برای درک واقعیت رویدادهای خونین اخیر در نوار غزه، باید بحران فلسطین را از منظری وسیع و با توجه به پیامدهای سیاسی ناشی از وضعیت نظامی تحمیلشده مطالعه کرد. هزینه سنگین این فاجعه هم که مردم فلسطین آن را میپردازند، باید از دو منظر بررسی شود: یکی از منظر رویکرد خشونتآمیز اسرائیل با فلسطینیان که در طول چندین دهه گذشته همچنان ادامه داشته است و دیگری مسئله سوءاستفاده رژیم ایران و گروههای نیابتی آن از این رویداد.
رژیم ایران سعی دارد در چارچوب سیاستهای منطقهای توسعهطلبانهاش از منازعه فلسطین و اسرائيل به عنوان کارت فشاری در پروندههای منطقهای و بینالمللی بهره جوید.
دولت اسرائیل با ادامه اقدامهای خشونتآمیز علیه مردم فلسطین، وادار کردن آنها به مهاجرت اجباری و نقض حقوق بشر در بیتالمقدس، کرانه باختری و نوار غزه، از یک سو ملت فلسطین را در عمق بحران فرو برد و از سوی دیگر، گروههای اسلامگرای تندرو مانند حماس و جهاد اسلامی را به سمت خشونت و افراطگرایی بیشتر سوق داد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اکنون این پرسش مطرح میشود که وضعیت ناهنجار فعلی ناشی از چیست؟ آیا اسرائيل در شعلهور کردن آتش خشونت نقشی ندارد؟ آیا رویکرد اسرائيل در طول چند دهه گذشته تا حد زیادی زمینهساز بحران کنونی نبوده است؟
در پاسخ میتوان گفت که رویکرد خشونتآمیز دولت اسرائیل نه تنها بر مسئله فلسطین، بلکه بر تحولات سراسر خاورمیانه تاثیرگذار بوده است.
اسرائیل با ادامه راهبرد تفرقهافکنی میان گروههای فلسطینی پیوسته در تلاش برای تضعیف فلسطینیان بود و سعی داشت با اعمال سیاست خشونت و سرکوب، اختلافهای داخلی فلسطینیها را تشدید کند و آنها را به رقابت و کشمکش سر قدرت وادارد. این اقدامهای دولتهای اسرائیل در طول چند دهه گذشته وضعیت کنونی را ایجاد کردهاند:
ــ ارسال ماهیانه ۳۰ میلیون دلار از طریق شینبت به دولت حماس برای پرداخت حقوق کارمندان دولت در نوار غزه؛ افزون بر پرداخت امتیازهای مالی دیگر.
ــ اسرائيل از طریق هماهنگی غیرمستقیم با حماس زمینه فعالیت شرکتهای صنعتی غزه و ارسال تولیدات آنها به اسرائيل را فراهم میکرد.
ــ اسرائیل پیوسته اجازه میداد پولهای ارسالشده از خارج به حماس از طریق اسرائيل به غزه منتقل شوند. از آن جمله میتوان به پولهایی که تهران بهطور مرتب از طریق طرفهای ثالث به گروههای فلسطینی در نوار غزه میفرستاد، اشاره کرد.
ــ اسرائيل با این باور که بقای دولت ضعیف حماس که تامین مالی آن از طریق اسرائيل انجام میشد، میتواند مانع اجرایی شدن «راهحل دو کشور» شود، همواره در تلاش برای حمایت از دولت حماس در غزه بود.
ــ دولتهای اسرائیل پیوسته در تلاش برای تعمیق شکاف بین کرانه باختری و نوار غزه بودند و سعی میکردند تنش و درگیری میان گروههای فتح و حماس را افزایش دهند تا مبارزه ملت فلسطین تهدیدی برای اسرائيل نباشد.
ــ تلآویو خطرات امنیتی برخاسته از نوار غزه را نادیده میگرفت و متقاعد شده بود که با توجه به هماهنگیهایی که با گروههای فلسطینی در نوار غزه داشت، هیچ خطری از سمت مرزهای جنوب کشور متوجهش نخواهد بود. به همین دلیل، اسرائيل کلیه توجهش را به خطرهای ناشی از کرانه باختری و مبارزه با گردانهای جنین و جوانان مسلح اردوگاههای فلسطینیها در کرانه باختری متمرکز کرد.
ــ تلآویو برای وقایع و تحولات گذشته هیچ اهمیتی قائل نشد، به توانایی فلسطینیها در احتمال استفاده از فناوریهای مدرن توجهی نکرد، حادثه فرار شش زندانی از زندان گیلبوآ در سپتامبر ۲۰۲۱ را که به آخرین ابزار امنیتی و رهگیری مجهز بود، آنطور که باید تجزیه و تحلیل نکرد و ژوئن گذشته هم که یک پلیس مصری وارد یک پاسگاه مرزی اسرائيل شد و سه سرباز اسرائیلی را به قتل رساند، اجازه داد او ساعتها در مرز بماند بدون اینکه ارتش اسرائیل متوجه حضور مهاجم و کشته شدن سربازان اسرائیلی شود. این رویداد شرمآور بیانگر ناکارآمدی و ناهماهنگی میان واحدهای ارتش اسرائيل است.
ــ پیش از اجرای عملیات طوفان الاقصی، تلآویو بر این باور بود که هماهنگیاش با حماس، غزه را از واکنش در برابر رفتار شهرکنشینان علیه فلسطینیها بهویژه در بیتالمقدس، اردوگاهها و مناطق مجاور آن بازخواهد داشت. به همین دلیل ارتش اسرائیل حضورش را در اطراف غزه کاهش داد و توجهش را به کرانه باختری متمرکز کرد.
ــ تنشهای سیاسی داخلی ناشی از تلاشهای دولت نتانیاهو برای تغییر در ساختارهای امنیتی و دفاعی، بهطور چشمگیری بر عملکرد ارتش تاثیر گذاشت. در وزارت دفاع، دو وزیر (گالانت و اسموتریچ) حضور دارند. در برابر بنگویر، وزیر امنیت ملی، که در گذشته به دلیل رفتارهای ناپسند از ارتش اخراج شده بود و از بسیاری فرماندهان ارتش ابراز نفرت و انزجار میکند، نهاد موازی ایجاد شد. اپوزیسیون اسرائيل بارها درباره گسترش اختلاف و ناسازگاری میان مسئولان نهادهای مختلف امنیتی هشدار داد. سیاستهای دولت نتانیاهو هم باعث شد بسیاری از افسران و خلبانان ارتش از ادامه ماموریتهای جنگی اجتناب ورزند.
نکات یادشده افزون بر کشمکشهای داخلی فرماندهان ارتش و مخالفت عمومی با سیاستهای بنیامین نتانیاهو، روحیه نیروهای اسرائیلی را تضعیف کرد. در عین حال، شاخه نظامی حماس مشغول آموزشهای نظامی برای حمله به شهرکها، نحوه شکستن دیوار امنیتی هوشمند، از کار انداختن حسگرها و استفاده از ابزارهای پیشرفته بود و توانست ارتش اسرائيل را غافلگیر کند. تلآویو بر این باور بود که حماس این آموزشها را بهعنوان نمایش و با اهداف تبلیغاتی انجام میدهد و خطر اصلی که اسرائيل را تهدید میکند، احتمالا از سمت مرزهای شمالی و از جانب لبنان است.
حزبالله نیز با راهاندازی مانورهای شبیهسازی نفوذ به شهرکهای شمالی و ایجاد هیاهو در رسانهها توانست توجه ارتش اسرائيل را به سمت مرزهای شمالی جلب کند و توجهش به مرزهای جنوبی را کاهش دهد.
به هر حال، اکنون اسرائيل در واکنش به اقدام خشونتآمیزی که حماس انجام داده، همه گزینهها را روی میز گذاشته و قصد دارد نوار غزه را به ویرانی و نابودی کشاند؛ در حالی که خودش هم در به وجود آمدن این وضعیت مقصر است.