خوانشی در باب سیاست خارجی دولت ابراهیم رئیسی

تهران درصدد تغییر سیاست خارجی خود برآمده است تا در چارچوب آنچه نظم بین‌المللی جدید مبتنی‌بر چندقطبی‌شدن می‌داند، جایگاه ویژه‌ای به‌دست آورد

سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوره دولت ابراهیم رئیسی را می‌توان در سایه هم‌سویی عوامل داخلی و خارجی و تاثیر آن‌ها بر تعادل منطقه‌ای در خاورمیانه، تحلیل و بررسی کرد. البته منظور از عوامل خارجی، منطقه‌ای و بین‌المللی، مواردی است که همگی به آشتی بین عربستان سعودی و ایران و درخواست‌های ایران برای نزدیکی به سایر کشورهای عربی منجر شده‌اند، افزون بر اینکه ایران اخیرا دیپلماسی هم‌گرایی جدیدی نیز با آفریقا آغاز کرده است.

با توجه به اینکه سیاست خارجی محصول عوامل تعیین‌کننده داخلی است، عوامل متعددی در شکل‌گیری سیاست خارجی ایران نقش داشته‌اند، ازجمله می‌توان به دگرگونی‌های داخلی ناشی از شرایط اقتصادی و سایر تغییرات برخاسته از ظهور رویکرد نوگرایی در نسل جدید این کشور، اشاره کرد.

به‌رغم تداوم بحران‌های اقتصادی که ایران مدت‌هاست دستخوش آن‌ها است، متوجه می‌شویم که این امر برای دولت ایران تازگی ندارد، زیرا رژیم تهران توانسته است خود را با چالش تحریم‌ها و وضعیت اقتصادی روبه‌وخامت کشور وفق دهد. بااین‌حال، وخامت روزافزون اوضاع اقتصادی عواقب ناخوشایند بسیاری به دنبال داشت و در اعتراضات اخیر که در ماه سپتامبر سال ۲۰۲۲ آغاز شد و حدود شش ماه به طول انجامید، بازتاب یافت.

تهران تلاش می‌کرد پیامدهای وضعیت پرتنش داخلی را که در سایه اعتراضات علیه حجاب اجباری شعله‌ور شده بود، کاهش دهد، اعتراضاتی که بزرگ‌ترین چالش برای تهران محسوب می‌شد و ایران را در همه زمینه‌ها دستخوش آشفتگی کرده بود. این وضعیت، رژیم تهران را به یاد آشفتگی‌های مداوم دهه ۶۰ میلادی در دوران حکومت شاه انداخت.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

همکاری با کشورهای حوزه خلیج‌فارس، به‌ویژه کشورهایی که شاهد تحولات ساختاری اقتصادی‌اند، باعث شد ایران به‌دنبال بهره‌مندی از گشایش در روابط با کشورهای منطقه باشد و در سایه این تحول، از یک‌سو برخی از شاخص‌های اقتصادی را بهبود بخشد و از سوی دیگر، از شدت تنش‌های داخلی بکاهد، به‌ویژه اینکه نسل جدید و امروزی ایران هیچ پیوندی با ایدئولوژی و اندیشه‌های انقلابی رهبران رژیم جمهوری اسلامی ایران ندارند. این نسل با توجه به اینکه شاهد تغییرات و دگرگونی‌های روزافزون و مثبت اجتماعی در کشورهای حوزه خلیج فارس است، به‌سمت گشودگی و آزادی گام برمی‌دارد.

سیاست خارجی دولت ابراهیم رئیسی نیز تابع تعادل قوای جناح‌های سیاسی داخلی، یعنی قواعد بازی درونی نظام، است. درحالی‌که اهداف دولت حسن روحانی بر چرخش به‌سمت غرب و گشودن کانال‌های ارتباطی با آن استوار بود، دولت رئیسی که با جهت‌گیری‌های تندروها هم‌سو است، بر دیگر قدرت‌های اقتصادی، ازجمله چین، روسیه و کشورهای همسایه ایران، متکی است. البته راهبرد سیاست همسایگی که ابراهیم رئیسی و وزیر امور خارجه‌اش پیوسته بر تداوم آن تاکید دارند، این سیاست را تایید می‌کند.

افزون بر موارد فوق که بیانگر برخی از عوامل تعیین‌کننده داخلی است که جهت‌گیری‌های سیاسی فعلی ایران را تحت تاثیر قرار داده است، نقش عوامل منطقه‌ای را نیز نمی‌توان در این زمینه نادیده گرفت. به‌عنوان‌ مثال، تلاش جمهوری اسلامی برای پیشگیری از تاثیر قراردادهای صلح بین اسرائیل و برخی از کشورهای عربی، تهران را بر آن داشت تا برای نزدیک‌شدن به این کشورها تلاش کند تا خود را همسایه‌ای صلح‌جو نشان دهد که هیچ کشوری را تهدید نمی‌کند و سپس در سایه ائتلاف با کشورهای منطقه، تلاش‌های منطقه‌ای اسرائیل را خنثی کند.

از سوی دیگر، ایران می‌کوشد تا هرگونه تلاش اسرائیل برای اعمال فشار بر واشنگتن به‌منظور واردکردن فشار بیشتر بر تهران را بی‌اثر کند؛ همین امر باعث شده است تا جمهوری اسلامی از ادامه گفت‌وگو با واشنگتن منصرف نشود. همچنین در سطح بین‌المللی، تهران درصدد تغییر سیاست خود برآمده است تا در چارچوب آنچه نظم بین‌المللی جدید مبتنی‌بر چندقطبی‌شدن می‌داند، جایگاه ویژه‌ای به‌دست آورد و در سایه تقویت مشارکت و همسویی با چین و روسیه، وضعیتی را فراهم کند تا تاثیر تلاش‌های غرب برای منزوی‌کردنش را در سطح بین‌المللی کاهش دهد.

نکات اشاره‌شده عواملی است که ایران را در مرحله کنونی برای گشایش منطقه‌ای به‌سمت جهان عرب، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و کشورهای آسیای مرکزی و شرقی سوق می‌دهد. علاوه‌بر این، در حال حاضر برخلاف سیاست دولت روحانی که در آن به گسترش روابط با قاره آفریقا گرایش کمتری دیده می‌شد، ابراهیم رئیسی از کشورهای مختلف آفریقا دیدار می‌کند.

هرچند سیاست خارجی ایران بازتاب‌دهنده گسترش فعالیت در محافل مختلف است، اما این تحول لزوما نشان‌دهنده تغییر در دیدگاه ایران در مورد نقش منطقه‌ای آن و نقش قدرت‌های رقیبش نیست. اکنون آیا ایران در برخورد عملی با این تضادها موفق خواهد بود یا خیر؟ و تا چه زمانی می‌تواند به این سیاست ادامه دهد؟

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

© IndependentArabia

بیشتر از دیدگاه