اگر روح مصطفی کمال آتاتورک، بنیانگذار جمهوری ترکیه که ۸۴ سال پیش درگذشت، روز دوشنبه ساعاتی به آنکارا میبازگشت، آیا میتوانست باور کند جمهوری درست در آستانه صدمین سالگرد تولدش چه سپهر سیاسی پرشوری دارد؟ جمهوری ترکیه در زمان آتاتورک تکحزبی بود و اما نهادهایی که او ساخت، راه را برای چندحزبی و دموکراتیک شدنش در سالهای پس از فوت او باز کردند. این دموکراسی البته شکننده بوده و بارها کودتا و سرکوب به خود دید و در سالهای اخیر تحت ریاستجمهوری رجب طیب اردوغان اقتدارگرا به محاق رفت و به تعبیری در خطر افتاد، اما زنده و پویا بودن جمهوری را از رویدادهای چند روز قبل میتوان بهخوبی مشاهده کرد.
روز دوشنبه، هزاران تن بیرون دفتر حزب اسلامگرای سعادت گرد آمدند و منتظر اعلام نتیجه دیدار رهبران شش حزبی بودند که «ائتلاف ملت» را تشکیل میدهند. این رهبران مدتها است تحت عنوان «میز ششنفره» با هم دیدار میکنند و از خیلی وقت پیش وعده داده بودند که نامزد متحدی در مقابل اردوغان معرفی کنند تا او بتواند «سلطان» را شکست دهد و ترکیه را به راه دموکراسی بازگرداند.
در هفتههای قبل معلوم بود که این نامزد مشترک قرار است کمال قلیچداراوغلو باشد؛ رهبر حزب جمهوریخواه خلق که آتاتورک آن را بنیان نهاد و در دهههای اخیر، به حزب اصلی چپ میانه و سکولار در ترکیه در مقابل جریان راست میانه و اسلامگرای اردوغان، حزب عدالت و توسعه، بدل شد.
روز جمعه ابتدا به نظر رسید که این ائتلاف در حال شکست است؛ وقتی مرال آکشنر، رهبر حزب خوب که گرایش ناسیونالیستی دارد، در میان بهت همگان گفت که با نامزدی قلیچداراوغلو مخالف است و از دو چهره دیگر حزب جمهوریخواه خلق خواست پا به میدان بگذارند: منصور یاواش و اکرم اماماوغلو، به ترتیب شهرداران آنکارا و استانبول.
آکشنر پیش از اینکه حزب خوب را تشکیل دهد، به حزب ناسیونالیست افراطی جنبش ناسیونالیستی که گرایشهای پانترکیستی دارد، تعلق داشت. پس جای تعجب نیست که از قلیچداراوغلوی چپ میانه که از خانوادهای زازاتبار متعلق به اقلیت مذهبی علوی میآید، چندان دل خوشی نداشته باشد. او یاواش را که مثل خودش زمانی عضو حزب جنبش ناسیونالیستی بود، ترجیح میداد یا اماماوغلو را که در جوانی عضو سازمان جوانان جریان راست میانه حزب میهن (آناپ) به رهبری تورگوت اوزال بود و مثل اردوغان از خانوادههای مسلمان منطقه دریای سیاه میآید.
اما یاواش و اماماوغلو بلافاصله محکم کنار قلیچداراوغلو ایستادند تا جایگاه او تحکیم شود. پس از آخرهفتهای پردلهره، رهبران شش حزب روز دوشنبه به دعوت تمل کرماوغلو، رهبر حزب سعادت، در دفتر این حزب در آنکارا گرد آمدند و شبهنگام با خبری خوب برای هواداران اپوزیسیون بیرون آمدند: حمایت قاطع هر شش حزب از جمله حزب آکشنر از قلیچداراوغلو که حالا میرود تا نامزد متحد اپوزیسیونی باشد که همه اختلافها را کنار گذاشتهاند تا اردوغان را کنار بزنند. (قبلا در مورد این شش حزب و داستان اتحادشان نوشتم)
آتاتورک شاید باور نمیکرد که حزبی که نجمالدین اربکان با هدف پیش بردن اسلامگرایی بنیان گذاشت، نه تنها علیه رئیسجمهوری اسلامگرا قد علم کند که دفترش صحنه دیدار رهبر حزب آتاتورک با بقیه شود. اما روز دوشنبه دیدیم در حالی که عکس آتاتورک از ساختمان حزب سعادت آویزان شده بود، کرماوغلو در میان حضار بالاخره جملهای را اعلام کرد که مدتها منتظرش بودیم: «آقای کمال قلیچداراوغلو نامزد ما برای ریاستجمهوری است.»
در کنار او علاوه بر قلیچداراوغلو، اکرم اماماوغلو و یاواش، سایر رهبران ائتلاف ملت نیز ایستاده بودند: گولتکین اویسال، رهبر حزب دموکرات، احمد داووداوغلو و علی باباجان، وزرای سابق اردوغان که اکنون به ترتیب رهبر دو حزب آینده و دموکراسی و ترقیاند.
قلیچداراوغلو در میان شور حضار گفت: «ما به مثابه ائتلاف ملت بر ترکیه از طریق مشورت و اجماع حکمرانی خواهیم کرد.»
شش رهبر همزمان نقشهراه ۱۱ مادهای خود با عنوان «نظام پارلمانی تقویتشده» را اعلام کردند که هدف از آن معکوس کردن تغییراتی است که اردوغان به وجود آورده و به موجب آنها قدرت در دستان رئیسجمهوری قبضه شده و سمت نخستوزیر از میان رفته است.
این توافق به اماماوغلو و یاواش هم وعده داد که در صورت پیروزی قلیچداراوغلو به مقام معاونت ریاستجمهوری منصوب میشوند. قرار است وزرای کابینهای که قلیچداراوغلو تشکیل میدهد، نیز بر اساس وزن آرای آنها در انتخابات پارلمانی که همزمان با انتخابات ریاستجمهوری در روز ۱۴ مه برگزار میشود، متشکل از هر شش حزب باشد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اما سوال بزرگ اینجا است که قلیچداراوغلو و حزبش که تا به حال در چند انتخابات ریاستجمهوری و پارلمانی از اردوغان شکست خوردهاند، آیا این بار امکان و اقبال پیروزی خواهند داشت؟
«آقا کمال» در مقابل «کاخ»
در تیتر برخی رسانههای خارجی از قلیچداراوغلو به عنوان «گاندی ترکیه» یاد شده؛ این بیش از هر چیز به دلیل شباهت ظاهری چهره او به رهبر معنوی هندی است. در خود ترکیه، او در ماههای اخیر بیشتر به «کمال بِی» یا «آقا کمال» معروف شده؛ اصطلاحی که اردوغان ابتدا برای تمسخر او به کار برد اما قلیچداراوغلو هوشیارانه آن را از آن خود کرد و گفت: «آقا کمال آماده است.» اینگونه بود که «آقا کمال» تصویر شهروندی عادی از طبقه متوسط را گرفت؛ تصویری دقیقا مغایر اردوغان که بهخصوص پس از ساختن کاخ ۱۱۰۰ اتاقی ریاستجمهوری در آنکارا، چهرهای اشرافی به خود گرفته است.
مهمترین تفاوت این دو مرد را میتوان در سخنوریشان هم دید. هرچقدر اردوغان پرسروصدا و اهل سخنرانیهای آتشین است، قلیچداراوغلو نرمزبان و اهل استدلال است. این تفاوت خود در تفاوتهای پیشینه دو مرد ریشه دارد.
اردوغان پیش از نخستوزیری، سالها چهرهای سیاسی در جریان اسلامگرای ترکیه و مدتی شهردار استانبول بود اما قلیچداراوغلو تمام عمر کارمند دولت و کارشناس اقتصادی وزارت دارایی بود. او متولد دسامبر ۱۹۴۸ در روستایی در منطقه ناظمیه استان تونچلی در شرق آناتولی و چهارمین فرزند یک خانواده علوی هفتفرزنده بود. پدرش، کامر، حسابدار و مادرش، یِموش، خانهدار بود. پدر کمال یکی از هزاران علوی ترکیه بود که در پی قیام درسیم به رهبری سیدرضا در سالهای ۱۹۳۷ و ۱۹۳۸، به زور دولت آتاتورک به تونچلی کوچ کردند. آیا کامر قلیچداراوغلو که به علت آن قیام ناکام آواره شده بود، تصور میکرد که روزگاری پسرش رهبر حزب آتاتورک بشود؟
کمال لیسانس اقتصادش را در سال ۱۹۷۱ از آکادمی اقتصاد و علوم تجاری آنکاراکه امروز دانشگاه غازی نام دارد، گرفت. اما در فضای پرتلاطم سیاسی دهه ۱۹۷۰ که پر از گروههای مسلح چپ و راست بود، قلیچداراوغلو نه دنبال سیاست که کارشناس حسابداری در وزارت دارایی بود و قدم به قدم رشد میکرد؛ از جمله در پی گذراندن دوره کارشناسی در فرانسه بود.
در دهه ۱۹۸۰، او معاون مدیر کل اداره مالیات وزارت دارایی شد و در آن زمان با نخستوزیر محبوب راستگرا، تورگوت اوزال، رابطه نزدیکی داشت. او پس از ۲۸ سال خدمت دولتی، بالاخره در سال ۱۹۹۹ بازنشسته و مشغول تدریس در دانشگاه شد و در همین سالها بود که عزم کرد وارد سیاست شود.
جریان اصلی چپ میانه در آن روزگار حزبی بود که بولنت اجویت، رهبر پیشین حزب جمهوریخواه خلق با نام حزب چپ دموکرات به پا کرده بود و قلیچداراوغلو هم به همان حزب پیوست اما در انتخابات ۱۹۹۹، در فهرست حزب قرار نگرفت. این بود که به دعوت دنیز بایکال، رهبر وقت حزب جمهوریخواه خلق، از این حزب سر در آورد.
در انتخابات ۲۰۰۲ که حزب تازهوارد عدالت و توسعه به رهبری اردوغان و عبدالله گل پیروز شد تا فصل جدیدی در تاریخ ترکیه رقم بخورد، قلیچداراوغلو نیز به عنوان نمایندهای از استانبول انتخاب شد. او به عنوان حسابداری که قریب سه قرن تجربه کار موفق در وزارت دارایی داشت، بهسرعت به عنوان یکی از ستارههای اصلی حزبش مطرح شد؛ بهخصوص وقتی که موارد فساد اقتصادی برخی چهرههای رهبری عدالت و توسعه را برملا کرد.
همین بود که او در انتخابات محلی ۲۰۰۹، در مقابل شهردار اسلامگرا، قادر توپباش، نامزد حزب جمهوریخواه خلق برای شهرداری استانبول شد. قلیچداراوغلو با کسب ۳۷ درصد آرا در مقابل ۴۴.۷ درصد توپباش شکست خورد اما یک سال بعد اقبال سیاسیاش به طرزی غیرمنتظره از راه رسید؛ در پی انتشار فیلم رابطه جنسی بایکال با یک مجری تلویزیونی مشهور، او مجبور به استعفا شد و قلیچداراوغلو پس از کسب حمایت وسیع در حزب، موفق شد بیرقیب به رهبری حزب جمهوریخواه خلق برسد و پنجمین رهبر حزبی باشد که آتاتورک بنا نهاد؛ سمتی که تا امروز نیز بر عهده دارد.
قلیچداراوغلو در طول ۱۳ سال رهبری خود بر حزب جمهوریخواه خلق هرگز نتوانست آرای آن را از ۲۵ درصد بالاتر ببرد اما موفق شد به این حزب به عنوان اصلیترین رقیب اردوغان و حزبی که منادی دموکراسی در مقابل اقتدارگرایی اسلامگرایانه است، هویتی پایدار بدهد. او توانست کاری کند که حزبش نماینده سکولاریسمی که گرایش اقتدارگرا دارد و خواهان سرکوب کردها، اسلامگرایان و راستگرایان است، نباشد. او حلقه حزب را وسیعتر کرد و امروز میبینیم که آن را به ائتلافی وسیع وارد کرده که در آن از حزب راست میانه تا حزب سابقا پانترکیست تا وزرای سابق اردوغان تا حزب کلاسیک اسلامگرایان حضور دارند.
در کنگره فوقالعاده حزب در سال ۲۰۱۴ بود که قلیچداراوغلو در اظهاراتی جنجالی گفت برخی چهرههای حزب ظاهرا میخواهند «ترکیه را از پشت میز راکی (عرق رازیانه محبوب ترکیهایها) نجات دهند». این در واقع تلنگری به حزب بود که خود را حزب تمام مردم ترکیه ببیند و به گروه خاصی محدود نشود و البته کنایهای به زمانی بود که آتاتورک هر شب سر میز راکی معروف خود با سیاسیون دیدار میکرد.
در سالهای جنگ داخلی سوریه، اردوغان سعی کرد از طریق اتحاد با پانترکیستهای حزب جنبش ناسیونالیستی و عملیات نظامی علیه کردهای سوریه برای خود مقبولیت داخلی بخرد. در پی کودتای نافرجام سال ۲۰۱۶، او سرکوب و دستگیریها را بیش از پیش افزایش داد. در مقابل قلیچداراوغلو در سال ۲۰۱۷ یک راهپیمایی ۴۵۰ کیلومتری از آنکارا تا استانبول موسوم به «راهپیمایی عدالت» برپا کرد تا به دستگیری انیس بربراوغلو، معاون رهبر حزبش، اعتراض کند؛ راهپیمایی پس از چند هفته در میان گردهمایی صدها هزار نفر از حامیان حزب در استانبول خاتمه یافت.
اما شاید حرکت بعدی قلیچداراوغلو را باید تاریخیترین اقدامش بدانیم: اتحاد با مارال آکشنر و تشکیل ائتلاف ملت که در سال ۲۰۱۹ موفق شد به ربع قرن کنترل شهردارهای اسلامگرا بر آنکارا و استانبول پایان دهد و شهرداری پنج شهر از شش شهر بزرگ کشور را به دست بگیرد. او حالا موفق شده است ائتلاف شش حزب را تا انتخابات ۲۰۲۳ حفظ کند و در روز ۱۴ مه خواهیم دید که در محک نهایی برای شکست اردوغان موفق خواهد شد یا نه. برای قلیچداراوغلوی ۷۴ ساله این احتمالا آخرین مصاف است.
در این میان، یکی از مهمترین عوامل حزبی است که هنوز صحبتی از آن نکردهایم؛ نیرویی که نه به اردوگاه اردوغان تعلق دارد و نه به ائتلاف ملت. این حزب دموکراتیک خلقها است که با محوریت جمعیت کردهای چپگرای ترکیه تشکیل شده و به همراه برخی سایر احزاب چپگرا ائتلاف کار و آزادی را تشکیل داده است. همکاری این حزب در پیروزی انتخابات شهرداریها در سال ۲۰۱۹ نقش اساسی داشت. صلاحالدین دمیرتاش، رهبر سابق این حزب که حالا در زندان است، از سلول خود به قلیچداراغلو چراغ سبز نشان داد اما این حزب پیشتر گفته بود که نامزد خود را معرفی خواهد کرد. در ضمن، دیدار رسمی قلیچداراوغلو با ارکان باش، رهبر حزب کارگران ترکیه، را شاهد بودیم. رفتار انتخاباتی این احزاب چپگرا بیشک تاثیر مهمی بر نتیجه انتخابات خواهد گذاشت و احتمالا باید شاهد مذاکرات آشکار و مخفی دو رهبر آن، پروین بولدان و میدحت سنجار، با قلیچداراوغلو باشیم.
برخی تحلیلگران کرد میگویند اگر قلیچداراوغلو طرحی را که علی باباجان برای کردها دارد اتخاذ کند، حضور حزب دموکراتیک خلقها و میلیونها رایدهنده آن را تضمین خواهد کرد.
اردوغان تاریخ ۱۴ مه را از این رو برای انتخابات تعیین کرد که یادآور ۱۴ مه ۱۹۵۰ است؛ زمانی که اولین انتخابات واقعا دموکراتیک ترکیه برگزار شد تا حزب آتاتورک مقابل حزب دموکرات که گرایش راست میانه و مخالفت با سکولاریسم داشت، شکست بخورد و عدنان مندرس نخستوزیر شود؛ نخستوزیری که ۹ سال بعد در جریان اولین کودتای نظامی ترکیه سرنگون و سپس اعدام شد تا «شهید دموکراسی» تلقی شود. اردوغان حالا میخواهد خود را میراثدار آن جریان جا بزند.
اما حزب دموکرات امروز حامی قلیچداراوغلو است و اردوغان نشان داده است که اهل هرچه باشد، اهل دموکراسی نیست. قلیچداراوغلو و یارانش سخت خواهند کوشید تا ۱۴ مه ۲۰۲۳ را به روز پیروزی دموکراسیخواهان بدل کنند؛ در این صورت، اگر ۱۴ مه ۱۹۵۰ «آغاز دوران دموکراتیک» بود، ۱۴ مه ۲۰۲۳ میتواند «روز بازگشت دموکراسی» لقب بگیرد.