کایلی مور-گیلبرت، پژوهشگر استرالیایی-بریتانیایی که دو سال در زندانهای ایران، ازجمله اوین و قرچک، گذرانده است، در یادداشتی به شرح احساسات خود پساز شنیدن خبر آتشسوزی در زندان اوین، نگرانیهایش برای زندانیان در آن و همبندیهای سابقش و همچنین ساختار کلی این زندان پرداخته است.
کایلی مور-گیلبرت که پژوهشگر مطالعات خاورمیانه و اسلام در «موسسه آسیا» در دانشگاه ملبورن استرالیا بود، تابستان سال ۱۳۹۷ به دعوت دانشگاه الزهرا و دانشگاه ادیان و مذاهب قم برای شرکت در همایش بینالمللی «شیعهشناسی» به ایران سفر کرد اما هنگام بازگشت به استرالیا، در فرودگاه امام دستگیر و به اتهام جاسوسی به ده سال زندان محکوم شد. این پژوهشگر استرالیایی-بریتانیایی در آذرماه ۱۳۹۹ با سه زندانی تبعه ایران در تایلند مبادله و آزاد شد. او بعدتر خاطرات ۸۰۴ روز اسارتش در ایران را بهصورت کتابی منتشر کرد.
نویسنده کتاب «آسمان بدون قفس: ۸۰۴ روزی که در زندان ایران گذراندم» در یادداشتی که روز دوشنبه، دوم آبانماه در وبسایت شبکه خبری آمریکایی سیانان منتشر کرد، با اشاره به خبرهایی که فعالان ایرانی و برخی زندانیان سابق اوین اواخر شب ۲۳ مهرماه (۱۵ اکتبر)درباره آتشسوزی و تیراندازی در این زندان برایش فرستاده بودند، نوشت: «در میان ما یک حس جمعی از شوک و حیرت جاری بود که با ترس و نگرانی درباره کسانی که در زندان اوین گرفتار بودند، ترکیب شده بود. در خیالم تصاویر همسلولیهای سابقم را میدیدم؛ دوستان عزیزی که مانند خواهرانم شده بودند، در راهروهای پر از دود درحال مبارزه با اثرات گاز اشکآور بودند. بهسختی میتوانستم به وحشت آنها فکر کنم که محبوس در یک بند شلوغ زندان، هیچ چشماندازی برای فرار نداشتند، درحالیکه شعلههای آتش، گلولهها و پلیس ضدشورش از هرسو بهسمتشان میآمد.»
او افزود: «در اعماق وجودم امیدوار بودم که این مکان نکبتی در آتش نابود شود- البته بعد از فرار همه زندانیان.»
کایلی مور گیلبرت در ادامه آورده است که پس از انتشار خبر آتش سوزی در زندان اوین، گروگانهای خارجی که پیشتر در این زندان محبوس بودند و سایر قربانیان نظام قضایی جمهوری اسلامی ایران و همچنین اعضای خانوادههای زندانیان فعلی «دیوانهوار تبادل اطلاعات میکردند» و بهدنبال خبری درمورد وضعیت زندانیان فعلی بودند.
به نوشته او، «خانوادههای زندانیان سیاسی زندانی در اوین یکی پس از دیگری با خبر شدند که حال عزیزانشان خوب است. مسعود مصاحب، مرد مسن دوتابعیتی اتریشی، از آثار گاز اشکآور و استنشاق دود آسیب دیده، اما زنده بود. سیامک نمازی و عماد شرقی، گروگانهای پرارزش آمریکایی را از بند عمومی مردان بیرون برده و در جای دیگری دور از شعلههای آتش زندانی کرده بودند.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این پژوهشگر استرالیایی-بریتانیایی در ادامه به شرحی درباره ساختار زندان اوین میپردازد و مینویسد: «زندان اوین که بیشتر دوران محکومیتم را در آن گذراندم، در دامنههای شیبدار کوههای البرز ساخته شده است. از این زندان که با دیوارهای بلند بتنی و سیم خاردار محصور شده است، گروهی سربازان مسلح محافظت میکنند که صدای گشتهای پرسروصدایشان اغلب از داخل سلولها بهگوش میرسید. ورود از دروازههای باابهت جلویی زندان شامل عبور از یکسری ایستگاههای بازرسی سنگین بود، در حالیکه با چشمبند و دستبند کنار نگهبانان انتقال به زندان، در صندلی عقب یک وسیله نقلیه چپانده شدهای. زندانی میتوانست با شمارش اینکه چندبار در صندوق عقب خودرو باز و [محتویاتش] بازرسی شده، تعداد ایستگاههای بازرسی را بشمرد. داخل آن پیچوخم ساختمانهای اداری و دفاتر دادستانی قرار دارد، با تقریبا دوازده بند زندان که بر فراز یکدیگر قرار گرفته و در شیب تند کوه ساخته شدهاند.»
او همچنین به این نکته اشاره میکند که در زندان اوین علاوهبر این بندها که زیر نظر سازمان زندانهای ایران اداره میشود، بازداشتگاههای بهشدت امنیتی هم وجود دارد که تحت نظر نهادهای دیگری مانند سپاه پاسداران یا وزارت اطلاعات قرار دارند و مینویسد که در یکی از آنها، یعنی بند ۲-الف سپاه پاسداران بود که «بیش از دو سال از عمرش را از دست داده است».
کایلی مور-گیلبرت به نگرانیاش درباره زندانیان سیاسی زن پساز دیدن تصاویر آتشسوزی اشاره میکند و مینویسد: «من در کنار بسیاری از این زنان، خواهرانم، زندگی کرده بودم.» او مینویسد در تماس با همه کسانی که میشناخته، سراغ نیلوفر بیانی و سپیده کاشانی، فعالان محیطزیست زندانی، فریبا عادلخواه، پژوهشگر فرانسوی-ایرانی زندانی، و سپیده قلیان، فعال مدنی زندانی، را گرفته و برای نسرین ستوده، وکیل زندانی، و فعالان دیگر مانند گلرخ ایرایی که در زندان میشناخت و دوباره بازداشت شده بودند، هم نگران بوده است.
این گروگان پیشین جمهوری اسلامی میافزاید: «همانطور که بسیاری از اعتراضات در خیابانها را زنان رهبری میکنند، برخی از موثرترین مخالفان جمهوری اسلامی نیز اکنون در بند زنان اوین محبوساند. برخی از این زنان الهامبخش درصورتی که فرصتش را بهدست آورند، میتوانند رهبران آینده یک ایران آزاد و دموکراتیک باشند.»
او در پایان یادداشتش مینویسد: «اگر رژیم نتواند حساسترین زندان بهشدت امنیتی خود را کنترل کند، به احتمال زیاد بهطور کلی کنترل خود را بر کشور از دست خواهد داد. بسیاری از ما اکنون امید روزی را داریم که در آن اصلا نیازی به زندان اوین نباشد.»