هنگامی که شهروندان لبنان در اکتبر ۲۰۱۹ برای مبارزه با طبقه فاسد سیاسی حاکم بر کشور دست به تظاهرات زدند و به خیابانها ریختند، حزبالله سعی کرد خود را از سایر گروههای سیاسی حاکم متمایز نشان دهد و تاکید کرد که در فسادی که ملت لبنان علیه آن قیام کردهاند هیچ نقشی ندارد.
شاید در آن زمان شمار زیادی از مردم لبنان نقش حزبالله و تلاش آن برای رسیدن به اهدافش را فراموش کرده بودند که انگشت اتهام را به سوی سایر سیاستمداران نشانه گرفتند و حسن نصرالله را از این امر مستثنی کردند.
با گذشت زمان واقعیت و ماهیت همه گروههای سیاسی ازجمله حزبالله بیش از پیش برای مردم لبنان آشکار شد. به همین دلیل چند ماه پس از آغاز قیام مردمی اکتبر، معترضان لبنانی که همچنان به تظاهرات ادامه میدادند عکسهایی از سیاستمداران فاسد با طناب دار که بر گردن آنها انداخته بودند ازجمله تصاویر بزرگی از حسن نصرالله را با خود حمل میکردند.
هرچند حزبالله پیوسته تاکید میکند که در ایجاد وضعیت دشوار و فسادی که سراسر لبنان را فراگرفته است، هیچ نقشی ندارد، حسن نصرالله در تازهترین سخنرانی انتخاباتی خود بر نقش اساسی که در این زمینه دارد بهطور آشکار اقرار کرد.
او گفت: «ما باید همانگونه که برای خودمان کار میکنیم برای متحدان خود کار کنیم. ما باید همه نمایندگان و همه متحدان خود را به پیروزی برسانیم، حتی اگر نامزدی با اشکالاتی روبهرو است یا اینکه در برخی از امور مقصر شناخته میشود، هدف ما رسیدن به پیروزی است.»
البته منظور حسن نصرالله همه متحدان حزبالله است بهویژه میشل عون، رئیسجمهوری لبنان و جبران باسیل، رهبر جنبش آزاد میهنی که در حال حاضر قدرت را در دست دارند.
در مجموعه انتخاباتی حزبالله سخنان حسن نصرالله کاملا واضح و آشکار است. نعیم قاسم، معاون حسن نصرالله و مسئول امور برگزاری انتخابات نیز یک هفته پیش به این مسئله اشاره کرد.
دیگر برای حسن نصرالله مهم نیست که متهم به فساد و حمایت از مفسدان شود بهویژه اینکه اکنون او آشکارا بر لزوم حمایت از آنها تاکید میکند، زیرا علاوه بر اهمیت پیروزی نامزدهای حزبالله در انتخابات، باید متحدان این حزب نیز به پیروزی برسند تا در آینده با عنوان نمایندگان مجلس از سیاستها و رویکرد حزبالله دفاع و حمایت کنند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پافشاری حسن نصرالله بر این امر موید راهبرد سازمان حزبالله است که اجرای آن از سال ۱۹۹۲ آغاز شد تا با شرکت در انتخابات مجلس بهتدریج در سمتهای کلیدی اداری، امنیتی، نظامی و قضایی کشور نفوذ کند.
حزبالله به همین ترتیب وارد قوه مقننه شد و با تشکیل ائتلاف پارلمانی، بهرهبرداریهای بسیاری کرد. سپس در سال ۲۰۰۵ درصدد مشارکت مستقیم در دولت برآمد و در راه بهدست گرفتن قدرت بهویژه قوه قضاییه گام برداشت. چالش روند تحقیقات انفجار فاجعهآمیز بندرگاه بیروت و اقدامهای دیگر حزبالله (حزبالسلاح) و متحدانش ازجمله حمله به ساکنان مناطق «عینالرمانه» و «مستدیرهالشیاح» که به درگیریهای مسلحانه و خونینی تبدیل شد، گوشهای از سلطه حزبالله را بر قوه قضاییه لبنان نشان میدهد.
جهان غرب انتخابات را بیانگر واقعی اراده مردم میداند، اما حزبالله آن را وسیلهای برای ربودن قدرت و تحت تسلط درآوردن نهادهای دولتی چه قانونی و چه با اسلحه میداند. از اینرو حزبالله پیروزی در انتخابات آینده را به گفته حسن نصرالله ضرورت بسیار مهم و سرنوشتسازی میداند و میگوید «تجربه به ما آموخته است که نمیتوانیم هیچ دولتی را در لبنان از دست بدهیم.»
حزبالله تلاش میکند نهتنها خود بلکه متحدانش را نیز در انتخابات پیش رو به پیروزی برسند، زیرا پیروزی نامزدهای این حزب تنها در شرایطی تضمین میشود که یک عقیده واحد با ابزارهای مختلف تشویش و ارعاب بر آن حاکم باشد. با این حال، حسن نصرالله چالشهای پیش روی متحدان خود را خارج از چهارچوب نفوذ انتخاباتی حزبالله احساس میکند و با توجه به اینکه هدف اصلی پیروزی نامزدهای حزبالله نیست، بلکه تقویت موقعیت متحدان آن در مناطق مسیحی، سنی و دروزی است، بنابراین پیروزی متحدان برای حزبالله اهمیت بسیاری دارد.
در واقع پیروزی متحدان یک ضرورت مبرم برای ادامه حضور حزبالله بر سر قدرت، حفظ سلاحهای شبهنظامیان و گسترش نفوذ آن در کشور است. از اینرو حزبالله از اینکه آشکارا از طبقه سیاسی فاسد حمایت کند پروایی ندارد، زیرا معادله میان دو طرف واضح و آشکار است؛ حزبالله از افراد و گروههای فاسد حمایت میکند و زمینه را برای سوءاستفاده آنها فراهم میکند و آنها در ازای این خدمت، حزبالله را تحت پوشش سیاسی قرار میدهند و از مطرح شدن خطر سلاحهای حزبالله برای لبنان جلوگیری میکنند.
از آنجا که حزبالله میداند که مجلس بعدی لبنان، رئیسجمهوری آینده کشور را انتخاب میکند، بنابراین روی متحدان خود حساب میکند و در تلاش برای رساندن آنها به مرحله پیروزی در انتخابات است تا تعداد نمایندگان حامی حزبالله در مجلس افزایش یابد.
افزون بر آن، حزبالله میداند که روش انتخاب رئیسجمهوری با دوسوم آرای مجلس و نه با اکثریت آن زمینه را برای انتخاب نامزدهایی فراهم میکند که مانند میشل عون از حضور، نفوذ و سلاح حزبالله حمایت کنند و روند سیاسی که به سود حزبالله باشد را ادامه دهند.
مایه تاسف این است که اپوزیسیون ملی برخلاف همبستگی روزافزون حزبالله و متحدانش، پیوسته در حال پراکندگی و فروپاشی است. شهروندان لبنان در سال ۲۰۰۵ متحد شدند و زیباترین تصویر همگرایی و وحدت ملی را به نمایش گذاشتند. آنان در سال ۲۰۱۹ بار دیگر علیه ستم و فساد به خیابانها ریختند، اما جامعه مدنی که تنها به دنبال گرفتن کرسیهای مجلس است عرصه را به سیاستمداران فاسدی که از سلاحهای غیرقانونی شبهنظامیان حمایت میکنند، سپرده است.
البته معادله ادامه فساد در ازای حفظ سلاح شبهنظامیان همچنان ادامه دارد و حزبالله به دنبال کسب اکثریت کرسیهای مجلس است به این امید که بتواند آنچه در عراق اتفاق افتاد را تکرار کند و قانونی را تصویب کند که به سلاحهای غیرقانونی آن مشروعیت ببخشد و همانگونه که شبهنظامیان حشدالشعبی در عراق تبدیل به بخش رسمی سازمان نظامی آن کشور شدهاند، شبهنظامیان حزبالله نیز خود را به بخشی از نیروهای مسلح لبنان تبدیل کنند.