دلیل سردرگمی که امروز در برخی از افراد در قبال سیاستهای اخیر ترکیه دیده میشود، این است که از اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه، تصویری در ذهن خود دارند که در سالهای گذشته او را رهبری ایدئولوژیک ترسیم کرده بود که قدرت را به دست گرفته است تا ترکیه را به الگویی سنیمذهب از ایران تبدیل کند. نمیدانم این تصویر را دستیاران روابط عمومی اردوغان در آنکارا آراسته بودند، یا بیانگر آرزو و آرمان عربهایی بود که خود در گذشته فرو رفتهاند و قهرمانیهای او را عامل موثری میدانند که میتواند دنیای امروز ما را به گونهای که آنها میخواهند، تغییرشکل دهد. در هر حال، این آرزو هیچگاه در عمل تحقق نیافت؛ به ویژه که رجب طیب اردوغان اینک با ملک سلمان، پادشاه عربستان سعودی، و شیخ محمد بن زاید، رئیس دولت امارات متحده عربی، نزدیک است و به زودی به دعوت عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهوری مصر، عازم قاهره میشود. البته واقعیت امر این است که رئیس جمهوری ترکیه در جایگاه یک رهبر سیاسی که منابع و حدود قدرت را میشناسد، به منطقه آمده و با آن برخورد میکند.
ترکیه از نظر ژئوپلیتیک نقش تاثیرگذاری در منطقه دارد. به همین دلیل، نظریهپردازان کوشیدند از این کشور به صورت نمادین بهرهبرداری کنند، اما در تحقق این امر کامیاب نشدند. این نظریهپردازان در گذشته نیز کوشیده بودند در راستای تحقق اهداف خود، از ماهاتیر محمد، الگوی پیشرفت مالزی که بیش از دو دهه نخستوزیر آن کشور بود، الهام بگیرند، اما مالزی نقش و نفوذ چندانی در منطقه ندارد و ماهاتیر محمد جز تلاش برای ایجاد سازمان اسلامی جایگزین، که آن هم در نخستین اجلاسی که برای این هدف برگزار شده بود، با شکست مواجه شد، مداخله دیگری نداشت. حتی خمینی نیز در دهه اول حکومتش، از توجه اسلامگرایان افراطی، چپها و انقلابیون عرب برخوردار شد تا به مثابه رهبر منطقه معرفی شود. ایران نیز مانند ترکیه، کشوری است که در محیط اطراف خود نفوذ چشمگیری دارد، اما ادامه جنگ با عراق باعث شد که پیروان خمینی، نیمی از هواداران عرب خود را از دست بدهند.
به نظر من، رخدادهای ۲۰۱۱ نقش مهمی در ایجاد اختلاف و چندپارگی داشت. این رخدادها پنج کشور عربی را دستخوش تحول و آشفتگی کرد و پیامدهای آن به درگیریها دامن زد، محورهای متعددی ایجاد کرد، بحرانهای بعدی مانند مناقشه خلیج فارس را به وجود آورد، پروژه حاکم بر عراق را تضعیف کرد و مداخلات قدرتهای منطقهای (ایران و ترکیه) را افزایش داد.
با این حال، چرا امروز میبینیم که روابط گشایش و توسعه مییابند؟ البته همانگونه که دلایلی برای اختلاف وجود دارد، آشتی و همگرایی نیز انگیزههایی برای خود دارد. با ادامه ناسازگاری، کشورها متحمل بار سنگینی شدند، سپس دولتها کوشیدند تنشها را بین خود کاهش دهند و این امر تا زمانی ادامه یافت که هر یک از طرفین، دریافت که طرف مقابل شرایط لازم را برای آشتی و سازش فراهم کرده است. در واقع، این همان چیزی بود که در مورد ترکیه و کشورهایی که با آن در تضاد بودند، رخ داد. همه از حمایت و پناه دادن به گروههای مخالف دست برداشتند، اقدامهای تحریکآمیز را متوقف کردند و به تحریمهای تجاری آشکار و اعلامنشده پایان دادند. در نتیجه، شتاب همکاریهای اقتصادی با توافقهای دوجانبه ازسرگرفته شد و این همکاریها با دیدوبازدیدهایی که در سطح رهبران کشورها انجام شد، به اوج رسید.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بنابراین، جای تعجب و شگفتی نیست که در روزی که طرفهای درگیر در اوکراین تصمیم به آشتی بگیرند، همه امور به مسیر عادی خود بازگردد و شهروندان اوکراین به دفن قربانیان جنگ و بازسازی خانههای خود بپردازند، اما زمان این تحول هنوز نرسیده است. البته روند آشتی با ترکیه نیز حدود دو سال به طول انجامید و دهها جلسه برگزار شد تا دستآخر مذاکرهکنندگان به آخرین نقطه فهرست خواستههای خود رسیدند. نمونهوار، در مذاکرات مصر و ترکیه، نخست خبرهای زیادی در مورد دیدارها و ناسازگاریها مطرح شد، تا بالاخره موضوع به تفاهم درباره مسائل متعددی، از جمله مناطق درگیری جغرافیایی، مانند لیبی و مرزهای دریایی، افراد تحت تعقیب و سایر پروندههای مناقشهبرانگیز میان دو کشور رسید.
اردوغان نه رهبری ناجی است و نه دشمنی در کمین؛ شاید در بسیاری از مسائل با او هم عقیده نباشیم، اما واضح است که او نیز مانند رهبران کشورهای منطقه خواهان پایان دادن به اختلافات است. پرسشی که اینک مطرح میشود، این است که چه چیزی باعث تغییر مواضع کشورها شد؟ در واقع، «جنگ سرد» میان دوجانب حدود هفت سال به درازا کشید و در این رویارویی، جز سلاحهای جنگی، از همه ابزارها و گزینهها استفاده شد. اما سرانجام ترکها متوجه شدند که این کشورها همچنان قدرتمند باقی ماندهاند و مخالفتهای خارجی و خصومتهای پیدرپی و شدید نتوانسته است آنها را متزلزل کند. از سوی دیگر، مخالفان عرب نیز به این نتیجه رسیدند که اردوغان در قدرت باقی میماند و در انتخاباتها پیروز میشود تا کشورش را همچنان رهبری کند. ترکیه نقش تاثیرگذاری در تحولات منطقه دارد و توانسته است میزان بالای عملگرایی خود را به همگان، اعم از کشورهای منطقه، کشورهای اروپایی و آمریکایی، نشان دهد.
با توجه به تعدد مناقشههای دیگر که هنوز راهحلی برای آنها پیدا نشده است، نمیتوان آینده روابط کشورهای منطقه و تحولات آتی را پیشبینی کرد. اما مشارکت کشورهای عمده در روند آشتی، از جمله تحول روابط عربستان سعودی و ایران و روابط مصر و ترکیه، اهمیت بسیاری برای آینده منطقه دارد؛ به ویژه که دگردیسی بزرگی که در حال شکلگیری است، در سطح منطقه اقدامی بیسابقه به شمار میرود.
برگرفته از روزنامه الشرقالاوسط