از اسفندماه سال ۱۳۵۷ که زنان ایران در اعتراض به فرمان حجاب اجباری روحالله خمینی به خیابانها آمدند، تا خیزش سراسری ایرانیان در سال ۱۴۰۱ که پس از کشته شدن مهسا امینی در بازداشت پلیس امنیت اخلاقی تهران آغاز شد، مردم ایران بارها به دلایل مختلف اعتراضهایی گسترده به راه انداختهاند. برخی از این اعتراضها سراسری و برخی استانی بودند اما حکومت ایران به همه آنها با خشونت و سرکوب پاسخ داد.
بررسیهای پایگاه دادههای باز ایران نشان میدهد که جمهوری اسلامی طی ۴۵ سال اخیر، حداقل ۱۶ اعتراض بزرگ در ایران را سرکوب کرده است و دستکم دو هزار و ۴۰۰ نفر در این اعتراضها کشته شدهاند.
نگاهی به تاریخچه اعتراضهای مردمی در جمهوری اسلامی آشکار میکند کشتار معترضانی که برای پیگیری مطالبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعیشان به خیابان آمدهاند، رویهای جاری در حکومت ایران است.
بر مبنای این گزارش، جمهوری اسلامی در سه سال نخست استقرارش دو اعتراض بزرگ را سرکوب کرد. پنج اعتراض خونین در دهه ۷۰ و دو مورد اعتراض هم در دهه ۸۰ سرکوب شدند. همچنین پاسخ شش اعتراض گسترده از آغاز دهه ۹۰ تا خیزش سراسری ۱۴۰۱ نیز سرکوب بود. بررسیها نشان میدهد که بیشترین کشتارها در سرکوب اعتراضهای آبان ۹۸ و خیزش سراسری ۱۴۰۱ انجام شدند.
تظاهرات گسترده اعتراض به حجاب اجباری
روحالله خمینی کمتر از یک ماه پس از استقرار جمهوری اسلامی، فرمان حجاب اجباری را صادر کرد و گفت که زنان باید در ادارات و فضاهای عمومی با حجاب حاضر شوند. اسفندماه ۱۳۵۷، همزمان با هشتم مارس، روز جهانی زن، صدها زن معترض به خیابانها آمدند و به این فرمان خمینی اعتراض کردند.
در تظاهرات هشتم مارس کسی کشته نشد اما جمهوری اسلامی مسئولیت برخورد خشونتآمیز با زنان مخالف حجاب اجباری را به نیروهای حزباللهی موسوم به «کمیته انقلاب اسلامی» سپرد و این روند تا سالها ادامه یافت.
تظاهرات اعضای سازمان مجاهدین خلق و حامیان بنیصدر
اولین درگیری خیابانی و سرکوب بزرگ پس از انقلاب اسلامی ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ اتفاق افتاد. در این روز، اعضای سازمان مجاهدین خلق و طرفداران ابوالحسن بنیصدر در اعتراض به بررسی طرح «عدمکفایت رئیسجمهوری» به خیابان آمدند.
این اعتراضها به مدت دو روز در شهرهای تهران، اصفهان، مشهد، اهواز، اراک، زاهدان، سنندج، همدان، بندرعباس و ارومیه ادامه داشتند. برخی منابع تعداد کشتههای این روز را ۳۰ نفر اعلام کردهاند.
اعتراض حاشیهنشینان مشهد
نهم خرداد ۱۳۷۱، حدود یک دهه پس از آخرین سرکوب خیابانی در ایران، آتش اعتراضها در کوی طلاب، واقع در حاشیه مشهد، پس از تخریب یک خانه شعلهور شد. خروش حاشیهنشینان مشهد را میتوان نخستین اعتراض مردمی به فقر و مشکلات عمیق اقتصادی پس از جمهوری اسلامی دانست.
سپاه پاسداران ظرف مدت دو روز این اعتراضها را سرکوب کرد. بر مبنای گزارشهای رسمی، در جریان این اعتراضات دستکم ۹ نفر کشته شدند. شش مامور نیز در جریان سرکوب معترضان جان باختند و چهار معترض نیز بعدا اعدام شدند.
اعتراض خونین قزوین
مرداد ۱۳۸۳، وقتی مجلس شورای اسلامی با استان شدن قزوین و استقلال آن از استان زنجان مخالفت کرد، شمار زیادی از معترضان تظاهرات به پا کردند و جادهها را بستند. سپاه پاسداران ماموریت سرکوب معترضان را برعهده گرفت و گفته میشود در این اعتراضها که بین دو تا سه روز ادامه یافت، دهها نفر کشته شدند.
تظاهرات معیشتی در اسلامشهر
بهار سال ۱۳۷۱، دومین اعتراض مردمی به وضعیت معیشتی و فقر شکل گرفت. این بار در اسلامشهر گروهی از مردم به دلیل افزایش کرایه وسایل نقلیه و اعتراض به فقر و کمبود آب تظاهرات کردند. این اعتراضها نیز با برخوردهای نیروی انتظامی و سپاه پاسداران سرکوب شد. سازمان عفو بینالملل ماهها پس از این تظاهرات اعلام کرد ۱۰ نفر در جریان این اعتراضها کشته شدند.
کوی دانشگاه
ماجراهای کوی دانشگاه در تیر ۱۳۷۸ در اعتراض به توقیف روزنامه «سلام» آغاز شد. شامگاه ۱۸ تیر ماموران پلیس و نیروهای لباس شخصی به کوی دانشگاه تهران حمله کردند و دانشجویان معترض را هدف قرار دادند. اعتراضها و سرکوب تا شش روز در تهران ادامه داشت.
نیروهای بسیجی و لباس شخصی روز ۲۰ تیر تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه تبریز را هم با خشونت سرکوب کردند. منابع رسمی کشته شدن یک نفر را در کوی دانشگاه تایید کردند اما منابع حقوق بشری میگویند دستکم هفت نفر در این اعتراضها کشته شدهاند.
اعتراضهای اهواز
فروردین ۱۳۸۴، انتشار نامهای منسوب به شورای امنیت ملی درباره جابهجایی و تغییر ترکیب جمعیتی عربهای خوزستان، زمینهساز ناآرامیهای چهارروزه در اهواز و برخی از شهرهای دیگر استان خوزستان شد.
سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهوری وقت، اصالت نامه را تکذیب کرد اما مردم خشمگین در شهرهای مختلف خوزستان به خیابان آمدند. این تظاهرات را ماموران انتظامی و امنیتی به شکل خشونتباری سرکوب کردند. مقامهای رسمی کشته شدن یک نفر را تایید کردند، اما منابع حقوق بشری تعداد کشتهشدگان را دستکم ۵۰ نفر گزارش کردهاند.
انتخابات ریاستجمهوری ۸۸
انتخابات بحثبرانگیز سال ۱۳۸۸ زمینهساز یکی از بزرگترین و خونینترین اعتراضها در تاریخ جمهوری اسلامی شد. این اعتراضها از فردای انتخابات در تهران و دستکم ۱۵ شهر دیگر آغاز شدند و تا شش ماه بعد ادامه داشتند.
مسئولیت سرکوب اعتراضهای سال ۱۳۸۸ به عهده پلیس، بسیج و سپاه بود. بر اساس گزارشهای مستند، دستکم ۷۸ معترض در این اعتراضها کشته شدند. روزهای ۳۰ خرداد و عاشورای ۱۳۸۸، خونینترین روزهای اعتراض آن سال بودند.
روزهای خونین خوزستان
۲۶ فروردین ۱۳۹۰، ششمین سالگرد سرکوب اعتراضهای سال ۱۳۸۴ در اهواز، حمیدیه و شوش خود به یکی از روزهای خونین در تاریخ معاصر ایران تبدیل شد. روزی که در تقویم اعتراضهای مشهور به «یوم الغضب» یا روز خشم معروف است.
همزمان با بهار عربی در خاورمیانه، تظاهرات بزرگی در اهواز، حمیدیه و شوش برگزار شد که با واکنش خشن ماموران انتظامی و امنیتی روبرو شد. در آن اعتراضها دستکم ۱۲ نفر کشته شدند.
در اواخر دی و اوایل بهمن همان سال نیز اعتراضهای دیگری در این سه شهر شکل گرفت که آنها هم بهشدت سرکوب شدند. دو نفر از معترضان در بازداشتگاههای وزارت اطلاعات جان باختند.
اعتراضات معیشتی دیماه ۱۳۹۶
چند ماه پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات، تظاهرات گستردهای در مشهد برگزار شد. معترضان به بحران مزمن اقتصادی اعتراض داشتند. دامنه اعتراضها بهسرعت گسترده شد؛ بهگونهای که طبق گزارشهای رسمی، ۱۶۰ شهر در نقاط مختلف ایران صحنه برگزاری تجمعها و تظاهرات اعتراضی شدند.
این تظاهرات با خشونت سرکوب شدند. منابع رسمی آماری از کشتهشدگان دیماه ۱۳۹۶ ارائه نکردهاند، اما گفته میشود طی ۱۰ روز، بیش از ۵۰ نفر کشته شدند.
سرکوب درویشهای گنابادی
انتشار اخباری درباره اعمال محدودیت و حصر خانگی نورعلی تابنده، قطب درویشهای گنابادی، از اوایل بهمن ۱۳۹۶ به شکلگیری تجمعهای پراکنده درویشها در خیابان گلستان هفتم پاسداران تهران، نزدیک خانه نورعلی تابنده، منجر شد.
تجمعهای اعتراضی در روز آخر بهمن، پس از بازداشت و ضربوشتم برخی معترضان و حضور بسیج و سپاه به اوج رسید. منابع دولتی ایران از زیر گرفته شدن تعدادی بسیجی و مامور امنیتی خبر دادند.
این اعتراضها سرانجام روز اول اسفند بعد از ضربوشتم و بازداشت تقریبا همه معترضان به پایان رسید. در جریان این درگیریها شش نفر از جمله سه مامور انتظامی، دو بسیجی و یک درویش کشته شدند.
آبان خونین سال ۱۳۹۸
افزایش قیمت بنزین زمینهساز وقوع یکی از بزرگترین و خونینترین اعتراضها در تاریخ جمهوری اسلامی شد. این اعتراضها از صبح جمعه ۲۴ آبان در بیش ۱۰۰ شهر ایران آغاز و از همان لحظات نخست سرکوب شدند، اما دامنه سرکوبها پس از قطع سراسری اینترنت، ابعاد گستردهتری پیدا کرد.
خبرگزاری رویترز به نقل از منابع ناشناس، تعداد کشتهشدگان اعتراضهای آبان را تا ۱۵۰۰ نفر اعلام کرد. منابع رسمی جمهوری اسلامی تا ۲۲۵ کشته را تایید کردهاند و منابع حقوق بشری کشته شدن بیش از ۳۰۰ تن را مستند کردهاند.
کشتار سوختبران و مردم معترض در سیستان و بلوچستان
اسفند ۱۳۹۹ نیز دستکم هفت شهر سراوان، ایرانشهر، قلعه بید، شورو، زاهدان، سرجنگل و میرجاوه در استان سیستان و بلوچستان شاهد تظاهرات مردم معترض و سرکوب آنها به دست ماموران انتظامی و امنیتی بودند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
جرقه اعتراضها در روز چهارم اسفند، پس از حمله سنگین سپاه به سوختبران در نقطه صفر مرزی آسکان، زده شد. یک روز بعد، خانواده سوختبران و مردم معترض در سراوان تجمع اعتراضی برگزار کردند و با ماموران امنیتی و انتظامی درگیر شدند. این اعتراضها که بهسرعت به سایر شهرهای استان سیستان و بلوچستان سرایت کرد، در نهایت روز نهم اسفند، پس از سرکوب خشونتبار ماموران، خاتمه یافت.
بر اساس گزارش نهادهای حقوق بشری در این اعتراضها ۳۷ معترض کشته و دهها تن مجروح شدند. با احتساب سوختبران کشتهشده، تعداد قربانیان اعتراضهای سال ۱۳۹۹ سیستان و بلوچستان به ۵۱ نفر میرسد.
اعتراضهای خوزستان و اصفهان
اوایل خرداد ۱۳۹۹ وقتی مردم خرمشهر در اعتراض به توقف طرح آبرسانی، جاده اهواز به رامهرمز را بستند، نیروهای پلیس با شلیک گلولههای ساچمهای و گاز اشکآور به آنها پاسخ دادند. بهرغم این سرکوبها، اعتراضهای مردمی در خوزستان ادامه یافت و در تیر ۱۴۰۰ به یکی از بزرگترین اعتراضهای سراسری در جمهوری اسلامی تبدیل شد.
نقطه آغاز اعتراضهای تیر ۱۴۰۰ شهرهای استان خوزستان بود اما بهسرعت به دیگر شهرها و استانهای ایران گسترش یافت. به طوری که دستکم ۱۴ شهر استان خوزستان و ۱۲ شهر دیگر در ایران به صحنه تظاهرات گسترده مردم در اعتراض به بحران فراگیر آب تبدیل شدند. در این اعتراضها که بیش از دو هفته طول کشید، دستکم ۱۴ نفر کشته شدند.
چند ماه پس از آن در اواخر آبان ۱۴۰۰، هم اعتراض کشاورزان اصفهانی به کمبود و بحران آب آغاز شد. ماموران امنیتی و انتظامی پاسخ معترضان اصفهانی را نیز با گلولههای ساچمهای و برخورد خشونتآمیز دادند و مقامهای حکومتی معترضان را «اراذل و اوباش» نامیدند.
آماری دقیقی از کشتهشدگان اعتراضهای اصفهان وجود ندارد اما شمار زیادی از معترضان در پی اصابت گلولههای ساچمهای از ناحیه چشم آسیب دیدند.
خیزش سراسری «زن، زندگی، آزادی»
خیزش سراسری ایرانیان پس از انتشار خبر فوت مهسا امینی، از مقابل بیمارستان کسری در تهران آغاز شد و ظرف مدت کوتاهی دیگر شهرها و شهرستانهای ایران را نیز درگیر کرد. در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی، معترضان بهشدت سرکوب شدند.
اعتراض نهادهای بینالمللی، سازمانهای حقوق بشری و مقامهای کشورهای خارجی به سرکوب معترضان در ایران نتیجهای نداشت و در جریان خیزش سراسری که یکی از بزرگترین، طولانیترین و خونینترین اعتراضها در دهههای اخیر بود، دستکم ۵۳۷ نفر کشته و صدها معترض از ناحیه چشم و سایر اعضای بدن مجروح شدند.