بیش از نیم قرن از ناکامی فوتبال ایران در راه المپیک میگذرد و همچنان توجیهاتی بیاساس برای هر قسمت از این سریال شکست مطرح میشود. فوتبال ایران در گروه سنی زیر ۲۳ سال، از ناکامترینها در میان قدرتهای مدعی در فوتبال آسیا است و این شکست تاریخی و تکراری را نمیتوان هر بار با انتقاد از مربی تیم یا بازیکنانش تحلیل و بررسی کرد.
فارغ از اینکه رضا عنایتی با تجربهای کوتاه در مربیگری، به نیمکت تیم امید رسید و پیش از آن شناختی از مسیر پیچیده راهیابی به المپیک نداشت، توقع نمیرفت که در دور مقدماتی مسابقات، حذفی زودهنگام را از سر بگذراند. انتخاب او اشتباه بود و البته فدراسیون فوتبال چنان جایگاه مربیگری تیم امید را بیاعتبار کرده بود که بسیاری از مربیان، کار در این تیم را نمیپذیرفتند.
حالا تیمی ناامید و شکستخورده در راه المپیک، به هانگژو رفته است تا از ۲۸ شهریور، بازیهای آسیایی را آغاز کند و با عربستان سعودی، ویتنام و مغولستان در مرحله گروهی بازی کند. در بازیهای آسیایی نیز ایران آخرین بار با مربیگری برانکو ایوانکوویچ در بوسان کره جنوبی قهرمانی را جشن گرفت و پس از آن، بیش از یک دهه در آسیا نیز به قهرمانی نرسیده است.
تیم امید برای بازیهای هانگژو ۲۰۲۳ به هوای موفقیت و جبران ناکامی در راه المپیک، بازیکنان بزرگسال پرشماری را به چین برده است و فقط شش بازیکن رده سنی امید آن را همراهی میکنند. این یعنی رضا عنایتی و همکارانش باور کردهاند که با بازیکنان زیر ۲۳ سال، در بازیهای آسیایی به موفقیتی دست نخواهند یافت.
بازیکن ایرانی با رشد حرفهای دیرهنگام، در رده سنی امید به اوج کیفیت خود نمیرسد. باشگاهها از بازیکناین با سنین بالاتر در ترکیب ثابت خود استفاده میکنند، و بسیاری از لژیونرهای ایرانی نیز در سنین جوانی، به امکان بازی در تیمهای مطرح در اروپا دستنمییابند. تیم امید در دورههای پیاپی در پنج دهه اخیر، هیچگاه نتوانسته است به المپیک برسد و کیفیت بازیکنان ایرانی در این رده سنی در قیاس با رقبای آسیایی، سطح پایینتری دارد. هرچند، فوتبال ایران با تصوراتی بیراه درباره خود، همیشه مدعی داشتن استعدادهای شگفتانگیز است و این ادعای بدون پشتوانه را هر روز از همه اهالی فوتبال میشنویم.
در فوتبال ایران، یکی از بحرانهای جدی که باشگاهها را در استفاده از بازیکنان جوان ناامید میکند، خدمت سربازی است. سربازی اجباری در ایران، بازیکن حرفهای را در بهترین سن بهرهبرداری باشگاه از دستپروردگان خود، از باشگاهش دور میکند و بازیکن باید به تیمهای نظامی برود یا با دردسرهای فراوان و به بهانه تحصیل، دوران خدمت سربازیاش را به تعویق اندازد. برخی از بازیکنان جوان در سالهای گذشته با اقدامی غیرقانونی، مدارک معافیت جعلی به دست آوردهاند تا بتوانند به فوتبال خود ادامه دهند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
دخالتهای دو نهاد برای اداره تیم امید نیز از دردسرهای همیشگی این تیم است. فدراسیون فوتبال در تصمیمگیری برای تیم امید مستقل نیست و کمیته ملی المپیک نیز خود را در این زمینه دارای حق تصمیمگیری میداند. این موضوع همیشه اختلافاتی پدید میآورد و تیم امید در کوران این اختلافات، دچار سردرگمی میشود. این دو نهاد هیچگاه توانایی ایجاد تفاهمی حرفهای برای اداره تیم امید نداشتهاند.
تیمی که در مرحله مقدماتی مسیر المپیک ۲۰۲۴ پاریس مقابل رقیبانی مانند هنگکنگ، افغانستان و ازبکستان نتوانست موفق باشد، بعید بود در مرحله گروهی بازیهای آسیایی هانگژو مقابل عربستان سعودی، ویتنام و مغولستان بتواند امیدوارکننده ظاهر شود. به همین دلیل، عنایتی بازیکنان بزرگسال بیشتری با خود به این سفر برده است. بازیکنان شاخصی از تیم امید نیز به دلیل مخالفت باشگاههای آنها برای حضور در اردوها، یا بازی در تیم امید را از دست دادند، یا دیرهنگام به تمرینهای امید اضافه میشوند.
تیمی که امروز در اختیار رضا عنایتی است، از سه سال پیش به دست مهدی مهدویکیا شکل گرفت. اما مهدویکیا از تیم امید کنار رفت و جدایی او باعث شد که این تیم ماهها بدون مربی به حال خود رها شود. مهدویکیا با نخستین ناکامی در تیم امید، توانست پیشبینی کند که نمیتواند دوران خوبی را در مربیگری این تیم پشت سر بگذارد. فدراسیون هم قدرت تصمیمگیری برای تیم امید نداشت و تصور میکرد لازم نیست برای راهاندازی برنامههای آن عجله کند. روزی که مهدی تاج به فدراسیون فوتبال برگشت و دوباره رئیس شد، در مقابل پرسش خبرنگاران درباره آینده تیم امید، حتی تاریخ مسابقات آن را نمیدانست و از خبرنگار پرسید که بازیها در چه تاریخی برگزار میشوند. آینده تیم امید تا این اندازه برای مهدی تاج بیاهمیت بود. نشانههای این را بعدها نیز دیدیم که انتخاب سرمربی، با چه کیفیت انتقادبرانگیزی انجام شد، یا اردوها و بازیهای تدارکاتی تیم امید چه کیفیت نازلی داشت.
تیم امید و سریال ناکامیاش به وضوح نشان میدهد که در فوتبال ایران، ناتوانی و کمدانشی در تنظیم یک برنامه چهارساله برای دستکم یک بار صعود به المپیک در طول پنج دهه، چقدر عمیق است. نسل به نسل، برای تیم امید ناکامی رقم خورده است؛ در حالیکه المپیک میتواند نمایشگاهی بزرگ برای بازیکن جوان ایرانی باشد و درهای بسیاری را به روی نسلی جوان بگشاید. پنج دهه ناکامی برای اینکه کمیته ملی المپیک و فدراسیون فوتبال را ورشکستگان بهتقصیر در اداره تیم امید بدانیم، کافی نیست؟