حمد الله محب، مشاور سابق شورای امنیت افغانستان در مصاحبه با رادیو آزادی گفته است که او و اشرف غنی، رئیسجمهوری سابق و فراری افغانستان تنها زمانی تصمیم به ترک ارگ و فرار گرفتند که کنترل نیروهای امنیتی از دستشان بیرون شد.
او گفته است که ترس از تکرار سرنوشت دکتر نجیب الله، اشرف غنی را واداشت تا از افغانستان خارج شود.
حمدالله محب از زمانی که به عنوان مشاور شورای امنیت افغانستان تعیین شد، نبض تمامی فعالیتهای حکومت را به دست گرفت. او حتی مسئولیت تعیین فرمانداران شهرستانها را که مربوط به اداره مستقل ارگانهای محلی در افغانستان بود، به شورای امنیت انتقال داد و در تعیین وزیران مهم از جمله وزیران دفاع و داخله( کشور) اعمال نفوذ داشت.
ادعای محب در مورد از دست رفتن کنترل نیروهای امنیتی کذب محض است؛ زیرا اکثریت فرماندهان خرد و بزرگ نیروهای امنیتی تحت فرمان مستقیم خود او بودند. از سوی دیگر، تعداد نیروهای محافظت از رئیس جمهوری که از آنها به نام ( پی پی اس) یاد میشد، در حدی بود که بتوانند کنترل فرودگاه کابل را به دست بگیرند، اما آقای محب گفته است زمانی که نیروهای امنیتی در فرودگاه کابل به یکی از هلیکوپترهای اختصاصی رئیسجمهوری شلیک کردند، او دانست که کنترل از دستشان خارج شده است.
آقای محب همچنین ادعا کرده که وزیر دفاع به وی گفته است امکان دفاع از کابل وجود ندارد. در حالی که نیروی کافی در کابل وجود داشت که میتوانست هفتهها و ماهها از شهر کابل دفاع کند. تنها حضور نزدیک به چهل هزار کماندو ویژه که به عنوان قطعات صفری شناخته میشدند و مدرنترین شیوههای جنگ را از آموزگاران آمریکایی آموخته و با تسلیحات قدرتمندی مجهز بودند، کافی بود تا هیچ طالبی نتواند کابل را تصرف کند.
بسم الله محمدی، آخرین وزیر دفاع جمهوریت، در گفت و گویی با ایندپندنت فارسی گفته بود: «من از پنجره اتاقم دیدم که خودروهای مربوط به گروه حقانی وارد ارگ ریاست جمهوری شدهاند.»
این اظهارات به معنای آن است که حتی پس از فرار غنی و محب، وزیر دفاع در دفترش در تلاش برای مدیریت وضعیت بوده است. آنها وزارت دفاع خود را آماده پذیرایی از حضور غنی میکردند که پیام داده بود به این نهاد میآید. تعدادی از محافظان خاص رئیسجمهوری نیز برای تدابیر امنیتی به وزارت دفاع رفته بودند.
از سوی دیگر، روزنامه نیویورکر به قلم استیوکول و روزنامه نیویورک تایمز به قلم ماتیو ایکینز، گزارش دادهاند که محب چند روز پیش از سقوط کابل، با مقامهای آمریکایی تماس گرفته و خواهان حضور خود و اشرف غنی در برنامه تخلیه شده بود. افشاگری استیوکول و ایکینز نشان میدهد که محب قبل از سقوط کابل، برنامه فرار خود را تنظیم کرده بود.
پیش کشیدن بحثهایی چون انتخابات و لویه جرگه نیز از ترفندهای مثلث غنی، محب و فضلی بود تا زمان بیشتری برای حکمرانی داشته باشند.
در حالی که طالبان بارها و بارها طرح برگزاری انتخابات و لویه جرگه را رد کرده بودند، آنچه به عنوان فرستادن هیئتی به دوحه برای مذاکره با طالبان و واگذاری قدرت مطرح میشود، بیشتر زمینهسازی برای انحراف افکار عامه و تعدادی از سیاستمداران از سوی غنی، محب و فضلی است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
صبح همان روزی که غنی و محب فرار کردند، محب یک فرد عرب را بیرون از برنامه کاری رئیسجمهوری به دیدار اشرف غنی برد. جزییات گفتوگوی این دو هیچ گاهی برملا نشد، اما با توجه به گزارشهای منتشر شده، این چهره برای هماهنگ کردن انتقال رئیسجمهوری به امارات متحده عربی به دیدار غنی رفته بود.
طرح سقوط کابل نه در روز ۱۵ اگوست، بلکه با سقوط شهرهای بزرگی چون هرات، قندهار و مزارشریف کلید خورده بود. تعدادی از چهره های سیاسی با صراحت بیان کردهاند که به دستور شورای امنیت، شهر را به طالبان تسلیم کردهاند.
یکی از چهرههای نزدیک به حسامالدین شمس، استان دار بادغیس، گفته است آنان در پایگاه ارتش ملی در حال جنگ با طالبان بودند، اما با دخالت شورای امنیت ملی، بادغیس به طالبان داده شد و آنان با هماهنگی خود طالبان و بدون هیچ درگیری از بادغیس بیرون شدند و به هرات رفتند. مقامهای دولت در فراه نیز به دستور شورای امنیت تسلیم طالبان شدند.
نشانههایی وجود دارد که غنی برای تداوم مقاومت در هرات، دستور داد تا در حدود ۱۰۰ میلیون افغانی به اسماعیل خان که رهبری مقاومت در هرات را بر عهده گرفته بود داده شود، اما محب جلو انتقال این پول را گرفت و یک دهم آن را فرستاد.
برخی از فرماندهان و سربازان نیروهای ویژه ارتش افغانستان و امنیت ملی در کمپ ابوظبی حضور دارند. آنان بارها به صراحت به من گفتند که میتوانستند تا ماهها جلو هجوم طالبان به کابل را بگیرند، اما به عوض فرستادن آنان به خط مقدم جنگ، دستور داده شد تا به پایگاههای خود بروند. آنان چندین روز پس از فرار غنی و محب و سقوط سراسر افغانستان، در پایگاههای خود حضور داشتند و طالبان جرئت نداشتند تا به آنان نزدیک شوند.
این مسئله نشان میدهد که نیروهای امنیتی افغان آمادگی جنگ با طالبان را حتی در اطراف شهر کابل داشتند، اما رهبری نیروهای امنیتی به دست شورای امنیت بود و این نهاد به همه دستور داده بود که تسلیم شوند.
محب در مصاحبه با رادیو آزادی تلاش دارد تا به هم خوردن وضعیت را ناشی از آنارشیسم شکل گرفته در آخرین لحظات عنوان کند، اما واقعیت این است که همه پراکندگی و به هم خوردن وضعیت به دلیل تلاش غنی و محب برای خروج شکل گرفت.
چون مثلث غنی، محب و فضلی تمامی قدرت را در خود مترکز ساخته بودند، به محض خروج آنان، خلاء قدرت شکل گرفت و وضعیت از کنترل خارج شد. نیروهای امنیتی که تقریبا خود را بدون رهبر دیدند، سنگرهایشان را رها ساختند. اکثریت مقامهای دولت وقتی دیدند رئیسجمهوری فرار کرده است، به فکر نجات جان خود برآمدند. در چنین وضعیتی، طالبان فرصت را غنیمت شمردند و وارد کابل شدند. درحالی که این گروه تعهد کرده بود تا زمان مشخص شدن نتایج گفتوگوها وارد کابل نشود.
جلوگیری از جنگ خانه به خانه و احتمال خونین شدن نبرد در کابل، داستانهایی هستند که غنی و محب ساختهاند؛ زیرا با توجه به حضور سه هزار نیروی آمریکایی در کابل و هزاران نیروی کماندو افغانستانی در این شهر، این احتمال را کم میکند که طالبان حطر ورود به کابل را به جان میخریدند.
گفتوگوی ملا برادر و ژنرال مکنزی در روز ۱۵ اگوست در دوحه نشان میدهد که طالبان نیز در آغاز تصمیم نداشتند وارد کابل شوند. به روایت ماتیو ایکینز در نیویورک تایمز، در عصر ۱۵ اگوست، زلمی خلیلزاد، ژنرال مکنزی و ملا برادر در دوحه در اتاق خلیلزاد جمع شدند. ملا برادر از مکنزی پرسیده بود که آیا نیروهای شما حاضرند که مسئولیت امنیت کابل را بر عهده بگیرند. اما چون جوابی از سوی مکنزی داده نشد، پرسیده بود اگر ما بگیریم چطور و مکنزی گفته بود مشکلی نیست، به شرط آن که در عملیات تخیله مزاحمت ایجاد نکنید.
مصاحبه حمدالله محب دقیقا تلاشی دیگر برای تطهیر و سفید نمایی کارهای کسانی که مردم به آنان جمهوریت سه نفره لقب داده بودند. تمرکز قدرت در تنی چند در ارگ و فساد بیش از حد فرماندهان پاراشوتی که هیچ انگیزهای برای جنگ نداشتند، سراشیب سقوط را لیزتر ساخت. اکنون در حالی که اکثریت مقامهای حکومت غنی از افغانستان فرار کردهاند، این مردم هستند که تاوان ناکارآمدی آنان را میپردازند.