کمبود شدید غذا و سرپناه، در بیشتر از یک سال گذشته، بهدلیل چرخش بزرگی که در وضعیت سیاسی و اقتصادی افغانستان رخ داد، دامنگیر همه مردم این کشور شده است؛ اما زنان و دختران بهعلت باورهایی که ریشه در فرهنگ زنستیزانه و جنس دوم انگاری زنان در افغانستان دارد، بیشتر از مردان در معرض گرسنگی، بیسرپناهی و فقدان مراقبتهای بهداشتی قرار دارند.
بیشاز ششمیلیون نفر در افغانستان اکنون درمعرض خطر قحطی شدید قرار دارند. اطلاعاتی که بخش زنان سازمان ملل متحد جمعآوری کرده، نشان میدهد بیشترین کسانی که در خطر قحطی و آسیبهای وحشتناک ناشی از آن قرار دارند، زناناند؛ زیرا این گروه بهدلیل محدودیتها در رفتار، تحصیل، کار و حضور در اجتماع، «آخرین افرادیاند که به غذا، آب، سرپناه ایمن و مراقبتهای بهداشتی دسترسی دارند».
عرف و سنت معمول در افغانستان به گونهای است که بهطور خودکار، در هر خانهای مردان خانواده مقدمترند و باید بهترین و بیشترین قسمت غذا و دیگر امکانات معیشتی را در اختیار داشته باشند. این یک برخورد کاملا عادی در میان خانوادههای روستایی و فقیر است که پسران خانواده بیشتر از دختران به غذا و امکانات حفاظتی دسترسی داشته باشند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
از سوی دیگر، محدودیتهایی که از گذشته در فضای اجتماعی افغانستان برای زنان وجود داشته است، بهاضافه محدودیتهای بیشتری که طالبان وضع کردهاند، سبب شده که زنان نتوانند به راههای امرار معاش دسترسی داشته باشند. یکی از چالشهایی که اکنون زنان با آن مواجهاند، نداشتن شناسنامه است. شمار زیادی از زنان، بهویژه زنان روستایی، هیچگونه اسناد هویتی ندارند؛ زیرا در فرهنگ قبیلهای در افغانستان، اعتقاد بر این است که زنان نیازی به اسناد ثبت هویت ندارند. این مشکل اکنون سبب شده است زنانی که هیچ مردی در خانه ندارند، از دسترسی به خدمات، بهویژه کمکهای بشردوستانه، محروم بمانند.
زنان بهدلیل جنسیتشان از گرسنگی و بیماری عذاب میکشند
بحش دیگری از این مشکلات، با قواعد سختگیرانه طالبان برای کار زنان و بیرون رفتنشان از خانه، تشدید شده است. زنانی که در بیست سال گذشته بدون داشتن حامی مرد، تلاش کرده بودند شاغل یا کارآفرین باشند و بهنحوی معیشت خانوادهشان را تامین کنند، اکنون محکوم به خانهنشینی شدهاند و به این دلیل، خودشان و خانوادهشان، در معرض گرسنگی قرار دارند.
علاوهبر این، حتی امکان دسترسی به بهداشت و درمان نیز برای زنان در افغانستان به یک معضل بسیار بزرگ بدل شده است. طالبان به زنانی که بدون محرم شرعی به مراکز درمانی مراجعه کنند، اجازه ورود نمیدهند و حتی به پزشکان و کادر بهداشتی هشدار دادهاند که اگر زنی بدون محرم شرعی مراجعه کند و درمان شود، مجازات سنگینی برایشان درپی خواهد داشت. به این دلیل، زنان زیادی که مرد محرم ندارند، مجبورند با خطرناکترین بیماریها نیز بدون دسترسی به امکانات درمانی، دستوپنجه نرم کنند.
البته نبود هیچ مردی در خانه یک زن، در افغانستان امری غیرعادی نیست، زیرا بهدلیل جنگهای پیدرپی، صدها هزار شهروند افغانستان که بیشترشان مردان بودند، کشته شدهاند و درنتیجه، صدها هزار بیوه با کودکان قدونیمقد برجا ماندهاند. بیشتر این زنان بیوه، در سالهای اخیر دستکم راه کارکردن و درآمدزایی را به هر طریقی پیدا کرده بودند و ساختار حاکم، مانع رسمی کارشان نبود.
زنان در افغانستان از همان آغاز تولد با انواع تبعیض و در صف دوم قرار گرفتن مواجهاند؛ اما زمانی که علاوهبر پندارهای اجتماعی، دولت و قواعد سراسر کشور نیز علیه زنان میایستد، عرصه بر این قشر جامعه بهشدت تنگتر میشود. با هر گامی که طالبان برمیدارند و فشار اجتماعی را تشدید میکنند، وضعیت اقتصادی نیز آشفتهتر میشود و زنان و دختران آسیب بیشتری میبینند.
یک مثال واضح که این تبعیض در ارزش زن و مرد را روشن میکند، خانوادههاییاند که برای مقابله با گرسنگی شدید، اقدام به فروش کودکانشان میکنند و بسیار نادر است که پسرانشان را بهفروش بگذارند. این خانوادهها همواره یا دختران نوزادشان را به کسانی که فرزند ندارند، میفروشند یا دخترانی را که در آستانه بلوغ یا حتی در سنین چهارسالگی یا بالاتر از آن قرار دارند، به خانوادهای بهعنوان عروس آینده، به ازدواج میدهند و پول میگیرند؛ به هر ترتیب، با فروش این دختران -که نمیشود اسمش را چیز دیگری جز فروش گذاشت- معیشت خانواده را برای کوتاهمدت تامین میکنند.
با این اوصاف، بهسادگی میتوان اطمینان پیدا کرد که از ۲۴میلیون نفری که براساس آمارهای سازمان ملل متحد در افغانستان به کمکهای فوری بشردوستانه نیاز دارند و ششمیلیونی که گفته میشود یک گام با قحطی فاصله دارند، درصد زیادی از آنان، زنان و دختراناند. یافتههای کمیسیون زنان سازمان ملل متحد نیز نشان میدهد که بافت اجتماعی افغانستان، زنان را موجوداتی فداکار یا مجبور به فداکاری بار آورده است و به این دلیل، آنان همیشه آخرین افرادیاند که به غذا و امکانات برای زندهماندن دسترسی دارند.