، در مصاحبه مفصلی به تیراندازی ماموران گشت ارشاد به خودش اشاره کرد که وقتی همراه با همسر و فرزاندش برای قدم زدن به پارک پردیسان رفته بود، به وقوع پیوست.
مرادخانی نوشت: «ضاربی که به من تیراندازی کرد، در دادسرا به قاضی گفت هم ترفیع گرفتم و هم بن خرید کالا.»