چرا تمایل به فرزندآوری در ایران هر سال کمتر می‌شود؟

سال ۱۳۹۷ رکورددار کاهش نرخ زاد و ولد در ایران است

AFP

سیاست جمهوری اسلامی بیش از ۲۰ سال (۱۳۶۸تا ۱۳۹۱) کنترل و جلوگیری از افزایش جمعیت بود و در این مسیر نه تنها حمایت، تسهیلات و مشوق‌های دولتی همراه خانواده‌های علاقمند به این سیاست بود، حتی همراهی سازمان جهانی بهداشت را نیز با خود داشت.  به همین دلیل تسهیلات عمومی و یارانه‌ها به خانواده‌های دارای فرزند بیشتر تعلق نمی‌گرفت و شعار فرزند کمتر، زندگی بهتر؛ تا دورترین مناطق ایران تبلیغ می‌شد. اما از زمانی که رهبرجمهوری اسلامی سیاست‌های جلوگیری از افزایش جمعیت را مورد انتقاد قرار داد، ماجرا عوض شد. آیت‌الله علی خامنه‌ای در سال ۱۳۹۲ خواستار برنامه‌ای مدون برای افزایش رشد جمعیت تا ۱۵۰ میلیون نفر شد. اکنون شش سال از این سخنان و دستورات می‌گذرد و نه تنها رشدی احساس نمی‌شود که هر ساله این رشد منفی و منفی‌تر شده است.

بر اساس گزارش رئیس مرکز آمار ایران، نرخ رشد جمعیت ایران در سال ۱۳۹۵ کاهش چشمگیری نسبت به سال ۱۳۹۰ داشته است. نرخ جمعیت در سال ۱۳۹۵ به ۱.۲۴ رسیده است و این رقم در مقایسه با سال ۱۳۹۰ رشدی صفر درصدی داشته است. رئیس‌جمهور، حسن روحانی نیز با توجه به تاکید‌های رهبر جمهوری اسلامی، برنامه‌هایی را در دستور کار وزارت‌خانه‌های کشور قرار داد، اما  به رقم اختصاص مشوق‌هایی برای زاد و ولد، تاثیر آن بر رشد جمعیت محسوس نبود. برابر آخرین آماری که علی اکبر محزون، مدیرکل دفتر جمعیت مرکز‌ آمار ایران به تسنیم اعلام کرده : جمعیت ایران در سال ۹۸ به حدود ۸۳ میلیون نفر رسیده و رشد ۱.۲۴ درصدی داشته است. جمعیت پیر با رشدی ۳.۶۹ درصدی افزایش و جمعیت جوان با نرخ رشد منفی ۳.۲۴ درصدی درحال کاهش است و به گفته آقای محزون، «میزان تولد در سال ۹۵، یک میلیون و ۵۲۷ هزار تولد، در سال ۹۶، یک میلیون و ۴۸۰ هزار و در سال۹۷ به یک میلیون و ۳۶۶ هزار تولد رسید که یکی از بیشترین کاهش‌های نرخ زاد و ولد در طول تاریخایران» به شمار می‌رود.

حل معضل جمعیت با افزایش بارداری های پر خطر در آینده!

شیب تند کاهش جمعیت چنان است که برخی مسئولان به گزینه‌های غیرمنطقی برای افزایش جمعیت روی آورده‌اند. برای نمونه محمد اسماعیل اکبری، مشاور عالی وزیر بهداشت در گفت و گویی با ایسنا از «نابودی نسل مولد ایران» سخن گفته است وضمن تاکید بر «پیر شدن جمعیت‌ درایران در۳۰ سال آیند» یکی از راه‌حل‌های مقابله با این معضل را«توجه به تشویق بارداری زنان بالای ۵۰ سال»عنوان کرد. به گفته آقای اکبری: «ما هیچ مشکلی برای بارداری تا ۵۴ سالگی نداریم. حتی زنانی هستند که تا ۵۴ سالگی قدرت بارداری دارند. کسی حق ندارد بگوید تو نمی‌توانی باردار شوی. هر خانمی در هر سنی حق دارد ازدواج کند و باردار شود، اما اگر یک خانم ۵۰ ساله باردار شد، وزارت بهداشت باید بداند که چگونه او را مراقبت کند».

این در حالی است که از سن ۴۴ تا ۶۰ سالگی سن یائسگی زنان است و بارداری بعد از سن ۴۵ سالگی، جزو بارداری پرخطر محسوب می‌شود. تحقیقات بسیاری، بارداری پرخطر را بعد از سن ۴۵ سالگی و به ویژه ۵۰ سالگی تایید کرده‌اند. نتایج تحقیق سیچمن و همکارانش (۲۰۰۶) نشان می‌دهد که دو سوم زنان در این سنین در ماه‌های آخر بارداری‌شان به علت نوسان فشار، استرس و دیابت بارداری در بیمارستان بستری می‌شوند. همچنین بارداری بعد از ۴۵ سالگی منجر به زایمان زودرس، تولد نوزاد با وزن کم، بیماری خونی (پلی سیتمی)، افت قند خون ( هیپوگلیسمی)، اسپیراسیون مکونیوم(ورود مدفوع جنین به درون ریه‌اش) می‌شود. لذا عموم پزشکان بارداری در سنین بالا را توصیه نمی‌کنند.

چرا تمایل به باروری در زنان ایران کم شده است؟

پرسش مهمتر این است که چرا مسئولان بخش بهداشت ایران روی سن زیر ۴۵ سال تمرکز نمی‌کنند و چه عواملی به عدم تمایل به اولین بارداری یا تمرکز بر تک فرزندی منجر شده است؟

از خاطر نبریم که با افزایش میزان تحصیلات، آگاهی، پیشرفت‌های اجتماعی و فرهنگی، نیازها، خواسته‌ها و اولویت‌های افراد، باورها و حتی سنت‌های زندگی آنها تغییر می‌کند و افراد بیشتر به رفاه و منافع شخصی‌شان اهمیت می‌دهند و خواهان شادی، آرامش و راحتی افزون‌تر و در جستجوی زندگی با کیفیت تحصیلی، اجتماعی، و بهداشتی بالاتری‌اند. از طرفی نارضایتی از شرایط اقتصادی و اجتماعی نگرانی آنها را نسبت به آینده فرزندشان بیشتر می‌کند. این نگرانی‌ها، نوسان شرایط اجتماعی و معیشتی در جامعه، اعتماد افراد را کاهش داده است و فرد برای زندگی آینده نمی‌تواند پیش‌بینی دقیقی داشته باشد. به همین علت مشوق‌های اقتصادی برای فرزندآوری برای سنین زیر ۴۵ سال پاسخ نداده است. 

بر اساس نتایج پژوهشی در فصلنامه سلامت اجتماعی در سال ۱۳۹۸، زنان با تحصیلات بالاتر تمایل کمتری به داشتن فرزند دارند. همچنین عواملی چون مناسب‌نبودن سلامت جسمی و روانی، مخالفت همسر با داشتن فرزند، و روابط زناشویی نامناسب کاهش تمایل به داشتن فرزند را در پی‌ دارد. بر اساس این پژوهش، داشتن شرایط اقتصادی بهتر لزوما نمی‌تواند مشوقی برای داشتن فرزند بیشتر باشد. ضمن آنکه امکاناتی که کشورهایی چون سوئد، آلمان و دیگر کشورهای پیشرفته به مادران باردار فرزند سوم به بعد می‌دهند، تقریبا قابل مقایسه با این امکانات در ایران نیست.

نظرسنجی جهانی (۲۰۱۸) می‌گوید، کشورهای سوئد، دانمارک، نروژ،کانادا، فنلاند جزو پنج کشور برتر برای فرزندآوری، تربیت و رشد کودکان است. معیارهای انتخاب این کشورها شامل: حقوق بشر، برابری جنسیتی، برابری درآمد، ایمنی، سیستم آموزشی و تحصیلی پیشرفته، و سیستم مراقبت‌های بهداشتی پیشرفته است. در بین کشورهای جهان آمریکا در رتبه 20 و ایران در رتبه 80 قرار دارند.

نگرش روانشناسانه به عدم تمایل به فرزندآوری 

آلفرد آدلر(روانشناس فردگرا) معتقد است ما در دوران کودکی خواسته‌هایمان را توسعه می‌دهیم و سپس در بزرگسالی تحت تاثیر تجربیات دوران کودکی‌مان قرار می‌گیریم. در واقع افراد در بزرگسالی تلاش می‌کنند تا خواسته‌های خود در دوران کودکی را تحقق بخشند. 

افرادی که در دوران کودکی در خانواده‌ای با شیوه‌ و سیستم تربیتی کنترل‌کننده و محافظت‌کننده بیش از حد پرورش یافته‌ است، معمولا از همان دوران کودکی ترس و ناامنی در وجودش جوانه می‌زند و همراه خود فرد با گذشت زمان رشد می‌کند. در بزرگسالی این ترس و ناامنی وضوح بیشتری یافته و در وجوه مختلف زندگی شخصی و اجتماعی فرد نمایان می‌شود، در حالی که خود فرد از وجود آنها آگاهی چندانی ندارد و یا آن را امری عادی می‌پندارد.

هنگامی که فرد بالغ می‌شود، نوع فرهنگ و شرایط اجتماعی نیز باعث افزایش این ناامنی و ترس در فرد می شود، به نحوی که حتی در تصمیم‌گیری‌های زندگی شخصی و اجتماعی فرد نیز تاثیر می‌گذارد. به عنوان مثال، فردی که در دوران کودکی ناامنی روحی - بنابر بر دلایل مختلف، مالی، بی‌توجهی عاطفی، غفلت و… -- را تجربه کرده باشد، معمولا اعتماد به نفس کمتری دارد. این تجارب و عوامل اجتماعی و محیطی چون شرایط مالی نامناسب، احساس ناتوانی در مدیریتِ شرایط سخت زندگی، نگرانی‌های شغلی و… می‌تواند در تصمیم‌گیری فرد برای فرزند‌آوری نقش مهمی داشته باشد.

احساس ناامنی شخصی و اجتماعی موجب می‌شود تا فرد برای امنیت و حفاظت از خود، و نیز کاهش احساس استرس و ناامنی، به فرزند و یا فرزند دوم فکر نکند. تجربه کودکی فرد و البته ناامنی‌های موجود در حوزه‌های معیشتی و شغلی به او پیام می‌دهد که چه تصمیمی بگیرد. به باور آدلر، تجربیات فرد در دوران کودکی نه تنها روی دوران بزرگسالی تاثیر ‌می‌گذارد، بلکه چگونگی شخصیت و رفتار فرد در بزرگسالی را نیز تعیین می‌کند. 

کاهش میزان اعتماد اجتماعی در بین زنان و مردان می‌تواند یکی دیگر از دلایل عدم تمایل به فرزند‌آوری باشد. به این معنی که افراد نمی‌توانند آینده‌ای برای خود و فرزندشان پیش‌بینی کنند.