کشف «آرامگاهی ممتاز» متعلق به قرن دوازدهم در مغولستان ابعاد تازهای از دوره پیش از ظهور بزرگترین فاتح جهان، چنگیز خان، را روشن میکند، دورهای که تاکنون شناخت چندانی در موردش وجود نداشته است.
این آرامگاه، که اکنون مدفن «خارنور» نامیده میشود، در فاصله سالهای بین فروپاشی امپراتوری خیتان حدود سال ۱۱۲۵ میلادی و ظهور امپراتوری مغول در سال ۱۲۰۶ میلادی ساخته شده است.
اسناد تاریخی این دوره بیشتر گزارشهایی است که عطف به ماسبق دارد و دههها یا حتی قرنها پس از آنکه چنگیز خان امپراتوری مغول را تاسیس کرد نوشته شدهاند.
امپراتوری خیتان، که در قرن دهم تاسیس شد و در دوره اوجش بیشتر شرق و مرکز مغولستان را دربرمیگرفت، در اوایل قرن دوازدهم شروع به فروپاشی کرد.
پس از آن دوره کوتاهی از درگیری آغاز شد که در پی آن، مغولها به رهبری چنگیز خان در حدود سال ۱۲۰۶ میلادی به قدرت رسیدند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اما از آنچه دقیقا در فاصله سالهای ۱۱۲۵ تا ۱۲۰۶ میلادی رخ داد اطلاعات چندانی در دست نیست. دانشمندانی که در حال بررسی این آرامگاهاند گفتند: «هرگونه اطلاعات جدید درباره مواردی مانند هویت افرادی که در قرن دوازدهم در این منطقه فعال بودند، وابستگیهای فرهنگی، تجاری و سیاسیشان بسیار جالبتوجه است.»
این پژوهش که همچنان ادامه دارد، و بخشی از آن اخیرا در نشریه «پژوهشهای باستانشناسی در آسیا» (Archaeological Research in Asia) منتشر شد، در حال بررسی مجموعهای از دیوارهای بلند و سازههای مرتبط است که در مساحتی حدود ۴۰۰۰ کیلومتر در مغولستان، شمال چین و روسیه گسترده شدهاند و در فاصله قرنهای یازدهم تا سیزدهم ساخته شدهاند.
مشخص نیست که این سازهها دقیقا چه زمانی ساخته شدهاند، چه کسانی آنها را ساختهاند، و به چه منظور ساخته شدهاند.
در بخش موسوم به خارنور در مغولستان، پژوهشگران مقبره زنی نجیبزاده را در محوطه داخلی قلعهای متعلق به دوره خیتان پیدا کردند.
این «آرامگاه ممتاز» در فاصله سالهای ۱۱۵۸ تا ۱۲۱۴ میلادی ساخته شده بود، هنگامی که از قلعه همچنان استفاده میشد. دانشمندان گفتند: «این شرایط تدفین سوالهای مهمی در زمینه پویایی مراسم خاکسپاری و حافظه اجتماعی در دوره فروپاشی و تحول امپراتوری مطرح میکند.»
پژوهشگران گمان میکنند تصمیم به دفن این زن داخل قلعه میتواند «نمادی تاثیرگذار از هویت، حافظه، و قدرت در دورهای از گذار باشد».
بقایای اسکلت این زن نشانههایی از آرتروز خفیف در مفاصل و عارضههای ستون فقرات دارد، و حاکی از آن است که سبک زندگی فعالی داشته است.
همچنین به نظر میرسد که او پیش از مرگ تقریبا تمام دندانهایش را از دست داده بود.
این زن با یک ردای ابریشمی زرد دفن شده و پارچههای ابریشمی زیر سرش قرار داده شده بود.
در این گور، همچنین بقایای سرپوش ابریشمی، زیورآلات طلایی، مهرههایی از جنس مواد گوناگون و همینطور تکههایی از یک ظرف برنزی، یک جام نقره، یک دستبند طلا و یک چاقوی آهنی غلافدار وجود داشت.
دانشمندان نوشتند: «با توجه به ماهیت تدفین این زن مسن، احتمالا او به خاندانی معتبر با جایگاهی سیاسی تعلق داشته و جامعه او از جابهجایی ثروت بهره میبرده است.»
آنها این فرضیه را مطرح میکنند که این نوع تدفین ممکن است «نمایش عمدی قدرت» اقدام جوامع محلی به تصاحب زمین در این دوره درگیری و کشمکش باشد.
این یافتهها نشان میدهد که ساکنان منطقه خارنور در این دوره درگیر «کشمکشهای سیاسی منطقهای گسترده» بودهاند.
گیدیون شلاخـلوی، یکی از نویسندگان این پژوهش، گفت: «مدفن خارنور پنجرهای منحصربهفرد به چشمانداز سیاسی و اجتماعی پیچیده مغولستان در قرن دوازدهم باز میکند.»
«این آرامگاه نشان میدهد که چطور نخبگان محلی ممکن است از ارتباطهای نمادین با امپراتوریهای گذشته برای مشروعیتبخشی به قدرت و جایگاه خودشان استفاده کرده باشند، حتی وقتی در یک محیط سیاسی بهسرعت رو به تغییر به سر میبردند.»
از سوی دیگر، باستانشناسان میگویند ممکن است کوچنشینان از قلعه متروکه خیتان برای خاکسپاری استفاده کرده باشند تا بر ادعای مالکیتشان بر این سرزمین تاکید کنند.
آنها امیدوارند که تجزیه و تحلیل بیشتر این مدفن شناخت بیشتری از این دوره گذار کلیدی در تاریخ جهان فراهم کند.
© The Independent