کسانی که تحولات و رویدادهای داخلی ایران را بهطور پیوسته و منظم دنبال میکنند، متوجه دو نکته مهم و اساسی میشوند؛ نخست اینکه با ادامه اعتراضهای مردمی و گسترش دامنه آن به سراسر شهرهای ایران، دیوار ترس فروریخته است و به همان میزان که شمار قربانیان و بازداشتشدگان افزایش مییابد و سرعت ماشین سرکوب رژیم بیشتر میشود، خشم ملت نیز اوج بیشتری میگیرد. هنوز بسیار زود است که بتوان درباره انقلاب صحبت کرد، اما آنچه هماکنون در ایران رخ میدهد، اتفاقهایی بیسابقه است که با گذشت زمان، پایههای رژیم جمهوری اسلامی را متزلزل میکند.
نکته دوم، اختلاف و ناسازگاری است که در درون رژیم بین «اصلاحطلبان» و «تندروها» بهوجود آمده و آنها را درمورد آنچه در کشور اتفاق میافتد، سراسیمه و آشفته کرده است. ادامه اعتراضهای مردمی شکاف میان دو جناح را پیوسته عمیقتر میکند، بهویژه اینکه اصلاحطلبان و تندروان درباره نحوه برخورد با معترضان اختلافنظر دارند. در حالیکه اصلاحطلبان تلاش میکنند با استفاده از راهبردی نرم، نظام را از تنگنای دشوار کنونی برهانند، تندروان اصرار دارند که باید برای سرکوب معترضان از سختگیری و خشونت بیشتری استفاده شود و حتی برخی از آنان بر لزوم استفاده از گلوله واقعی دربرابر معترضان تاکید دارند؛ درست همانگونه که گروهی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با امضای طوماری خواستار اعدام معترضان شدهاند. در نتیجه، به نظر میرسد که رژیم جمهوری اسلامی در چنان وضعیت دشواری قرار گرفته که ناگزیر است برای رهایی از آن، هزینه سنگینی پرداخت کند.
اختلافنظر میان دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا کاملا آشکار شده است و عملا در رسانههای رسمی یا نیمهرسمی منعکس میشود و با گذشت هر روز، اصلاحطلبان از وضعیت ناهنجار کنونی با لحن تندتری انتقاد میکنند. روزنامه اصلاحطلب «آرمان امروز» با تیتر «اصول قانون اساسي آيه قرآن نيست»، به چالشهای کنونی اشاره کرده و خواستار تجدیدنظر در قانون اساسی شده است. این در حالی است که جریان اصلاحطلب و هواداران آن به صراحت میگویند که باید قانون اساسی کشور بازنگری شود تا با واقعیت امروز جامعه و شرایط جدیدی که در ایران و جهان پدید آمده است، همسویی داشته باشد. آنها اصرار دارند که قانون اساسی نمیتواند ابدی باشد و در آن هیچ تغییر و اصلاحاتی بهوجود نیاید.
از سوی دیگر، روزنامه اعتماد با اشاره با تحولات اخیری که ایران شاهد آنها است، در صفحه اول خود مطلبی با عنوان «اجرای قانون یا احکام شرع» منتشر کرده است. این روزنامه در مطلب دیگری، از رویکرد رژیم برای مقابله با اعتراضها انتقاد کرده و افزوده است: «رسانههای دولتی درحالی مدعی پایان اعتراضات میشوند که معترضان در نقاط دیگری به خیابانها میریزند.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
روزنامه «هممیهن» نیز با بیان اینکه ایران در داخل کشور با چالشهای بسیاری در همه زمینهها مواجه است، فراتر میرود و اشاره میکند که آنچه همه بحرانها را به هم پیوند میدهد، این است که راهحل آنها در گفتوگو و سازش پیدا نمیشود. این روزنامه افزوده است: «پیوند دادن همه مشکلات و بحرانهای داخلی به خارج اشتباه است و نباید بحرانهای درونی براساس الزامات سیاست خارجی کشور حل شوند، یا اینکه سیاست خارجی نقش اساسی و تعیینکننده در کلیه پروندههای داخلی داشته باشد.»
در مقابل، روزنامههای اصولگرایان و تندروها، غرب و «شیطان بزرگ» را به دامنزدن به تظاهرات اخیر در ایران متهم میکنند. روزنامه «جوان»، وابسته به سپاه پاسداران، به نقل از حسین امیرعبداللهیان نوشت: «هرجومرج و اغتشاش طرح ب آمریکا است.» روزنامه رسالت نیز نوشته است: «سقوط نظام کنونی، سقوط ایران است و اگر نظام سقوط کند، کشور دستخوش بیثباتی و آشفتگی بسیاری میشود.» البته سایر روزنامههای متعلقبه اصولگرایان، ازجمله روزنامه کیهان نیز مطالب متعددی در حمایت از سیاست رژیم جمهوری اسلامی و مخالفت با معترضان منتشر کردهاند.
در واقع، مطرحشدن صحبت سقوط رژیم در رسانههای وابسته به دولت، نقطه عطف خطرناکی در تاریخ تحولات ایران بهشمار میرود، بهویژه اینکه این رسانهها پیوسته هشدار میدهند که «سقوط نظام بهمعنای فروپاشی ایران است». رسانههای وفادار به دولت تبلیغات گستردهای را برای حمایت از رژیم جمهوری اسلامی به راه انداختهاند و میکوشند ملت ایران را متقاعد کنند که «نظام کنونی رکن اساسی برای حفظ ثبات و استقرار کشور و حفاظت از اسلام و اخلاق است».
بنابراین، بهصراحت میتوان گفت که شرایط ناشیاز تداوم خیزش سراسری، چنان تحول بزرگ و تاثیرگذاری است که رژیم را وادار کرده برای بقای خود بهدنبال متقاعدکردن مردم ایران باشد. از این رو و با توجه به پیچیدهشدن بحران مشروعیت، میتوان به این نتیجه رسید که اختلافنظر میان رهبران رژیم جمهوری اسلامی، یک ناسازگاری محدود و گذرا نیست، بلکه شکاف عمیقی است که پیوند دو جناح اصلاحطلب و محافظهکار را بهطور روزافزون سست و ناپایدار میکند؛ افزون بر اینکه گسترش دامنه اعتراضهای مردمی، رهبران سپاه پایداران و ارتش را در تضاد و رویارویی قرار میدهد، بهویژه اینکه چندی پیش سپاه پاسداران، ارتش را به تمایلنداشتن برای مقابله با معترضان متهم کرد.
هرچند هر دو جناح تلاش بسیاری برای حفظ رژیم جمهوری اسلامی میکنند، اما هر جناح راهبرد متفاوتی را برای حفظ نظام دنبال میکند و همین امر باعث بروز اختلاف بین دو جناح شده و پایه نظام را متزلزل کرده است. تردیدی نیست که تشدید اختلاف کنونی بین دو طرف میتواند زمینه را برای سقوط رژیم فراهم کند. البته درصورت تداوم وضعیت فعلی، اصلاحطلبان با گذشت زمان به معترضان نزدیکتر خواهند شد و اگر جناح اصلاحطلب به معترضان بپیوندد، همهچیز دگرگون میشود، مگر اینکه رژیم جمهوری اسلامی بهمنظور جلوگیری از تهدیدی که درحال شکلگرفتن است، برای بهرهبرداری از اصلاحطلبان به توطئهچینی متوسل شود.
با آنکه رژیم جمهوری اسلامی هنوز به مرحله سقوط نرسیده است، اما وضعیت بحرانی آن همچنان ادامه خواهد یافت. شکی نیست که با تداوم خیزش سراسری و افزایش خشم ملت، دشواریها بیشتر میشود و پیامدهای آن رژیم را با سرعت بیشتری بهسمت فرسایش و فروپاشی سوق خواهد داد.