تا یکی دو هفته دیگر مذاکرات صلح میان دولت افغانستان و گروه طالبان آغاز خواهد شد. به گفته منابع دولتی، به احتمال زیاد این گفتوگوها در قطر برگزار میشود، جایی که دفتر سیاسی طالبان قرار دارد. هرچند زمزمهها پیرامون آغاز این گفتوگوها در نروژ و تداوم آن الی رسیدن به نتیجه در این کشور هم وجود دارد.
این دور گفتوگوها شاید جدیترین و شاید هم آخرین دور گفتوگوها میان دولت افغانستان و طالبان باشد. اگر این دور گفتوگوها به نتیجه نرسد، مشخص نیست جامعه جهانی به خصوص آمریکا به عنوان مهمترین حمایتکنندههای افغانستان و خود مذاکرات صلح، نسبت به آن چه رویکردی در پیش بگیرند. در بدترین حالت احتمال دارد جامعه جهانی حضور خود را که حالا هم به کمترین حد خود رسیده، در افغانستان ختم کند و با توجه به عدم ختم مداخلات کشورهای همسایه افغانستان در امور داخلی این کشور، احتمال شعلهور شدن دوباره جنگهای داخلی و برگشت به دوره ملوکالطوایفی دهه هفتاد زیاد است.
با این حال تنها نگرانی نرسیدن به یک نتیجه دلخواه و عدم توافق میان گروه طالبان و دولت افغانستان، دغدغه مردم افغانستان و جامعه جهانی نیست. یکی از دغدغههایی که نه تنها به این دور از گفتوگوها اختصاص دارد، بلکه از نخستین نشستها برای صلح وجود داشته، نبود یک دورنمای مشخص در نزد طالبان برای صلح است. طالبان در تمام مذاکرات صلح با این که تلاش کردهاند تا گفتوگوها را تنها راه حل بنبست سیاسی افغانستان نشان دهند، در واقعیت از همان اول هم هیچ گونه تمایلی برای رسیدن به توافق نداشتهاند.
رویکرد طالبان نسبت به مذاکرات صلح و طرفهای این مذاکره متنوع و مختلف است. طالبان در مذاکره با آمریکا و جامعه جهانی و حتی کشورهای منطقه تلاش کردهاند تا چهرهای معتدلتر از گذشته و تجربهگرفته از ضعفهای گذشته از خود نشان دهند. مهمترین مسئله در این رابطه، تزریق اعتماد به کشورهای غربی و منطقه مبنی بر عدم همکاری این گروه با جنبشهای جهادی و گروههای دهشتافگن است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
طالبان بدون این که یک بار هم این مسئله را از زبان خود بیان کنند، خواستهاند تا این اعتماد را در هر صورت ممکن به کشورهای منطقه بدهند که آنان علیه منافع این کشورها هیچ اقدامی نمیکنند. اما در برخورد با دولت افغانستان تمام سعیشان مبنی بر تضعیف جایگاه دولت و برهم ریختن محاسبات اعضای تیم مذاکرهکننده بوده است. طالبان همچنانی که هیچ گاه دولت افغانستان را به عنوان تنها طرف مذاکره خود قبول نکردهاند، تلاش کردهاند تا چهره های سیاسی را نه زیر چتر احزاب و جریانهای سیاسی، بلکه به هیئت چهرههای منفرد سیاسی تنزیل بدهند. تا به این صورت در مذاکرات از موقف برتر برخوردار باشند.
عدم باور طالبان به خود روند صلح باعث شده است تا این روند هیچ گاه به منزل مقصود نزدیک نشود. تلاش اصلی طالبان این است که در قدم نخست دولت برخاسته از انتخابات را کنار بگذارند و یک حکومت موقت ایجاد کنند. مزیت ایجاد حکومت موقت برای طالبان این است که این حکومت یکدست نیست و تلفیقی است از تمامی جریانها و احزاب سیاسی که نسبت به هم به شدت در رقابت و نسبت به خواستههای مردم بیتوجه اند.
در قدم دوم اعمال برتری خود نسبت به تمام جریانهای سیاسی دیگر و محق بودن بر اصل گرفتن قدرت در دست خواهد بود. به این ترتیب تنها گزینهای که طالبان به آن باور دارند، گرفتن دوباره قدرت است، البته آن هم با همان شیوه گذشته یعنی برگشت امارت اسلامی.
به نظر میرسد دولت افغانستان نیز این رویکرد طالبان را شناخته است. زیرا با آن شدت و تاکید سابق به سوی مذاکرات نمیرود. در قدم اول مهمترین اصل در مذاکرات صلح این است که طرفهای درگیر در افغانستان چه کسانی هستند؟ به طور مشخص در حال حاضر طرف درگیر طالبان و دولت افغانستاناند. اما دولت با دخیل ساختن چهرهها و جریانهایی که در طول ۱۹ سال گذشته، هیچ گاه به طور مستقیم با طالبان در یک نبرد مستمر قرار نداشته است، بیشتر از این که متن مذاکرات را تقویت کند، حاشیههای بیشتری بر آن ایجاد میکند. حضور جامعه مدنی، زنان و حتی جامعه رسانهای افغانستان در میان تیم مذاکرهکننده، ناشی از بیاعتمادی به چهرههایی است که در تیم مذاکرهکننده حضور دارند و میتوانند به صورت سازشکارانه، بخشی از ارزشهای به دست آمده را قربانی مصلحت کنند.
به هر صورت چه تیم مذاکرهکننده متنوع و زبان عموم جامعه افغانی باشد و چه تنها چند چهره تجربهشده سیاسی. مهمترین اصل این است که این تیم با گروهی مذاکره خواهد کرد که کمترین باور را به مذاکره و گفتوگو دارد.