پس از استعفای سعد حریری از پست نخست وزیری لبنان، چه کسی دکتر حسان دیاب، استاد دانشگاه آمریکایی بیروت و وزیر آموزش و پروش سابق، را به عنوان نخست وزیر جدید لبنان برگزید؟ نخست وزیر جدید، چه گزینههایی برای تشکیل دولت جدید روی دست دارد؟ اینها پرسشهایی است که یافتن پاسخ برای آنها کار دشواری نیست؛ چون در کشور کوچکی مانند لبنان، هیچ چیز پوشیده نمیماند.
گزینش حسان دیاب از میان دهها نامی که دانشگاه آمریکایی بیروت و دانشگاه سن ژوزف به رئیس جمهوری فرستادند، نه تصادفی بوده است و نه از طریق قرعهکشی انجام گرفته است، بلکه توسط تیمی متشکل از دوگانه شیعی (سازمان حزبالله و جنبش امل) و جریان میهنی آزاد (مسیحی) و با هماهنگی قبلی انجام شده است. ایت مجموعه، همان تیمی است که در اثنای رایزنیهای رئیس جمهوری با پارلمان، حسان دیاب را به این مقام نامزد کرده بود.
جالب است که تیم یاد شده، در عین آن که لیست ارسالی دانشگاههای بیروت و سن ژزف را نشانهای از دخالت آمریکا و اروپا در امور لبنان دانست و به آن حمله کرد، در گزینش نام حسان دیاب از میان همان لیست، اصرار ورزید.
همزمان با گزینش حسان دیاب به پست نخست وزیری، دیوید هیل، معاون سیاسی وزیر خارجه آمریکا، به بیروت سفر کرد و با شماری از مقامات و سیاستمداران لبنانی به دیدار و گفتوگو پرداخت. گرچه هیل با حسان دیاب ملاقاتی نداشت و مانند مسئولان وزارت خارجه فرانسه، ادعا کرد که انتخاب نخست وزیر و تشکیل دولت، موضوع داخلی لبنان است و (آمریکا/غرب) در آن دخالتی ندارد، اما تاریخِ مداخلههای غربیها در لبنان، بر همگان روشن است.
درباره نامزد شدن حسان دیاب برای مقام نخست وزیری از جانب تیم حزبالله، جنبش امل و جریان میهنی آزاد، بگومگوها زیاد است. تیم یاد شده چنین وانمود میکند که آن کار بدون هماهنگی قبلی و بدون دیدار با دیاب صورت گرفته است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اما چه آن تیم با آقای دکتر دیاب دیدار قبلی داشته باشد چه نه، آقای دیاب میتواند برای روشن کردن امور، از سخنان ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهوری فعلی اوکراین، کمک بگیرد. آقای زلنسکی در ۲۰۱۴، زمانی که نیروهای روسی با عبور از مرزهای اوکراین، شبه جزیره کریمه را به خاک روسیه ملحق کردند، نماینده کشورش در مسکو بود. وی پس از آن ماجرا به طعنه گفت: «سربازهای روسی به داخل خاک اوکراین قدم نگذاشتهاند و از مرز عبور نکردهاند، بلکه این مرز بوده که حرکت کرده و پیش آنها آمده است.»
البته تیمی که دیاب را به نخست وزیری رساند، در تلاش است تا دولتی بهظاهر متشکل از تکنوکراتهای مستقل ایجاد شود، اما لبنان به یک حکومت نجات ملی نیاز دارد که بتواند با آوردن اصلاحات واقعی، کشور را از بحران سیاسی و اقتصادی کنونی نجات دهد و اعتماد مردم لبنان و جامعه جهانی را به دست آورد.
میدانیم که کمکهای جامعه جهانی، به ویژه کشورهای عضو «گروه بینالمللی کمک به لبنان» که بر اساس برنامههای «کنفرانس سیدر» متعهد به کمک هستند، مشروط به وجود دولتی قابل پذیرش همگان و اصلاحات اقتصادی و سیاسی است.
اما تیمی که دیاب را به نخست وزیری برگزیده است، دولتی میخواهد که از منظر ظاهری قابل قبول جامعه جهانی باشد، اما از نگاه ماهیت و واقعیت درونی، به گونهای باشد که قدرت، اختیارات و امتیازات این تیم را حفظ کند. چرا که اصلاحات عمیق و ریشهای و انتقال از اقتصاد مصرفی به اقتصادی تولیدی که خواسته اساسی مردم است، دست سیاستمداران فرقهگرای فاسد و خائن را از سرقت و اختلاس داراییهای ملی کوتاه خواهد کرد. این زالوهای تشنه قدرت، بقای خود را در یک نظام فاسد و سهمیهبندی شده فرقهای، و در اقتصاد آشفته و عقبمانده مبتنی بر مصرف میبینند.
از همین رو است که این فرقهسالاران، انقلاب مردمی مسالمتآمیز فرامذهبی و فرافرقهای مردم لبنان را بزرگترین خطر برای خود دانسته، و با ترفندهای گوناگون در برابر آن ایستادند. آنان برای آن که انقلاب را با شکست مواجه کنند، از یک طرف با سنگ، چوب و چماق، بارها به انقلابیون حملهور شدند، چادرهای آنان را پاره کردند یا آتش زدند و صفوف آنان را پراکنده ساختند، و از طرف دیگر، برای بندام کردن انقلاب و ایجاد درگیری میان انقلابیون و نیروهای امنیتی، تعدادی از نفوذیهای خود را در صفوف انقلابیون جاسازی کردند تا دست به بینظمی و اقدامات خشونتآمیز بزنند.
اما از بخت خوب، هنجارها و موانعی در لبنان وجود دارد که اجازه نمیدهد تا این کشور مانند ایران و عراق، به پرتگاه خشونت و کشتار سقوط کند.
در کنار ترفندهای یاد شده، فرقهسالاران مذبوحانه تلاش ورزیدند تا انقلاب را مهار کنند و زمام آن را در دست گیرند. آنان در این راستا، نخست ادعا کردند که خواستههای انقلابیون همان خواستههای آنان است، سپس انقلابیون را به دو گروه خوب و بد تقسیم کردند. به گمان آنان، گروه «خوب»ها، پاک و خودجوش است خواستههای برحق و معقول دارند، اما گروه «بد»ها، نفوذی است و برنامههای آمریکا، اسرائیل و برخی از کشورهای عربی را پیش میبرد.
ترفند دیگری که اکنون برای مهار انقلاب به کار میبرند، دعوت انقلابیون به مشارکت در دولت و قدرت است؛ یعنی ایجاد طایفه نوزدهم به علاوه ۱۸ طایفه موجود دیگر. این در حالی است که انقلاب بر ضد این حکومت فاسد راه افتاده است و یکی از اهداف انقلابیون، برگزاری انتخابات عادلانه و برپایی حکومتی ملی و مدنی است، نه مشارکت در دولت، به عنوان طایفه نوزدهم.
البته نباید فراموش کنیم که نیرومندترین سلاح در برابر هر جنبش مدنی فرافرقهای، استفاده از تعصبات فرقهای و طایفهای است. از این رو، شاهد بودیم که فرقهگرایانی که بر صفوف انقلابیون حمله کردند، شعارهایی در طرفداری از تشیع سر میدانند و به همین ترتیب، کسانی که به دفاع از سعد حریری برخاستند، از به حاشیه رانده شدن اهل سنت سخن گفتند.
لوکیوس سینیکا، نویسنده رومی، گفته است: «پیشرفت اجتماعی و شکوفایی اقتصادی، مزاجها را تلطیف میکند و از میزان قساوت و خشم میکاهد»، اما سبب خشم مردم لبنان و عراق، تنها وضعیت وخیم اقتصادی و اجتماعی جامعه نیست، بلکه افزون بر آن، استبداد سیاسی و فساد مالیِ سیاستمداران و زمامداران، نیز خشم آنها را به جوش آورده است. البته زمانی میتوانیم از تلطیف مزاج ملتها سخن بگوییم که گلیم این چنین حکومتهایی برچیده شود.
© IndependentArabia