در شرایطی که بحرانهای سیاسی و اقتصادی در کانون توجه عمومی قرار گرفته است، خطر نابودی و مرگ تدریجی، میراث تاریخی و طبیعی ایران را تهدید میکند و هشدارهای فعالان میراث فرهنگی و محیط زیست در سایه بیاعتنایی معنادار مسئولان جمهوری اسلامی، راه به جایی نمیبرد، ویدیوها و تصاویری در شبکههای اجتماعی بازنشر شدهاند که پیامدهای گردشگری بیضابطه در عرصههای طبیعی و تاریخی ایران را بهروشنی به تصویر میکشند؛ از یادگارینویسی بر دیوارهای سیوسهپل اصفهان گرفته تا برداشت ماسههای نقرهای جزیره هرمز و حتی خاکبرداری از تخت جمشید برای ساخت انگشتر و تهیه سوغاتی.
این تصاویر آشکارا نشان میدهند که سرمایههای فرهنگی و طبیعی ایران در سایه سودجویی، ناآگاهی عمومی و فقدان نظارت اصولی، در معرض تهدید جدی قرار گرفتهاند. این در حالی است که بسیاری از کشورها با بهرهگیری از قوانین سختگیرانه، آموزش عمومی و نظارت مستمر، از آثار تاریخی خود همچون شناسنامه ملیشان پاسداری میکنند.
با یک جستجوی ساده در فضای مجازی و سایتهای خریدوفروش آنلاین، با آگهیهایی مواجه میشویم که فروش خاک تخت جمشید را برای ساخت زیورآلات، تهیه سوغاتی یا حتی بهعنوان یادگاری برای انتقال به خارج از ایران، در بستههای کوچک تبلیغ کردهاند. برخی صفحات اینستاگرامی نیز در ویدیوهایی، نحوه استفاده از این خاک برای ساخت حلقههای یادبود را آموزش میدهند.
این اقدامها واکنشهای گستردهای را در فضای مجازی بهدنبال داشته است. برخی کاربران گردشگرانی را که به برداشت خاک از تخت جمشید اقدام کردهاند، ملامت کردهاند و برخی دیگر ریشه این پدیده را در نبود سازوکارهای موثر برای مدیریت گردشگری و حفاظت از میراث تاریخی و طبیعی کشور میدانند.
یگان حفاظت میراث فرهنگی چه کاره است؟
بر اساس قوانین جاری در ساختار جمهوری اسلامی ایران، مسئولیت حفاظت از بناها و محوطههایی که ارزشهای تاریخی، فرهنگی و طبیعی دارند، بر عهده وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است. در همین راستا، یگانی با عنوان «یگان ویژه حفاظت» بهعنوان زیرمجموعهای از این وزارتخانه، ماموریت دارد از این گنجینههای ملی محافظت کند.
با وجود شکلگیری چنین نهادی، همزمان با گسترش شبکههای اجتماعی و رشد روزافزون گردشگری بیضابطه، فشار بر آثار تاریخی و طبیعی نیز افزایش یافته است. مسئولان میراث فرهنگی مدعیاند که برای نگهداری از بناها و آثار تاریخی بودجه کافی در اختیار ندارند و در برخی موارد، مانند یادگارینویسی بر دیوارهای سیوسهپل اصفهان، از خود سلب مسئولیت میکنند و حفاظت از آن را وظیفه شهرداریها و نیروی انتظامی میدانند.
نگاهی به عملکرد متولیان حفاظت از عرصههای تاریخی و فرهنگی ایران در چهار دهه گذشته نشان میدهد که تکرار همین رویکردهای ناکارآمد و فرافکنانه، زمینه را برای تخریب و نابودی گسترده ذخایر فرهنگی، تاریخی و طبیعی ایران فراهم کرده است. در حالی که با آگاهیرسانی، آموزش عمومی و اجرای برنامههای منسجم، امکان حفظ و نگهداری از این میراث گرانبها وجود داشت و دارد.
اهمیت آموزش و ایجاد زیرساختهای لازم برای گردشگری پایدار از آن رو است که بررسیها نشان میدهند بسیاری از گردشگرانی که آثار تاریخی و طبیعی را تخریب میکنند یا کارهای نادرستی مانند برداشت خاک از تخت جمشید یا ماسههای نقرهای جزیره هرمز را انجام میدهند، از پیامد اقدامهایشان آگاه نیستند و حتی برخی از آنها میگویند که از سر علاقه به میراث فرهنگی و طبیعی ایران این کارها را انجام دادهاند. در واقع آنها اطلاع ندارند هر اثر تاریخی یا طبیعی بهمثابه یک موجود زنده است که تنها در بستر جغرافیایی، فرهنگی و معنوی خود معنا دارد. چه بسا اگر آموزش و آگاهی لازم را کسب کنند، چنین اقدامی انجام ندهند.
برای نمونه، در یکی از ویدیوهایی که مراحل ساخت انگشتر با خاک تخت جمشید را نشان میدهد، فرد سازنده میگوید که مشتری میخواهد همیشه بخشی از خاک میراث هزاران ساله ایران را همراه داشته باشد. برخی صفحات تبلیغاتی نیز با افتخار اعلام میکنند که جواهراتشان را از «خاک اصیل ایرانی» ساختهاند. یا فرد دیگری که قصد مهاجرت دارد، اعلام میکند که برای یادگاری، مقداری از خاک این اثر باستانی را با خود میبرد. غافل از آنکه این اقدام مصداق آشکار تخریب و قاچاق میراث فرهنگی است و راه را برای سودجویی و شکلگیری بازار سیاه و دلالی در این حوزه باز میکند.
این همان پدیدهای است که از آن با عنوان «گردشگری بیضابطه» یاد میشود؛ روندی که منتقدان، مسئولیت آن را متوجه نهادهای دولتی میدانند و از نبود نظارت، آموزش و سیاستگذاری موثر در حوزه گردشگری و میراث فرهنگی انتقاد میکنند.
گردشگری ناپایدار زخم ناسور میراث طبیعی و تاریخی
گردشگری ناپایدار مفهومی است که در جهان امروز بسیار درباره آن بحث میشود و منظور از آن هر نوع گردشگری بدون برنامهریزی، نظارت یا آگاهی است که به آسیب به محیطهای فرهنگی، تاریخی و طبیعی منجر شود. در ایران، این نوع گردشگری به شکلهای مختلفی خود را نشان داده است: از یادگاری نویسی و دستکاری آثار تاریخی گرفته تا برداشت منابع طبیعی نادر برای مقاصد تجاری یا شخصی.
در شرایط کنونی، با توجه به حجم گسترده تخریب گنجینههای طبیعی، تاریخی و فرهنگی، نیاز به بازنگری در سیاستهای گردشگری، برخورد قضایی با سوداگران و آموزش عمومی درباره اهمیت حفاظت از میراث تاریخی و طبیعی، بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. با این حال، شواهد حاکی از آن است که مسئولان میراث فرهنگی کشور چنین ارادهای ندارند. آنها در حالی نبود بودجه برای محافظت از آثار تاریخی را بهانه میآورند که در نوروز امسال، تعداد زیادی از نیروهای موسوم به حجاببان را در مراکز تاریخی و فرهنگی استخدام کردند تا به مردم تذکر حجاب بدهند.
اقدام جهانی برای حفاظت از میراث فرهنگی
در حالی که میراث فرهنگی ایران با تهدیدهای داخلی و ضعف نظارتی روبرو است، بسیاری از کشورهای دیگر با دقت و جدیت، از آثار تاریخی و فرهنگی خود حفاظت میکنند و آنها را سرمایهای ملی و جهانی میدانند.
برای نمونه، در ایتالیا هرگونه آسیب به بناهای تاریخی، حتی کشیدن یک خط روی دیوار تاریخی کولوسئوم یا پرت کردن زباله در نزدیکی آن میتواند به جریمههای سنگین و حتی زندان منجر شود. در سال ۲۰۲۳، یک گردشگر که نامش را روی دیوار کولوسئوم حک کرد، به دادگاه رفت و به پرداخت چندین هزار یورو جریمه محکوم شد.
در یونان، ورود به برخی محوطههای باستانی حتی با کفش پاشنهبلند ممنوع است، چون ممکن است به سنگفرشهای تاریخی آسیب برساند. حفاظت از معابد یونانی نهتنها به عنوان یک وظیفه ملی، بلکه بهعنوان بخشی از غرور فرهنگی مردم تلقی میشود.
در ژاپن، بسیاری از معابد، باغها و سازههای سنتی در فهرست آثار ملی قرار دارند و مراقبت از آنها بخشی از فرهنگ عمومی است. هرگونه تغییر در ساختار یک ساختمان تاریخی نیازمند مجوز رسمی است و مردم عادی نیز آموزش میبینند که در مواجهه با چنین مکانهایی چگونه رفتار کنند.
در فرانسه، نهتنها مرمت آثار تاریخی به شیوههای علمی و دقیق انجام میشود، بلکه برای خریدوفروش اشیای تاریخی یا جابجایی خاک و مصالح از محوطههای باستانی قوانین بسیار سختگیرانهای وجود دارد. حتی برای ورود به برخی قلعهها و بناهای قرون وسطایی، از نظر تعداد گردشگر و مدت زمان بازدید محدودیتهایی تعیین شده است تا به اثر آسیب نرسد.
تجربه این کشورها نشان میدهد که بدون تدوین قوانین روشن، اجرای جدی، آموزش عمومی و حساسیت فرهنگی، حفاظت از میراث بهسادگی ممکن نیست.
ایران با برخورداری از یکی از کهنترین تمدنهای جهان، بیش از هر کشور دیگری نیازمند نگاهی علمی، قانونی و مسئولانه به میراث فرهنگی است. با این حال، به دلیل تعارض منافع جمهوری اسلامی با هویت تاریخی و فرهنگی ایران، نهتنها اقدامهای موثری در راستای حفاظت و نگهداری از این میراث صورت نگرفته، بلکه در مواردی زمینه تخریب تدریجی آنها هدفمندانه فراهم شده است.
از مرمتهای غیراصولی که اصالت آثار را مخدوش کردهاند، تا چشمپوشی بر فعالیت سوداگران و حفاران غیرمجاز همه نشان از سیاستهایی دارد که میراث ملی را عامدانه هدف قرار دادهاند. انکار ارزش تاریخی برخی بناها و محوطهها در کنار کمبود شدید بودجه و فقدان برنامهریزی اصولی برای نگهداری، تصویری نگرانکننده از وضعیت میراث فرهنگی ایران ارائه میدهد؛ تصویری که حاکی از بیتوجهی نظاممند و خطرناک به گنجینهای است که بخشی از هویت و حافظه تاریخی یک ملت را در خود جای داده است.