از مدتی به این سو در جنبشهای اعتراضی در تهران و سایر شهرهای ایران بار دیگر شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» را سر میدهند. البته این شعار یک خواسته درست برای مردم بردبار ایران است که در مدت ۴۲ سال گذشته از فرصت بهرهمندی از داراییهای ملی محروم شدهاند و نمیتوانند از درآمدهای کشور برای توسعه داخلی استفاده کنند. افزون بر آن، درآمدهای ملی در سالهای گذشته به طور متعادل و به گونهای که برابری و عدالت رعایت شود، بین مناطق و استانها و مولفههای قومی و مذهبی این کشور توزیع نشده است. پیشرفت و توسعه در برخی از استانها با چالش و ممانعت روبهرو شد، در حالی که ساکنان استانهای دیگر ایران در فقر و گرسنگی به سر میبرند و از خدمات بهداشتی و درمانی و اساسیترین زیرساختهای زندگی محروماند.
مردم ایران از ابتداییترین نیازهای زندگی مانند آب، برق و کالاهای مصرفی محروماند. کشاورزی به دلیل گسترش روزافزون پروژههای سپاه پاسداران، پیوسته رو به کاهش است. تهران از پروژههای سپاه برای استخراج معادن، تولید سانتریفیوژ، استخراج رمزارزها و تبدیل آنها به پول با هدف دور زدن تحریمهایی که به دلیل حمایت از گروههای مسلح در منطقه و تامین مالی تروریسم علیه رژیم ایران اِعمال شده است، بهرهبرداری میکند.
ثروت ملی که باید برای رفاه و آسایش ملت ایران به مصرف برسد، به دست سپاه پاسداران برای گروههای مسلح وابسته به رژیم جمهوری اسلامی در منطقه هزینه میشود و البته حمایت همهجانبه از سازمان حزبالله لبنان، واقعیت این امر را به درستی آشکار میکند، به ویژه اینکه حسن نصرالله بارها تکرار کرده است که «بودجه، هزینه خورد و خوراک، سلاح و موشکهای حزبالله همه از جمهوری اسلامی ایران میرسد و تا زمانی که ایران پول داشته باشد، ما پول داریم».
البته حمایت سپاه پاسداران از این گروه لبنانی و مبالغ مالی هنگفتی که صرف فعالیتهای این سازمان میشود، نه برای مردم ایران است و نه برای مردم لبنان که رژیم تهران به دروغ آنها را ملت برادر خطاب میکند، بلکه هدف از حمایت حزبالله، کنترل لبنان و به دست گرفتن اختیارات نهادهای تصمیمگیری در این کشور است تا رژیم ایران بتواند از تصمیمهای دولت لبنان برای گسترش نفوذ رژیم جمهوری اسلامی در منطقه علیه همه کشورهای عربی، کشورهای اروپایی، به ویژه فرانسه و همچنین ایالات متحده و روسیه استفاده کند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
سپاه پاسداران، حزبالله را به ربودن اتباع خارجی واداشت، سپس افراد ربوده شده در ازای برآورده شدن خواستههای رژیم جمهوری اسلامی مبادله شدند و در این بین بیروت لقب «پایتخت تروریسم» را به خود گرفت. مقر تفنگداران دریایی آمریکا، لژیون خارجی فرانسه و نمایندگیهای دیپلماتیک در لبنان در معرض حمله و انفجار قرار گرفتند تا مانعی سر راه فعالیتها و برنامههای حکومت سپاه پاسداران از طریق حزبالله در لبنان وجود نداشته باشد.
سپاه پاسداران همان طور که با منافع و سرنوشت مردم ایران بازی میکند، منافع و آینده ملت لبنان را نیز با خاک یکسان کرده است. رژیم ایران از حزبالله که وابسته به تهران است میخواهد از تشکیل دولت لبنان جلوگیری کند تا از این پرونده برای تحقق مطالب و خواستههایش در مذاکرات وین بهرهجویی کند. از حدود ۱۱ ماه به این سو و پس از آنکه حسان دیاب به دستور حزبالله به سمت نخست وزیری منصوب شد و تلاشهای بسیاری برای تثبیت برتری حزبالله و توجیه ادعاهای بیاساس آن انجام داد و لبنان را با چالشها و بحرانهای بیشمار دیگری روبهرو کرد، سپاه پاسداران پیوسته مانع تشکیل دولت جدید لبنان میشود. رئیسجمهوری لبنان همراه با جنبش میهنی آزاد و دامادش در هیچ طرح و برنامهای از همگام شدن با حزبالله دریغ نکرد، در نتیجه فساد و آشفتگی سراسر نظام را فراگرفت و همه نهادهای دولتی فلج شده و وارد تنش و درگیری شدند و قانون جنگل بر دولت مرکزی قدرتمند پیروز شد.
در تهران، سپاه پاسداران سعی میکند کنترل وحشیانه اقتدار مرکزی را بر مناطق و اقشار مختلف ملت با زور اعمال کند اما در بیروت، حزبالله همواره در تلاش برای تضعیف دولت است و از تشکیل دولت جدید در بیروت جلوگیری میکند تا نفوذ حزبالله بر دولت لبنان همچنان ادامه داشته باشد.
حزبالله به عمد در پی ایجاد و ادامه خلاء قدرت در لبنان است تا رژیم ایران در مذاکرات وین موفق به کسب دستاوردهای بیشتری شود، در حالی که ملت لبنان نیز مانند مردم ایران زندگی را در فقر، درماندگی و نبود خدمات اساسی به سر میبرند.
تردیدی نیست که رژیم جمهوری اسلامی ایران میتواند کشورها را به زودی نابود کند، اما در ساخت و ساز هیچ کشوری نقشی ندارد. به محض اینکه پای سپاه پاسداران ایران در یک کشور باز شود، جدای از اینکه آن کشور مانند عراق سرشار از ذخایر طبیعی و نفت باشد یا اینکه مانند لبنان و یمن از نظر منابع طبیعی فقیر باشد، در عمق بحران و آشفتگی فرو میرود و به ویرانهای تبدیل میشود.
رژیم ایران نه برای شهروندان ایرانی ارزشی قائل است و نه به مردم لبنان اهمیت میدهد، عمدهترین مساله برای این رژیم پیشبرد پروژه توسعهطلبانه آن در منطقه و تلاش برای کنترل و اشغال کشورها است. اگر این رژیم بنا به دلایل مربوط به مذاکرات وین ناگزیر به موافقت برای تشکیل دولت جدید لبنان شود با استفاده از موقعیت رئیسجمهوری لبنان، رئیس بانک مرکزی لبنان را برکنار میکند و فرد دیگری را جایگزین وی خواهد کرد، سپس مسئولیت فساد گسترده، اتلاف سرمایههای ملی، به فقر کشاندن لبنان و سایر ناهنجاریها را به گردن رئيس بانک مرکزی میاندازد تا حزبالله از تمام اقداماتی که علیه منافع ملی انجام داده است تبرئه شود. در حالی که همه میدانند حزبالله عامل اصلی تمام بدبختیهای کنونی لبنان در عرصههای مختلف سیاسی و اقتصادی است.
البته همان طور که ایران نیاز مبرم به ایجاد تغییر و اصلاحات دارد، لبنان نیز نیازمند اصلاح و دگرگونی است، به ویژه اینکه مردم در هر دو کشور شعار میدهند که «پول ایران برای توسعه، رفاه و آسایش مردم ایران است و نه برای تخریب لبنان».